🏵️خاطره ای از زندگی شهید حسینعلی اکبری:
بوی عطر عجیبی داشت😍
نام عطر رو که میپرسیدیم جواب سربالا می داد..
شهید که شد توی وصیت نامه اش نوشته بود:
به خدا قسم هیچ وقت به خودم عطر نزدم
هروقت میخواستم معطر بشم از ته دل میگفتم: السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
🔻 سواد رسانه به روایت تصویر
🔰 حتما ببینید و منتشر کنید
@Modafeaneharaam
7⃣7⃣سفره ی هفت سین خانواده ی حیدری از اردبیل
🌷سین هشتم سلیمانی🌷
🔹از سفره های "هفت سین" خود که مزین است به تصویر شهید حاج قاسم سلیمانی وتصاویر شهدا و
امام زمان علیه السلام عکس بگیرید و به آیدی @Karballa_eshgh ارسال کنید.
🌹در محضر شهیدان:
🔸 تندتر از امام و ولایت فقیه نروید که پایتان خُرد میشود،
از امام هم عقب نمانید که منحرف میشوید...
🌷#شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده
🌷#شادی _روحش_صلوات
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * #براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_رهسپار* * #نویسنده_غلامرضا_کافی
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_رهسپار*
* #نویسنده_غلامرضا_کافی*
* #قسمت_چهل_و_نهم*
_غلامعلی چی شده چرا گریه می کنی؟
پلاستیک را باز کرد و یک تکه سنگ بیرون آورد و گفت: نگاه کن!
_خوب سنگ دیگه!
_درسته سنگه ولی خوب نگاهش کن چی میخواد بگه؟!
همینطور که داشتم نگاش میکردم سنگ را از دستم گرفت و گفت:اینجا رو نگاه کن این یک قطره خون که روش ریخته شده این قطره خون شهید هست. توی واقعه دیروز مسجد حبیب که اتفاق افتاد این سنگ را از آن جا آوردم.
همینطور به این سنگ نگاه میکرد و اشک میریخت. حسابی این تکه سنگی که خون رویش ریخته بود غلامعلی را منقلب کرده بود و برایش ارزش داشت .دیگه حرفی برای گفتن نداشتم.
_غلامعلی به امید خدا انقلاب پیروز میشه و خون همه این شهدا جبران میشه .
چند دقیقه ای نشستیم و اعلامیه ها را هم دادم به دستش.
_برای خودت هم برداشتی که پخش کنی؟
_بله تعداد برداشتم.
_محمدرضا داری میری حواست باشه فردا زودتر بیایی که کار داریم جلال هم میاد.
تقریباً روزی نبود که تظاهرات و راهپیمایی برگزار نشده و غلام علی هم که از دستههای مسجد و مدرسه بود و یک گروه را هدایت میکرد و تظاهرات راه میانداخت.فردای آن روز هم رفتم پیش غلامعلی و آن طبق معمول علم امام حسین را برداشت و حرکت کردیم.حالا کل مردم انقلاب امام را داشتند و توی تظاهرات شرکت میکردند یعنی همه روحانیون ذهن مردم را آگاه می کردند و مردم یکپارچه و یکصدا گوش به فرمان بودند و زن و مرد توی تظاهرات شرکت می کردند.غلام علی هم که خیلی علاقه به روحانیت داشت و رابطه نزدیکی با آقای نبوی روحانی مسجد داشت از او دستور می گرفت که چیکار کنه.
مردم همه از روحانیون دستور می گرفتند کی تظاهرات کنند. تظاهرات آنروز خیلی شلوغ بود چند نفر شهید شدند.دیگه مردم قابل کنترل نبودند من و غلامعلی و جلال حالا جزو گروه ها بودیم و سر دسته تظاهر کننده ها. شعار می دادیم و مردم هم تکرار می کردند.
امروز نزدیک بود دستگیر بشیم غلامعلی نگاهی به من کرد و اشاره کرد به جوی آب.همینطور که داشتم فرار میکردیم هرکدام خودمون رو انداختم تو یه جدول کنار خیابان تا دیده نشیم. صدای تیر رگبار گوش ها را کر می کرد.
