#داستان_شب
گویند:
شغالى، چند پر طاووس بر خود بست و سر و روى خویش را آراست و به میان طاووسان درآمد.
طاووسها او را شناختند و با منقار خود بر او زخم ها زدند.
شغال از میان آنان گریخت و به جمع هم جنسان خود بازگشت؛ اما گروه شغالان نیز او را به جمع خود راه ندادند و روى خود را از او بر می گرداندند.
شغالى نرمخوى و جهاندیده، نزد شغال خودخواه و فریبكار آمد و گفت:
اگر به آنچه بودى و داشتى، قناعت می كردى، نه منقار طاووسان بر بدنت فرود می آمد و نه نفرت هم جنسان خود را بر می انگیختى.
آن باش كه هستى و خویشتن را بهتر و زیباتر و مطبوع تر از آنچه هستى، نشان مده كه به اندازه بود باید نمود...
اولین و بزرگترین رسـانه خبرے محمدآباد مرکزے را همراهی کنید.🌹👇
➖➖➖➖➖➖
🌐 رسانه خبری محمدآباد مرکزی
🆔 @Mohammadabad_online