eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
31.3هزار دنبال‌کننده
34.1هزار عکس
15.3هزار ویدیو
323 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 چله ی جدید شهدایی🌷 🌺در کانال مدداز شهدا 💌 شما دعوت شدید از طرف شهدا 💎 توسل به ۴۰شهید برای ❣ هرروزمعرفی یک همراه با 👇👇👇👇👇 🔈🔈🔈🔻🔻🔻🔉🔉🔊 💢 چله جدید تازه شروع شده.نیت کنید و با نیت وارد بشید👇👇👇 🌺 کانال مدداز شهدا 🌺 https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 @madadazshohada
●بخشندگی و سخاوت شهید محمد حسین در دوران نوجوانی و جوانی خود در پایگاه مسجد فعالیت میکرد ، در یکی از شب های سرد زمستانی وقتی که با هم به خانه برمیگشتیم، پیرمرد دستفروشی در کنار خیابان بساط پهن کرده بود و دستکش و ۶کلاه و لباس زمستانی میفروخت.. ●محمد حسین با دیدن این صحنه به سمت پیرمرد رفت و تمام وسایل او را خرید تا آن پیرمرد مجبور نباشد در آن سرما در کنار خیابان تا آن موقع شب دستفروشی کند ،بعد از اینکار خوشحالی خاصی در چهره اش پیدا بود بعد فهمیدم که شهید وسایلی که خریده بود را به مستمندان و نیازمندان داده بود 📎پ ن: شهیدی که بازبان روزه به شهادت رسید 🌷 @Modafeaneharaam
📕 غیبت‌کردن! یه روزی از روزهایِ تابستان، من و آقارضا و دیگر دوستان زیرِ درختی نشسته بودیم و نزدیک نماز ظهر بود. یکی از دوستان شروع کرد به صحبت کردن در مورد یکی از دوستان دیگر... اون لحظه آقارضا رو دیدم، بدونِ کسی متوجه بشه اونجا رو ترک کرد و به سمت دیگری رفت تا مثلا یه کاری داره! بعد این کارِ آقارضا، همه‌ی ما اونجا متوجه شدیم که داریم به سمت غیبت میریم و آقارضا اینجا را ترک کرده بود. آقارضا در این مواقع با رفتارش، حتی به صورت غیرمستقیم هم نشان میداد که این کار درست نیست... 📸پ.ن: تابستان سال ۱۳۸۹- تیپ۳ پیاده امامت چالوس 🎙راوی:همرزم شهید(جانباز مدافع حرم آقا فرشید عزیزی) @Modafeaneharaam
🖋 اوایل زندگی اوضاع مالی مناسبی نداشتیم به کسی هم این مسئله رو عنوان نمیکردم سعی میکردم خودم بیشتر تلاش کنم واسه اینکه منّت کسی رو نکشم خودم کار میکردم..... یه روز یکی از همسایه ها کباب پخته بود بوی غذا همه جا پیچیده بود اصغر گفت مامان چه بوی خوبی میاد ... گفتم مامان جان بوی همیشگی غذا هستش .... گفت نه این یه چیز دیگه ست..... با کلی بغض شروع کردم به سرخ کردن پیاز ....حسابی که بو در منزل پیچید ... با لبخند گفتم دیدی مامان جان اون بو هم مثل همین بود.... اصغر هم باور کرد و دیگه کنجکاوی بوی غذای همسایه رو نکرد...... اصغر قلب مهربان و دلی بزرگ داشت و با سختی بزرگ شد ... ✍ راوی مادر شهید 🌹 @Modafeaneharaam