_بچهها بجنبید! عجله کنید! محمدرضا مواظب باش !دست بزار روی سرت. بپر توی جدول چرا معطل می کنی؟
این صدای غلامعلی بود که هر لحظه فریاد هایش بیشتر می شد.
ادامه دارد..
@Modafeaneharaam
224.mp3
2.01M
💬 قرائت "زیارت عاشورا"
🎧 با نوای استاد فرهمند
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج امام زمــان ارواحنا فداه ❤️🌹
شروع چله:۱۴۰۱/۱۲/۲۴
@Modafeaneharaam
از معجزات دعای جوشن کبیر چی میدونی
فراز بیستم از دعای جوشن برای چیه
وارد لینک زیر شو
که با خوندن اون گره از کارای بستتون باز بشه و برکت به خونه هاتون جاری بشه
🔻کانال ما👇
https://eitaa.com/joinchat/3614245193Cd77ca61057
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
سلام بهار روزگاران، مهدے جان
اگر امید ظهورٺ نبود،اگر ایمان بہ طلوع دولتٺ نبود،اگر دلخوشی بہ گسترش حڪومٺ دادگسترٺ نبود،اگر مژده ے بهارانِ دیدارٺ نبود...
چگونہ تاب می آوردیم زمستانهاے سرد و استخوان سوز را ؟...
صبحت بخیر تمام آرامش قلبم❤️
#ماه_رمضان
@Modafeaneharaam
🔸 امام علی(ع):
🔹 تمسك كنيد به كتاب خداوند، زيرا اين كتاب طنابى است محكم و نورى است آشكار و شفايى است سـودمـند، و چشمه اى است سيراب كننده، نگهبان براى كسى است كه به او تمسك جويد و نجات براى كسى است كه به آن درآويزد.
📙(نهج البلاغه: خ ۱۵۵، ص ۴۹۰)
#حدیث
@Modafeaneharaam
#مکتب_حاج_قاسم
#حاج_قاسم
🌷 سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی:
▫️هر دیدگاه فرهنگی و اجتماعی تصدیق می کند که جامعه بدون ایثار جامعه ای بدون معنویت و بیرون از نورانیت و روشنایی است.
@Modafeaneharaam
8⃣7⃣سفره هفت سین خانواده عباسعلی برخورداری .از استان فارس شهرستان بختگان.روستای دهمورد
🌷سین هشتم سلیمانی🌷
🔹از سفره های "هفت سین" خود که مزین است به تصویر شهید حاج قاسم سلیمانی وتصاویر شهدا و
امام زمان علیه السلام عکس بگیرید و به آیدی @Karballa_eshgh ارسال کنید.
*📿مردی که همه سال را روزه بود/ در ماه مبارک 🌛رمضان یادی کنیم از سرلشکر 🕊شهید مدافع حرم سید حمید تقوی فر
🌷سردار حاج حمید تقویفر از سال ۱۳۶۲ یعنی از زمان شهادت پدرشان تا سال ۱۳۹۳ و شهادت خودش در سامراء، یعنی ۳۱سال تمام هر روز، روزه بود. 🤩👌🏻البته غیر از روزهای حرام و مکروه و ایام مسافرت.
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ شهید مدافع حرم #محمد_اسدی و شهید #احمد_مکیان در منطقه ی عملیاتی
شهادت هر دو رمضان ۹۵
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید | گوشهای از مهارتهای رزمنده #فاطمیون
@Modafeaneharaam
0⃣8⃣سفره هفت سین مهدوی و شهدایی خانم نیکو
از شهرستان کاشمر
🌷سین هشتم سلیمانی🌷
🔹از سفره های "هفت سین" خود که مزین است به تصویر شهید حاج قاسم سلیمانی وتصاویر شهدا و
امام زمان علیه السلام عکس بگیرید و به آیدی @Karballa_eshgh ارسال کنید.
#کلام_شهید #علی_یزدانی:
اسلام هیچ ضربه ای بالاتر از بی خیالی امتش نخورده...
رفقا گوشه نشینید
کنار نرید
پای کار وایسید..
تنها راه سعادت پیروی از ائمه است در سایه ولایت فقیه...
@Modafeaneharaam
✅ پایان پویش ‼️
باسلام وقبولی طاعات و تبریک سال نو
خدمت اعضای محترم کانال مدافعان حرم
💫🌱الحمدلله از پویش
🌷سینهشتمسلیمانی🌷 استقبال بالایی صورت گرفت از سراسر ایران سربلند .
