eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.9هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
11.8هزار ویدیو
286 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️تشییع شهدای ایرانی در حرم حضرت زینب (س) 🔹پیکر شهدای مستشار ایرانی که در حمله جنگنده‌های رژیم صهیونیستی به دمشق روز گذشته به شهادت رسیدند، دیروز در حرم حضرت زینب (س) تشییع شدند. @Modafeaneharaam
💢رسانه ترور آلارم : هر کسی که با (سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی) عکس بگیرد در هر کجای دنیا حذف می شود. 👈پ.ن : لحظه ی غرق شدنتان چه زیباست ؛ اندکی صبر سحر نزدیک است . @Modafeaneharaam
🌱 زندگی‌نامۀ خودگفتۀ امیرالمؤمنین! ما معمولاً زندگی انسان‌ها را با اتفاقات خاص و روزهای بزرگ آن به یاد می‌آوریم. اتفاقاتی که معرف شخصیت و ویژگی‌های خاص آن فرد است. کتاب "آن چهارده روز" از همین جنس است و راوی چهارده نقطۀ عطف و رخداد خاص زندگی امیرمؤمنان(ع)، آن هم از زبان خود ایشان است! به عبارت دیگر این یک «زندگی‌نامۀ خودگفته» است که اتفاقات روایت‌شده به انتخاب "خود امیرالمؤمنین(ع)" انجام شده. ماجرا از آنجایی شروع شد که روزی بزرگ یهودیان در کوفه به خدمت امام(ع) رسید و سؤالاتی را از ایشان پرسید... و سرانجام پس از سخنان امیرمؤمنان، مسلمان شد. 📚سفارش آنلاین نسخۀ کاغذی 📱نسخۀ الکترونیک ➖ سفارش تعداد بالا(تماس یا پیام در ایتا و تلگرام): 📞 09199020313 @Modafeaneharaam
📌اُبهت زمان @Modafeaneharaam
«هر چه از دوست رسد...» 🍃توی خانه خان صداش می‌کردند. با آن سن کمش نان آور خانه بود. خیلی وقتها پادرد بود بسکه راه می‌رفت. پول بابت تاکسی و اتوبوس نمی‌داد؛ می‌گفت: «من خرج در آرم، نه خرج کن» 🍂راحت خوشحال می‌شد. با یک اتاقِ کوچکِ یک در چهار متر خوشحال می‌شد، با یک لباس دست دوم که زیپش را باید خودش درست می‌کرد خوشحال می‌شد، با دیدن خنده‌ی بچه‌ها وقتی از توی جیبش به هر کدامشان دو سه تا تخمه آفتابگردان می‌داد خوشحال می‌شد، 🌿وقتی یک توپ سفره‌ می‌فروخت و توپ جدید باز می‌کرد خوشحال می‌شد. بهش می‌گفتند: «بیا سر چهار راه شیشه‌ی ماشینا رو تمیز کن پول بگیر. خیلی راحت‌تره»؛ می‌گفت: «نه این کار نیست. مرد باید برای کار عرق بریزه» به خاطر همین چیزها بود که همه خان صدایش می‌کردند. به یکی از برادرزاده‌های کوچکش که دور سرش چفیه پیچیده بود نگاه کردم و گفتم: « ان‌شاءالله بعد از عموت تو خان میشی‌.» زینب خواهر نعمت‌الله آرام در گوشم گفت: «نه... هیشکی خان نمیشه، خان یه دونه بود.» ✨کمی که گذشت به همه نگاه کردم و گفتم: «ناراحت نیستین توی کرمانید؟ اگر اینجا نبودید شاید خان هنوز زنده بود» همه با هیجان شروع کردند یک چیزی گفتن. نمی‌دانم کدامشان بود که گفت: «چرا ناراحت باشیم؟! خانِ ما رو دشمنای حاج قاسم کشتن!» 📝 نویسنده: محدثه اکبرپور 🥀شهید نعمت‌الله آچک‌زهی(شهدای افغانستان _ اهل تسنن) @Modafeaneharaam
💢 جانباز دوران دفاع مقدس در البرز به خیل شهدا پیوست مراسم تشییع حاج قربان کوهستانی در روز دوشنبه از ساعت ۱۴از مسجد جامع حصارک بالا به سمت پایگاه بسیج ابوذر غفاری برگزار میگردد. @Modafeaneharaam