🌹ولادت: ۱ خرداد ۱۳۷۲.شیراز شهادت: ۱۸ شهریور ۱۳۹۷ مصادف با دوم محرم. سوریه🌹 اومد کار خروجش و ردیف کنه که بره . گفتن نمیشه. هر کاری کرد گفتن نمیشه. اما مسولین نمیفهمن که اگه حسین بخواد میشه...میدونی چی میگم؟؟ آخر سر شروع کرد گریه زاری گفتن زشته بابا نکن اینکارا رو نمیشه بری سوریه... افتاد به التماس ،اقا تو رو خدا التماست میکنم تو رو به ... افتاد به پای حاج اقا... تو چته چرا همچین میکنی پسر ؟! بخدا اقا امام بهم گفت اگه میخوای شی شده التماس کن و بیا... بالاخره مجوز خروجش را گرفت و خنده بر لبانش آمد و گفت این سری که بروم دیگر برنمی‌گردم. نماز صبحش و که خوند گفت حلال کنید نماز آخرم بود... مادرشهید:در آخرین تماس گفت نگران نباش مادر که ششم محرم برمی‌گردم و همان ششم محرم هم بازگشت و افتخار می‌کنم که پسرم در این راه و به خاطر حضرت زینب (س) شده است. شهید @Modafeaneharaam
🥀🕊 🌹🕊 💐با آغاز جنگ سوریه شهید حسین تابسته به آنجا رفت.آن زمان شناخت زیادی از جنگ سوریه نداشتیم. پیش از اعزام به من گفت:می خواهم ۴۵ روز به ماموریت بروم و اگر خبری از من نشد جای نگرانی نیست.شنیده بودم که ماموریت های سوریه ۴۵روزه است. ازش پرسیدم می خواهی آنجابروی؟انکارکرد اما شک داشتم. 🌷با بیان این که همسرم هشتم شهریور به سوریه اعزام شد و دو هفته بعد در تاریخ بیست و یکم شهریور ۱۳۹۳ به شهادت رسید، گفت: شهید حسین تابَسته در اولین اعزام شهید شد. محل شهادت ایشان در مکانی پشت حرم حضرت زینب (س) بوده است. آن طور همکاران شهید می گویند، ایشان پشت توپ بوده و ترکش به پهلویش اصابت می کند. پیکر مطهر شهید، بعد از ۲،روز به ایران آمد. شهید دوران سربازی را در جنگ تحمیلی گذراند و همیشه غبطه می خورد که چرا همراه با دوستانش به شهادت نرسیده است.🕊😔 ✍راوی:همسر شهید 🌹 @Modafeaneharaam
♦️تصویری از شهیدان مهدی بلوچی و امیرمحمد امیری 🔹شهید مهدی بلوچی سرباز مرزبانی در سیستان و بلوچستان به شهادت رسید. 🔹ستواندوم شهید امیرمحمد امیری از مرزداران هنگ مرزی زابل توسط افراد مسلح ناشناس از آنسوی مرز در شب گذشته به درجه رفیع شهادت نائل گردید 🔹شهيد ستواندوم «اميرمحمد اميري» مجرد و ساکن استان خراسان رضوي، شهرستان «درگز» بود که در راه پر افتخار حفاظت از ميهن به شهادت رسيد. @Modafeaneharaam @Modafeaneharaam
🥀🕊 🌾حرفهایش به دل می نشست.حتی اگر هزار بار هم حرفی راشنیده بودےاما شنیدنش از زبان او لطفی دیگر داشت. اصلاسخنران قابلی بود.منبرهایش همه گل میکرد.قبل از سخنرانی کلی مطالعه و تحقیق میکرد تاهمه حرف هایش سند داشته باشد.موضوعی انتخاب میکرد که کارایی داشته باشد ودردی ازمردم دوا کند. 💐یک روز دوستی تماس گرفت واز او برای سخنرانی درمجلس یک مداح اسم و رسم دار دعوت کرد.سخنرانشان نیامده بود ودنبال یک منبری خوب بودند.قبول کرد.کلی مطالعه کرد.منبرش حسابی سر وصدا کرد.خودش هم فکر نمیکرد بتواند آنقدر پرشور سخنرانی کند. 🌷ازطرف هیات بااو تماس گرفتند و میخواستند براےمراسمهای بعدی وسال بعد هم او سخنرانی کند.بااینکه کلی اصرار کردند،قبول نکرد.گفت:ازشهرت میترسم.من هنوز دراین قد وقواره نیستم.آن یک جلسه هم عنایت حضرت زهرا(س)بود. ✍به نقل از:همسرشهید 🥀🕊سرباز اسلام ڪہ باشی گاه درحجرهٔ طلبگی با مباحثه و گاه در معرڪہ‌ جهاد با مبارزه سرباختۂ اسلام ڪہ باشی، میشوی . . . 🌹 @Modafeaneharaam