💥👌به دلیل تکمیل ظرفیت سفره های کانال،
پایان پویش اعلام میشود
وفقط از ارسالی ها به اشتراک گذاشته خواهدشد.
(🌷لطفا سفره ارسال نکنید🌷)
❇️نکته
تمامی سفره ها تاالان دریافت شده ؛ در نهایت و در صورت تامین بودجه به قید قرعه هدایای معنوی تقدیم خواهدشد.🌷💫
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 روایتی از یک مجاهد و چریک افغانستانی
از سابقهی جهاد علیه شوروی تا اعلام آمادگی دفاع از انقلاب اسلامی
@Modafeaneharaam
خاطره ای از شهید بی سر #حاج_عبدالله_اسکندری ❤️
عاشق ماه رجب بود و از ماه رجب عاشق اعتکاف.
یک بار دوستانش گیر دادن ، حاج عبدالله ،فکر نمی کنی اگه این سه روز سر کار بمانی و به مردم خدمت کنی ، مفید تر است و ثوابش بیشتر...
با خنده گفته بود شما مرخصی می گیرید براي تفریح و استراحت ، منم سه روز مرخصی می گیرم با خدا تنها باشم ، می رم انرژی بگیرم که وقتی برگشتم ، بهتر و بیشتر به مردم خدمت کنم.
همیشه مي رفت مسجدمحلشون قصرالدشت ،
اما دو بار آخر گفت :
دوست دارم جایی باشم که کسی من را نشناسه ، خودم باشم و خدام...
🌷اعتکاف آخر بود. یکی از دوستاش می گفت نشستم کنارش .
گفتم حاج عبدالله ان شاالله با هم بریم کربلا.
سرش پایین بود. لبخندی زد. آهي كشيد ...گفت: کربلا،امام حسین، سر از بدن جدا... یعنی میشه یه روز سر ما هم مثل اقا جدا بشه!
به شوخی گفتم حاجی من اگه این جور شدم ، بايد یه کارت تو جیبم باشه تا شناسايي بشم ،
خندید....
کاش می دانستم همان لحظه در همان مكان دعایش مستجاب است ، بی سر ، بی نشان...
🌷روز آخر اعتکاف بود. من هم خودم را رساندم همان مسجد تا کنارش باشم. دعا و نماز تمام شد. همه رفتند ، جز حاج عبدالله. گفتم بیا بریم...
گفت نه... نمی تونم از خدا دل بکنم. بزاريد یکم بیشتر بمونم.
ما رفتیم. یکی دو ساعت دیگر در مسجد بود بعد امد.
🌷یک ماهی می شد که بازنشسته شده بود. گفت درخواست اعزام به سوریه داده ام. ساکم را اماده بگذار ، هر ساعت ممکنه احضارم کنند.
یکی دو روز بعد اعتکاف بود. آماده شد ، برود. کار جدیدی به او پیشنهاد شده بود. گفت : خوب دیگه ، از امروز برم سر کار.
رفت ، ساعت ٩:٣٠ زنگ زد ، گفت ساکم را آماده کن . باید برم...ظهر نشده فرودگاه بود. قبل از رفتن کارت پاسداری اش را در اورد ، به پسرش داد و گفت این دیگه به درد من نمیخوره!
پسرش گفت به در من هم نمی خوره!
حاجی با خنده گفت بلاخره یادگاریه.
عصر همان روز یکی از دوستانش زنگ زد و گفت: حاج عبدالله چی شد ، یه دفعه از وسط جلسه مفقود شد!!!
مفقود که گفت دلم ریخت.
ساعت ١٦:٣٠ از فرودگاه امام تهران پیام داد:با توكل بر خدا من پریدم!
🌷اول خرداد 60 ، در ماه رجب ازدواج کردیم ، اول خرداد 93 ، در ماه رجب در دفاع از حرم زینب ، همچو مو لايش حسین(ع) شهید شد...
وقتی خبر شهادتش را با آن کیفیت شنیدم ، گفتم یا زینب ، خودت بهم صبر بده ، دلم آرام شد. آنقدر آرام که باوررش برای همه مشکل بود .
