گفتم: اصلا چرا باید این قدر خودمون رو زجر بدیم و پسته بشکنیم...😤
پاشیم بریم بخوابیم.😴
با وجود این که او هم مثل من تا نیمه شب کار می کرد و خسته بود...😓
گفت: نه، اول اینا رو تموم می کنیم بعد می ریم می خوابیم...☺️
هر چی باشه ما هم باید به بابا کمک کنیم...🍃
محمود میگف :
نکنه از این پسته ها بخوری...☝️
اگه صاحبش راضی نباشه
جواب دادنش توی اون دنیا خیلی سخته.
اگر پسته ای از زیر چکش در می رفت و این طرف و آن طرف می افتاد...
تا پیداش نمی کرد و نمی ریخت روی بقیه پسته ها...خاطرش جمع نمی شد....🍃
موقع حساب کتاب که می شد، صاحب پسته ها پول کمتری به ما می داد...😒 محمود هم مثل من دل خوشی از او نداشت ولی هر بار
ازش رضایت می گرفت و می گفت: آقا راضی باشین اگه کم و زیادی شده...☺️❤️
راوی:برادر#شهید_محمود_کاوه
@modafeaneharaam
ختم #صلوات به نیت:
#شهید_محمود_کاوه🌹
هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و مولا امیرالمومنین علیه السلام و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺
مهلت: تا فردا شب ساعت۲۱
تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇
@ahmad_mashlab1115
🌴میگفت:《فردا که شاه میاد اگ بتونم برم رو پشت بوم، دوتا سنگ پرت کنم بخوره تو کله ش خیلی خوب میشه‼》
گفتم 《 همچین کاری نکنیااااا❗ خونه زندگیمونو از بین میبرن داداش 》
گفت: اره نمیشه اما اگه میشد چقد" خوب میشد" نه؟
#شهید_محمود_کاوه🌹
#لبیک_یا_خامنه_ای
@Modafeaneharaam
درست به یاد دارم که محمود گفت:
«بالاخره هر دختری خواستهای دارد،
خواسته ے شما چیست؟» 🤔
و من جواب دادم:
«اگر من را خدمت #امام_خمینی ببرید ڪہ خطبهی #عقد ما را ایشان بخوانند،
حتی #مهریه هم نمیخواهم.»😌
عاقبت من،
محمود و
مادرهمسرم
در برابر امام نشسته بودیم.😍🙃
امام خطبهی عقدمان را میخواند
و این به یادماندنیترین خاطرهی زندگی مشترڪمان شد.
✍ همسر شهید محمود ڪاوه
#شهید_محمود_کاوه
@Modafeaneharaam
محمود کاوه، ١٨ سال بیشتر نداشت که فرمانده حفاظت از بیت امام (ره) در جماران شد و حیرت بزرگان ارتش را در آن زمان به خود واداشت. به گونه ای که به سرهنگ صیاد شیرازی گفتند: یک نوجوان ١٨ ساله در جبهه کردستان پیدا شده که وقتی در اتاق جنگ شرح عملیات میدهد، آدم مات و مبهوت می ماند و سرا پا گوش است. همان که در ١٩ سالگی وقتی فرمانده لشگر شهدای کردستان شد, برای زنده یا مرده سرش دو میلیون جایزه گذاشتند و تا سال ٦٥ موقع شهادتش قیمت سرش به رکورد دست نیافتنی هفت میلیون رسید!...
کتاب زندگی به سبک شهدا, ناصر کاوه
خاطره ای از سرتیپ پاسدار, شهید محمود کاوه, فرمانده لشگر ویژه شهدای کردستان
#استوری | #شهید_محمود_کاوه
🔸همیشه به نیرو ها و رزمنده ها میگفت:
«قبل از خواب زمزمه کنیم:خدایا گناهانی را که مرا از امام حسین محروم میکنند،ببخش..»
ویژه نامه فرزند کردستان (سالروز شهادت سردار شهید محمود کاوه)
https://hawzah.net/fa/Occation/View/70340/%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%22%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D8%A7%D9%88%D9%87%22
@Modafeaneharaam
⭕️تو خونه نشسته بودم که در زدن؛ انتظار ديدن هر كس رو داشتم غير از محمود! اون هم با سر پانسمان كرده. بی اختيار گریهم گرفت.
🔸گفتم: "تو با اين سر و وضع چطور اومدی؟ بايد بيمارستان میموندی و استراحت میکردی."
گفت: "دنيا جای استراحت نيست! بايد برم لشكر، كار زمين مونده زياد دارم."
پيدا بود برای رفتن عجله داره.
گفت: "اين چند روز خيلی به تو زحمت دادم، وظیفهم بود كه بيام تشكر كنم."
🔹محمود زير بار اعزام به خارج و معالجه نرفته بود. گفتم: "داداش! فكر میکنی كار درستی میکنی؟"
🔸گفت: "انسان در هر شرايطی بايد ببينه وظیفهش چيه."
گفتم: "تو اصلا به فكر خودت نيستی. تو با اين همه تركشی که توی سرت داری به خودت ظلم میکنی."
🔹گفت: "من بايد به وظیفهم عمل كنم." پرسيدم "خوب چرا نمیخوای بری خارج؟"
گفت: "اولا اعزام به خارج خرج روی دست دولت میذاره و من هيچ وقت حاضر نيستم برای جمهموری اسلامی خرج بتراشم. در ثانی گفتم كه، بايد ديد وظيفه چيه"
اون روز حال غريبی داشتم. نمیدونم چرا دلم نمیخواست ازش جدا بشم.
#شهید_محمود_کاوه
#درس_اخلاق
❌قابل توجه مسئولین
@Modafeaneharaam