eitaa logo
شعر | محسن علیخانی
1.3هزار دنبال‌کننده
529 عکس
56 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جانم فدای نعش علی اکبر حسین مُردم برای نعش علی اکبر حسین پرپر شدن همیشه چرا قسمت گل است؟! جان‌ها فدای نعش علی اکبر حسین دق می‌کند میان سرودن ز ماتمش نوحه سرای نعش علی اکبر حسین از تشنگیِ پیکر پرخون بگویمت؟ یا دست و پای نعش علی اکبر حسین؟! مغرب که شد صدای اذانی بلند شد از لابلای نعش علی اکبر حسین می‌آید از میان بدن‌های چاک‌چاک آری صدای نعش علی اکبر حسین در ماتمش زمین و زمان گریه می‌کنند حتی خدای نعش علی اکبر حسین آهنگِ گوش ما شده فریاد العطش! از جای‌جای نعش علی اکبر حسین این کهکشانِ روی زمین است ای خدا؟ یا پاره‌های نعش علی اکبر حسین؟! باور نما که مُرده‌‌ی ما زنده می‌کند دارالشفای نعش علی اکبر حسین در زیر بار بارش غم‌ها پناه ماست ماتم‌سرای نعش علی اکبر حسین امشب ندای عالمیان گشته یک‌صدا: «جانم فدای نعش علی اکبر حسین...» https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
دستی که بر کرانه‌ی دریا گذاشتی... یا پیکری که بر کف صحرا گذاشتی... یا قطره‌های آب که شرمنده‌ی تو اند... یا حسرتی که بر دل دریا گذاشتی... یا مشک پاره پاره که بر خاک دشت‌ها... با صد هزار تیر جفا جا گذاشتی... ...داغی است پر گدازه و دردی است جانگداز این آتشی‌ که بر دل ماها گذاشتی آغوش باز کرده به دیدار تو؛ فرات هر موج را ولی به تمنا گذاشتی آب‌آوری بلای تو در دشت غم شده‌است نام خودت برای چه سقا گذاشتی؟! رفتی تو از شریعه که باران بیاوری داغی عجیب بر دل آقا گذاشتی هنگام رفتنت قد زینب شکسته شد او را غریب در دل اعدا گذاشتی با رفتنت رقیه عمویی ندارد و او را میان قافله تنها گذاشتی امشب عزای توست علمدار کربلا پا در عزا و مجلس زهرا گذاشتی خوش آمدی به محفل دل‌های چاک‌چاک بر چشم اشک‌بار جهان پا گذاشتی https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
لب‌تشنه‌ هست و یار ندارد خدا! حسین گشته‌است در میانه‌ی صحرا رها؛ حسین یک روزگار دوش نبی جای او نبود؟ افتاده زیر تیغ عدو پس چرا حسین؟! این حجمِ از مصیبت او ناشنیدنی است از کوفیان کشیده خدایا چه‌ها حسین! آتش گرفت از غم تنهایی و عطش می‌سوخت از گدازه‌ی «ادرک اخا» حسین بر سینه‌اش نشسته حرامی ولی نخواند در زیر لب قسم به ‌خدا جز دعا حسین لبخند می‌زند که عدو منصرف شود! دارد از این بلا و ستم‌ها رضا؛ حسین زینب کجاست؟! کاش نبیند که می‌زند در زیر تیغ تیز عدو دست و پا حسین! می‌گفت زینبش ز بلندای تلّ بلند از ابتدای «حادثه» تا انتها «حسین» خواهر چگونه دل ز برادر جدا کند؟ زینب وداع می‌کند از دور با حسین ... پیچیده در زمان و مکان؛ شهر و روستا امشب نوای ما همه «لبیک یا حسین» در تنگنای حادثه‌ها دست ما بگیر! ای کشتی نشسته به دل‌های ما؛ حسین... https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
بر جای‌جای پیکر او بوسه می‌زند آری ببین که خواهر او بوسه می‌زند افتاده نعش زاده زهرا به خاک‌ها صحرا به خاک پیکر او بوسه می‌زند بر دست‌های خالی از انگشتر پدر با اشک سرد، دختر او بوسه می‌زند مادر نبود تا که زند بوسه بر گلوش خواهر به جای مادر او بوسه می‌زند در آن عبای پاک بنی‌هاشمی چه هست؟ بر پاره‌های اکبر او بوسه می‌زند؟! هر چند رأس او به غنیمت گرفته‌اند با بغض و گریه حنجر او بوسه می‌زند در حسرت است خواهر غمدیده‌ای ولی نیزه به جای او، سر او بوسه می‌زند زینب نشسته هست و به دندان و لب، عدو با خیزران برابر او بوسه می‌زند زینب نشسته در دل تنهایی و خیال پیشانی‌اش برادر او بوسه می‌زند... زهرا به عرش شام غریبان هزار بار بر جای‌جای پیکر او بوسه می‌زند https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
وقت قرآن خواندنت؛ سجاد بود و زینبت «مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد» https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
کودکی پشت در خانه‌ی او در می‌زد در شب حادثه بر سینه و بر سر می‌زد پدرش نام پسر را چه مکرر می‌گفت! درِ آن خانه‌ پسر سخت و مکرر می‌زد وارد خانه شد آن ماه سراسر از نور آه بر دست پدر بوسه سراسر می‌زد وای از لحظه جان دادن مولای غریب! از فراوانی سم، چنگ به بستر می‌زد اشک می‌ریخت پسر در غم هجران پدر طپش سینه‌ی او چندبرابر می‌زد تا ابد مکه در اندوه بمانَد آری! کعبه در حسرت آغوش حسن پر می‌زد... اینچنین نیست که این سلسله پایان یابد... کودکی پشت در خانه‌ی او در می‌زد http://eitaa.com/msalikhany
به روی سینه‌ی ارباب و بوسه‌گاه نبی نشسته لقمه‌حرامی خدا! زبانم لال...😢 https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f