🔥فشارى بر من فرود آمد که فکر نمی‏کنم اگر بر پشت کوه‏ها گذاشته مى‌‏شد، مى‌‏توانستند آن را تحمّل کنند! «در میان مسلمانان هیچ‌کس رابطه‌ای که من با رسول خدا(ص) داشتم نداشت. او بود که در کودکی سرپرستی‌ام را به عهده گرفت و مرا بزرگ کرد و در هنگام یتیمی جای پدر را برایم پر کرد. هزینۀ زندگی‌ام را تأمین می‌کرد و مرا از رنج کسب راحت نمود. در بزرگ‌سالی هم حامی و پشت و پناه من و همسر و فرزندانم بود. آنچه گفتم کمک ایشان به من در امور دنیوی بود، و در مسائل معنوی هم مرا در درجات قرب به خدا رشد داد و بالا برد. از این رو بر اثر وفات او، مصیبت و فشارى بر من فرود آمد که فکر نمی‏کنم اگر بر پشت کوه‏ها گذاشته مى‌‏شد، مى‌‏توانستند آن را تحمّل کنند! ...در آن وانفساه من صبورانه لب از جَزَع و فَزَع فروبستم و به آنچه آن بزرگوار مرا بدان مأمور کرده بود مشغول شدم... سپس امام رو به اصحاب کرد و فرمود: آیا این‌گونه نبود؟ اصحاب گفتند: چرا ای امیرمؤمنان.» 🔸بخشی از کتاب «آن چهارده روز»؛ زندگی‌نامه خودگفته امیرالمؤمنین(ع) 📖 برای مطالعۀ ادامۀ داستان اینجا را کلیک کنید 📚سفارش آنلاین نسخۀ کاغذی 📱نسخۀ الکترونیک ➖ سفارش تعداد بالا(تماس یا پیام در ایتا و تلگرام): 📞 09199020313 💐 3 روز تا میلاد مولود کعبه @Modafeaneharaam
45.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درد دل وروضه خوانی حسن سلطانی نژاد از خانواده شهدای تروریستی گلزارشهدای کرمان در هیئت عاشقان کربلا شهرستان انار @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 چرا برای حجاب اینقدر حساسیت ندارید؟!!! 🔰صدا و سیما همچنان برای پاسداشت زبان فارسی، به طور پیوسته، گزارش زبان معیار پخش می کند. بسیار خوب؛ اما سوال این است که چرا برای حجاب و عفاف اینگونه گزارش، تهیه نمی کند؟! چرا یقه مسئولین را نمی گیرد؟! 🔻صدا و سیما وظیفه دارد تا زمانیکه برخی مسئولین به وظایف خود عمل نمی کنند، دست از سر آنها برندارد و کم کاری و ترک فعل آنها را به اطلاع مردم برساند. 👈 حداقل این است که هفته ای یک بار یا دو بار در مورد و عفاف مانند گزارش زبان معیار، در زمینه حجاب و عفاف گزارش، تهیه کند. تا دلتان بخواهد می تواند سوژه پیدا کند. 🔻در هر صورت، این، مشت نمونه خروار برای نشان دادن کم کاری صدا و سیما در عرصه حجاب و عفاف است. @Modafeaneharaam
حدیث روز🌷 ✨پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله : «به راستی نوزادى كه در امّت من متولّد شود، براى من از آنچه خورشيد بر آن می تابد، محبوب تر است @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 #براساس_زندگینامه_شهید_شمس_الدین_غازی* #نویسنده_غلامرضا_کافی* #قسمت_
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت محمود رجایی از نکته های جالب در این ،دوره حس برادرانه ی عجیبی بود که بین بچه ها بود و هنوز این حس و حظ آن برای ما که البته تعداد زیادی از مان باقی نمانده است باقی است و استاد سیاسی ما در این گروه غلامحسین غیب پرور بود .حق این است که برای مثل منی ،سید شمس الدین، شهید حسین نژاد ،سردار شیخ زاده، همه شان اسوه و الگو بودند .این برادری در شرایط سخت و کمبود امکانات آن روزها خیلی معنی داشت. باور کردنی نیست که ما برای آموزش لباس نداشتیم .اگر هم بود به تعداد همه نبود. بچه ها میرفتند پادگان زرهی ارتش و لباس افسر وظیفه هایی که مثلاً ترخیص میشدند یا یک دست اضافی داشتند میگرفتند و می پوشیدند و هیچ کس هم اعتراضی نداشت؛ چون هدف چیز دیگری بود غذا هم بسیار کم بود، در مجموع سهم هر یک از ما، ظهرها نصف بشقاب عدس پلو بود با یک سوم یک نان تافتون که برای جوانی بچه ها که رو به رشد بودند و علاوه بر آن فعالیت نظامی و رزمی و آموزش داشتند خیلی کم بود؛ برای نمونه برای یک کسی مثل شمس الدین با آن هیکل ورزشکاری واقعاً کم بود؛ اما می ساختیم و حتی یک شب به دلیل کم بودن مقدار غذا گفتیم برویم و با آشپزخانه صحبت کنیم شاید خرمایی چیزی داشتند بگیریم بیاوریم و با هم .