eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
31.4هزار دنبال‌کننده
34هزار عکس
15.2هزار ویدیو
323 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
برشےاز #ڪتاب ســــربلنــد❤️🍂 هر وقت ڪارش جایی گیر مےکرد☝️ و تیرش به سنگ می‌خورد😞،زنگ میزد که برایش قرآن بخوانم☺️. داشتم غذا درست می‌کردم😊،زنگ می‌زد که: مامان یه #‌یـــس برام بخون☺️.کارم رو رها می‌کردم و می‌نشستم جَلدی برایش می‌خواندم.می‌خواست زمینی‌را که پدرش بهش داده بود،بفروشد و جای دیگری خانه بخرد🏡.چهل سوره‌ی حشر برایش نذر کردم❤️.سی‌هشتمی را که خواندم به فروش رفت. وقتی می‌آمد خانه‌مان و می‌دید دارم قرآن می‌خوانم😃، به خانمش می‌گفت😒: ببین مامانم داره قرآن می‌خونه که #شهید نشم💔😔. خون خونش رو می‌خورد😔 و می‌گفت:همین که میان اسمم رو بنویسن،خط میزنن😭 می‌گن #حججے نه.گریه می‌کرد😔 و می‌گفت:نکنه کسی رفته و چیزی گفته،بابا حرفی نزده باشه؟!💔😔 راوے:مادر‌شهید #محسݩ‌حججے💔 #شهیــدبےســــر @modafeaneharaam
🍃❤️🍃 یک شب برفی❄️ زمستونی به محسن زنگ زدم📞 که هوا دو نفره‌ست😃 و پاشو برویم بیرون🙂.میان خواب و بیداری گفت:خره!😂 تو این هوا خطرناکه با موتور🏍.تازه ماشین خریده بودم🚗.گفتم با ماشین میریم😊؛اگرم اتفاقی بیفته برای ماشین من می‌افته،تو راحت باش🤗.از او انکار و از من اصرار که بزن بریم😃. از آن طرف خانم‌ها هم خواستند بیایند😐 و دسته جمعی زدیم بیرون😑.تا راه افتادیم دیدیم انگار ماشین‌ها🚗 را گذاشته‌اند تو سرسره😱😂.لیز می‌خوردند برای خودشان.داشتیم به ماشین‌های لیزخورده توی جوی آب می‌خندیدیم😂که محسن گفت:مجید بگیر این طرف! بوم، رفتیم توی صندوق ماشین جلویی😂😑.یکی ما را می‌دید فکر می‌کرد چیزی زده‌ایم🙄آن‌قدر می‌خندیدیم😑افتاد به التماس که از خر شیطان بیا پایین😫.گفتم تا سه نشه بازی نشه😶.می‌گفت اگه دیگه ده به بعد زنگ زدی،نامردم جوابت رو بدم!😬😂 راوے:دوست‌شهید ❤️ @modafeaneharaam
یک شب برفی❄️ زمستونی به محسن زنگ زدم📞 که هوا دو نفره‌ست و پاشو برویم بیرون.میان خواب و بیداری گفت:خره!😂 تو این هوا خطرناکه با موتور🏍.تازه ماشین خریده بودم🚗.گفتم با ماشین میریم؛اگرم اتفاقی بیفته برای ماشین من می‌افته،تو راحت باش.از او انکار و از من اصرار که بزن بریم. از آن طرف خانم‌ها هم خواستند بیایند😐 و دسته جمعی زدیم بیرون.تا راه افتادیم دیدیم انگار ماشین‌ها را گذاشته‌اند تو سرسره😱😂.لیز می‌خوردند برای خودشان.داشتیم به ماشین‌های لیزخورده توی جوی آب می‌خندیدیم😂که محسن گفت:مجید بگیر این طرف! بوم، رفتیم توی صندوق ماشین جلویی.یکی ما را می‌دید فکر می‌کرد چیزی زده‌ایمآن‌قدر می‌خندیدیم افتاد به التماس که از خر شیطان بیا پایین😫.گفتم تا سه نشه بازی نشه.می‌گفت اگه دیگه ده به بعد زنگ زدی،نامردم جوابت رو بدم!😬😂 راوے:دوست‌شهیدمدافع‌حرم #محسݩ‌حججی🌹 @Modafeaneharaam