💢موسی در یک مغازه با بردارهایش شریک بود. کمی که پول جمع کرد برای خودش یک بقالی کوچک در نورآباد باز کرد. همان روز اول بعد از چیدن اجناس، گفت یک شریک خوب برای خودم پیدا کردم! با ناراحتی گفتم تو اگر شریک می خواستی، چه کسی نزدیکتر و بهتر از برادرهایت! گفت با یکی از برادر نزدیکتر. می خواهم با امام زمان(عج) در مغازه شریک شوم. تصمیم گرفتم از هر 40 تومن که در می آورم، یک تومان را برای امام زمان(عج) کنار بگذارم. سه روز در هفته مغازه را تعطیل می کرد و برای تبلیغ و راهنمایی مردم به روستاهای اطراف می رفت، با همان سهمی که کنار گذاشته بود برای مردم فقیر هدیه می خرید و می گفت این هدیه از طرف امام زمان برای شماست. با اینکه سه روز مغازه اش تعطیل بود و ما عیال وار بودیم، اما کارش چنان برکتی داشته که زیاد هم می آوردیم!!! موسی رضازاده @Modafeaneharaam
♥️ شهید پور جعفری میگفت: روزی در منطقه ای در سوریه، حاجی خواست با دوربین دید بزنه، خیلی محل خطرناکی بود، من بلوکی را که سوراخی داشت بلند کردم که بذارم بالای دیوار که دوربین استتار بشه همین که گذاشتمش بالا تک تیرانداز بلوک رو طوری زد که تکه تکه شد ریخت روی سر و صورت ما!🥀 حاجی کمی فاصله گرفت، خواست دوباره با دوربین دیدبزنه که این بار گلوله ای نشست🥀 کنار گوشش روی دیوار، خلاصه شناسایی به خیر گذشت.🌺 بعد از شناسایی داخل خانه ای شدیم برای تجدید وضو احساس کردم اوضاع اصلا مناسب نیست، به اصرار زیاد حاجی رو سوار ماشین کردیم و راه افتادیم. هنوز زیاد دور نشده بودیم که همون خونه در جا منفجر شد و حدود هفده تن شهید شدند!🥀 بعداز این اتفاق حاجی به من گفت: حسین امروز چند بار نزدیک بود شهید بشیم اما حیف...🥀 🕊 🕊 @Modafeaneharaam
💠 نیمه شب با صدای گریه بیدار شدم، دیدم عزیز کمی دورتر مشغول رازونیاز و مناجات و گریه است. کنارش رفتم و گفتم: جوان مگر چی کار کرده‌ای که‌ این‌طور به درگاه خدا ضجه می‌زنی و طلب آمرزش می‌کنی، تو که گناهي نداري من پيرمرد گنهکار بايد اين جور در پیشگاه خدا ناله کنم! با چشمان خیسش گفت: من هنوز پاک نشده‌ام، اگر پاک شده بودم تا حالا به شهادت رسيده بودم! 🌷🍃🌹 عزیز خداهمتی @Modafeaneharaam
: امیدوارم حضورم در سوریه مرا به امام زمان(عج) نزدیک ڪند... خیلی اهل نصیحت و توصیه نیستم چون خودم بیشتر از همه به آن نیاز دارم، فقط جهت یاد آوری: ۱. نماز ڪه انسان را از فحشا و منڪر دور مے ڪند ۲. روزه ڪه سپر آتش است ۳. یادآورے مرگ ۴. جهاد با نفس ۵. ولایت مدارے و گوش به فرمان رهبر بودن ۶. دعا براے سلامتے و فرج آقا ۷. طلب شهادت... 🌷 🕊🕊 @Modafeaneharaam @Modafeaneharaam