بخوریم از قضا اجابت کردند و یک بسته کوچک خرما به ما دادند و گفتیم از سید که رئیس است شروع کنیم در حالی که همه هم گرسنه بودند اما سید نخورد و گفت اول حق همه است نه فقط حق ما، دوم ممکن است از سهمیه ی فردا کم شود؛ بنابراین حلال نیست، نمیخورم . بقیه هم به پیروی از سید نخوردند تا مجبور شدیم در پاکت خرما ببندیم و به اشپزخانه تحویل بدهیم. از نکته های جالب رفتار سید در همان گروه چون غازی واقعاً با درک و دریافت بالایی بود طرح دوستی او با شهید حسین نژاد بود خداش و کند شهید حسین نژاد دلیر مردی بود که نظیر نداشت .در جماعت ما او تنها کسی بود که از اهواز آمده بود و به اصطلاح غریب می نمود و سید بدین جهت به او نزدیک شده بود که مبادا احساس غربت و تنهایی کند در حالی که جو بسیار صمیمی و برادرانه با او شوخی می کرد و می گفت تو باید شیرازی بشی!البته حسین نژاد ،خیلی زود شهید شد . .. @Modafeaneharaam
📛●داستانی عجیب و واقعی●📛 🌱 در زمان رسول خدا، مردی آمد و از تنگدستی شکایت کرد. حضرت به او فرمودند: شاید نماز نمی خوانی؟ مرد گفت: نمازهای پنجگانه را با شما به جماعت بجا می آورم. حضرت فرمودند: شاید کسی در منزلت نماز نمی خواند؟ 🔹آن مرد عرض کرد: همه نماز می خوانند پیامبر (ص) فرمودند: شاید در همسایگی تو کسی نماز نمی خواند؟ مرد گفت: تمامی آن ها نماز می خوانند. پس در آن لحظه جبرئیل نازل شد و عرض کرد: ای رسول خدا!!!........😰😱 💠برای ادامه داستان 《👇کلیک👇》کنید http://eitaa.com/joinchat/3796762624C4e2e9e1bb2
🟢داستانی عبرت آموز از مقام معلم ﺭﻭﺯﻯ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ (ﻉ) ﺑﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻳﻪ ﺷﺮﻳﻔﻪ ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠّﻪ ﺭﺏ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﻴﻦ ﺭﺍ ﺁﻣﻮﺧﺖ. ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﮔﺸﺖ ,ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺗﻠﺎﻭﺕ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﻯ ﺍﺯ ﻣﻌﻠﻢ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ (ﻉ) ﻫﺪﺍﻳﺎﻯ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻌﻠﻢ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻯ ﻛﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﮕﻔﺘﻰ 😳 ﻋﺪﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﮔﺮﺩﻳﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺰﺩ ﺍﻣﺎﻡ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺮﺽ کردند، ادامه ی روایت ..👇 http://eitaa.com/joinchat/3796762624C4e2e9e1bb2
گران خریدن ممنوع ❌ دیگه لازم نیست از بازار به قیمت گزاف لوازم مورد نیازتون رو خرید کنید⭕️ 🛑 تو این کانال راحت با قیمت پایین تر از بازار لوازم موردنیازتون رو تهیه کنید👇 http://eitaa.com/joinchat/4249354254Cc48524996b
