فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عاشقانه_شهــدایے
☝️ #از_شهــدا_بیاموزیم☺️
نمےگذاشت اخممباقی بماند.
ڪارے میکرد که بخندم😂 و آن وقت همه مشڪلاتم تمام میشد😍
راوے:همسرشهید
#عباس_بابایی❤️
#بالام_جان🌹
@modafeaneharaam
پنجمین روز شهادت «عباس» بود، دیدیم کسی به در خانه پدرم میکوبد.
جلوی در رفتیم دیدیم یک آقای روشن دلی است.
پدرم آمد و گفت: «بفرمایید»
مرد نابینا گفت: «عباس شهید شده؟»
گفتیم: «بله»
گفت: «من کسی را ندارم، من یک هفتهای است که حمام نرفتم، این شهید من را هر هفته روزهای جمعه کول میکرد و به حمام میبرد و لباسهایم را نیز میشست و بدون چشم داشت میرفت».
شهید#عباس_بابایی🕊🌹
@Modafeaneharaam
📙 پرواز تا بینهایت
🔹 حاج حسین یکتا:
💬 "پرواز تا بی نهایت" یک دوره عرفان هست. هر صفحه یک خاطره هست؛ از کودکی تا شهادت. یک دوره عرفان! من سه چهار بار خوندم، هر دفعه هم یک شکم سیر گریه کردم.
🔰 "پرواز تا بی نهایت" حاوی یادنامه شهید امیر سرلشکر خلبان #عباس_بابایی است که شامل بیش از ۱۰۰ خاطره از زبان خانواده، همسر و دوستان و اطرافیان و همکاران شهید است و این کتاب به وصیتنامه ایشان و عکسهایشان مزین شده است و با خواندن این کتاب ۲۸۰ صفحهای میتوانید با این شهید بلند مرتبه و عزیز آشنا شوید.
به گفته مرحومه صدیقه حکمت همسر شهید بابایی، این کتاب کاملترین کتاب درباره شهید عباس بابایی است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰 حاج حسین یکتا
@Modafeaneharaam
از ساختمان عملیات اومدیم بیرون راننده منتظر ما بود اما عباس بهش گفت: «ماپیاده میایم شما بقیه بچه ها رو برسون» دنبالش راه افتادم جلوتر که رفتیم صدای جمعیت عزادارشنیده می شد عباس گفت: «بریم طرف دسته عزادار» به خودم اومدم که دیدم عباس کنارم نیست، پشت سر من نشسته بود روی زمین داشت پوتین ها و جورابهاش رو درمی آورد، بند پوتین هاش روبه هم گره زد و آویزونشون کرد به گردنش و شد حر ّامام حسین(ع).
رفت وسط جمعیت شروع کرد به نوحه خوندن؛ جمعیت هم سینه زنان راه افتاد به طرف مسجد پایگاه، تا اون روزفرمانده پایگاهی رو این طور ندیده بودم عزاداری کنه، پای برهنه بین سربازان و پرسنل، بدون اینکه کسی بشناسدش...
📚 کتاب علمدار آسمان، ص۴۹
🌷شهید #عباس_بابایی🌷
@Modafeaneharaam