یک شب به خوابم آمد . گفتم حاج عبدالله ، تا نگی چه به سرت اومد ، رهات نمی کنم!
خندید و گفت "و بشرالصابرين "
دلم ارام شد.
🌷 سال بعد ، در سجده گاهش در مسجدی که اعتکاف کرده بود نوشت
بودند:در اخرین سجده هایت با معبود چه نجوا كردي که از " أین رجبیون " به "عند ربهم یرزقون" رسيدي.
#سری_به_نیزه_بلند_است
#در_برابر_زینب(س)
#شهید_مدافع_حرم_سردار
#عبدالله_اسکندری
@Modafeaneharaam
📣 آموزش صفر تا صد حسابداری، یعنی افزایش شانس ورود به بازار کار 💢
💯 حسابداری کاری با امنیت شغلی بالا 🤩
🔰 اعطای مدرک پایان دوره
🔰به صورت غیرحضوری
✔️بدون نیاز به پیش زمینه در حسابداری 👌
جهت دریافت اطلاعات بیشتر بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇👇
https://zil.ink/hesabdari105
برشى از دستنوشته شهيد مدافع حرم مهندس سيد ميلاد مصطفوى؛
#جبهه دانشگاهى است كه كنكورش #تقوا است. درسش #ايثار و مدركش «#شهادت» است.
#شهیدی_که_دواعش
#دست_پا_و_سرش_را_بریدند
@Modafeaneharaam
🔺الگو برداری از شهداء 📣
روايتى از شهيد مدافع حرم مهندس سيد ميلاد مصطفوى شهیدی که دواعش دست و پا و سرش را از هم جدا کردند در روز تاسوعای حسینی94
🔴«مراقبه و محاسبه نفس»
🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷
🔻سيد اهل #مراقبه و #محاسبه بود. از #اعمال خود مراقبت مىكرد و از خودش #حساب مىكشيد. اما اين مسائل در #ظاهر زندگى او هيچ نمودى نداشت. يعنى در مقابل ديگران و در كنار دوستان، بسيار #عادى و #ساده ظاهر مىشد. مىگفت، شوخى مىكرد، مىخنديد. بىرياى #بىريا بود. بايد با سيد رفت و آمد مىكرديد تا متوجه #اخلاص در #اعمال و محاسبه و مراقبه او مىشديد.
🔸این #معنويت از پاى #درس #بزرگان و سخنرانهاى هيئت و ارتباط قوى با #شهدا بدست آمده بود. او مرتب به #مسجد مىرفت و از #كلام بزرگان استفاده مىنمود.
🔹يكبار همراه سيد و چند نفر از دوستان، رفتيم سراغ يكى از #عرفاى شهر. مغازه محقرى داشت. داخل مغازه مشغول كارش بود. سلام داديم و در مقابلش ايستاديم. با حرص و ولع، مشتاقانه دو زانو نشستيم پاى #مكتب اين پير فرزانه. ايشان تكتك بچهها را #توصيه مىكرد. نوبت به من كه رسيد جمله بسيار زيبايى گفت. همهمان #منقلب شديم. رو كرد به ما و گفت: «جوانان عزيز #نگاه نكنيد، #گناه نكنيد!!» جملهاى كه فرمود مثل پتكى بر سر ما فرود آمد. من خيلى #متأثر شدم. بعد از نصيحتهاى آن #عارف همگى از محضرش خداحافظى كرديم و برگشتيم. براى سيد يك #اشاره كافى بود كه راهش را پيدا كند و همينطور هم شد.
🔺يك روز ديدم سيد دستش كمى #سوخته و #متورم شده! گفتم سيد دستت چى شده؟! گفت چيز مهمى نيست. مطمئن بودم كه حتماً اتفاق خاصى براى سيد افتاده، اما هر چهقدر #اصرار كردم چيزى نگفت. شصتم خبر داد چى شده!! بعدها از دوستان شنيدم كه #سيد براى #تنبيه خودش اين كار را كرده. برخى مسائل چيزى بود بين خودش و خداى خودش كه ما متوجه نشديم. همين مراقبتها بود كه سيد را #آسمانى كرد.
📚 برشى از كتاب مهمان شام، زندگىنامه و خاطرات شهيد مدافع حرم مهندس سيد ميلاد مصطفوى
@Modafeaneharaam