🔴 طلاب گرامی برای خرید لوازم خانه و موبایل ومبلمان و.... میتوانند با کلیک کردن روی گزینه مورد نظر لوازم خود را تهیه کنند👇 👈 مبلمان 👈 لوازم برقی 👈 لوازم خانگی 👈 وسیله نقلیه 👈 خوراک وپوشاک 👈 کتاب ومقاله 👈فرش وموکت 🔰 لوازم خانه و منزل خود را از ما تهیه کنید http://eitaa.com/joinchat/4249354254Cc48524996b
🔰اگر تمایل دارید از سوریه بیشتر بدانید به صفحه تخصصی جمهوری عربی سوریه به فارسی بپیوندید. 🔴 اخبار و مطالب نظامی 🔴 مطالب اقتصادی 🔴 تاریخ 🔴 معرفی اماکن گردشگری https://eitaa.com/joinchat/3390111754C13a483a00e
بلغم چیست ؟🤔🤔 بلغم مایع سفید رنگی است که از غده لنفاوی ترشح میشه و اگر مقدارش در بدن زیاد بشه مشکلات زیادی تو بدن ایجاد می‌کنه از حمله : تئروئیدکم کار ؛یبوست؛کسلی و بی‌حالی ؛میل به شیرینی جات؛اضافه وزن به ویژه بالاته ؛درد مفاصل و ... برای اینکه بدونید بلغمی هستید یا خیر وارد لینک زیر بشید و تست بلغم شناسی را خیلی سریع و در کمتر از ۵ دقیقه انجام بدید . 💥💥💥💥💥💥💥💥💥 https://formafzar.com/form/dd9cc https://formafzar.com/form/dd9cc
🔅بهترین‌ها از پیامبر عزیز روایت شده: 💠خَيْرُكُمْ مَنْ تَعَلَّمَ اَلْقُرْآنَ وَ عَلَّمَهُ 🎁 بهترین شما کسی است که قرآن را یاد بگیرد و به دیگران نیز یاد بدهد. 📚مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد۴، صفحه۲۳۵ ---------------------------------- @Modafeaneharaam
📌 بادکنک های رنگی 🌱پدرش گفت ما هر سال از مشهدیکبار برای سالگرد خودمان را می رسانیم سر مزار، یکبارهم اربعین قبل از کربلا؛ امسال قرار نبود که بیاید آمدنش یکدفعه ای شد نمی دانم بادکنک ها را کی خریده !🎈 بعد که از خودش پرسیدم چرا بادکنک ؟گفت من هم مانند شهید فائزه رحیمی دانشجو معلم هستم به بچه ها باید درس بدهم بادکنک آوردم سر مزارحاج قاسم برای بچه ها تنفگ و شمشیر درست کنم تا اولین درس دادنم را مبارزه با اسرائیل یادبدهم ✍نویسنده :حانیه کویری @Modafeaneharaam
💥کانال رصد رسانه های اسپانیایی زبان💥 🔥اولین کانال خبری دوزبانه اسپانیایی فارسی 🔥 👌رصد اخبار تحولات منطقه در رسانه های اسپانیایی 👌رصد تخصصی تحولات کشورهای لاتین 👌 رصد آنچه از ایران در رسانه هایشان مخابره میکنند. 👇👇 @rasadlatin @rasadlatin
💌 خوشبخت‌ترین آدم‌های روی زمین @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 «گل های سرخ» 🍃یکی یکی کاور شهدا را باز می کردیم و مشخصات ظاهریشان را می نوشتیم.توی جیب ها و کیف هایشان دنبال کارت شناسایی می گشتیم و اگر نداشتند می نوشتیم«مجهول الهویه» و شماره گذاری می کردیم و می فرستادیم پزشکی قانونی. 🔹زیپ نهمین کاور را باز کردم.یک دختر تقریبا ۱۲ ساله با لباس سفید گل گلی که گل های قرمزش میان رد خون ها گم شده بودند.ترکش ها بدن کوچک و نحیف دخترک را آنقدر آزرده بودند که بدون دست زدن هم می توانستم استخوان های خرد شده را حس کنم.یکی از بچه ها داد زد:«یا رقیه» و صدای گریه توی سردخانه پیچید. من اما نباید گریه می😭 کردم.سر تیم بودم و کمرخم کردنم کارها را لنگ می کرد؛پیکر شهدا نباید روی زمین می ماند.بغضم را به زحمت فرو دادم و اشک هایم را قسم دادم که نریزند. بچه ها را دلداری دادم و آرام کردم. آخرین پیکر که راهی پزشکی قانونی شد، رفتم سمت گلزار.از بین گیت ها به سختی رد شدم و خودم را رساندم به آغوش حاج قاسم.جایی که بغضم باید سر باز می کرد و رازهای دلم بر بلا می شد.🥺 📝راوی: جوادعسکرپور_پرستار، مدیر فرهنگی دانشگاه و مسئول سردخانه در شب حادثه ✍نویسنده: مهدیه سادات حسینی @Modafeaneharaam