eitaa logo
شعر | محسن علیخانی
1.3هزار دنبال‌کننده
514 عکس
54 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار محسن علیخانی (قبلی)
زیارت‌نامه می‌خواندم دلم پر زد برای تو برای مرقد و صحن و سرای با صفای تو خیالش سخت می‌چسبد! چه تصویری! چه رویایی! قدم‌ها می‌زنم در جای‌جای سامرای تو برای جنت‌الاعلی چه دست و پا زدم بی‌خود! مگر کم دارد از جنت، سرای دلگشای تو؟! برای سوی چشمانم طبیبی گفت باید که به چشمم سرمه ریزم از غبار خاک پای تو مفاتیح الجنان‌ هم با زیارت جامعه زیباست! مگر بهتر از این هم هست آقاجان! عطای تو؟ کرامت، خلق و خوی خاندان احمد است آری نشستم بر سر این سفره‌ی بی‌انتهای تو جهان سرتاسر از نیرنگِ رنگارنگ غفلت‌هاست خدا را شکر! در بالای سر دارم ولای تو! دعایم کن که خالی هست دستانم! دعایم کن!! گره وا می‌کند حتما خدا هم با دعای تو https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
جامانده‌ایم... در پس غم‌های بیشمار دلتنگِ راه و جاده؛ قدم‌های بیشمار امسال باز قسمت من آه و حسرت است من مانده‌ام میان عدم‌های بیشمار شاعر کمی درون خیالش که غرق شد؛ مشغول شد به درد و الم‌های بیشمار؛ ناگاه در میانه‌ی شعرش گریز زد! از داغ‌ها نوشت و ستم‌های بیشمار زینب چگونه این همه منزل پیاده بود؟! جان‌ها فدای زخم و ورم‌های بیشمار این راه بی نهایتِ بانوی ما چقدر سخت است و پر ز پیچش و خم‌های بیشمار؟! حقا که هر مصیبت او نانوشتنی است با صد هزار سطر و قلم‌های بیشمار رفتند زائران به زیارت ولی ببین جامانده‌ایم در پس غم‌های بیشمار http://eitaa.com/msalikhany
کودکی پشت در خانه‌ی او در می‌زد در شب حادثه بر سینه و بر سر می‌زد پدرش نام پسر را چه مکرر می‌گفت! درِ آن خانه‌ پسر سخت و مکرر می‌زد وارد خانه شد آن ماه سراسر از نور آه بر دست پدر بوسه سراسر می‌زد وای از لحظه جان دادن مولای غریب! از فراوانی سم، چنگ به بستر می‌زد اشک می‌ریخت پسر در غم هجران پدر طپش سینه‌ی او چندبرابر می‌زد تا ابد مکه در اندوه بمانَد آری! کعبه در حسرت آغوش حسن پر می‌زد... اینچنین نیست که این سلسله پایان یابد... کودکی پشت در خانه‌ی او در می‌زد http://eitaa.com/msalikhany
صدا پیچیده‌ شد یک لحظه در ایوان سلطانی صدا‌ی ناله‌ها بر پا شد از ناموس ایرانی میان شاه و مردم دوستی باید حکم باشد! کجا شد راه و رسم و شیوه‌ و آیین سلطانی؟! پرستویی میان صحن گوهرشاد پرپر شد چرا چون ننگ می‌داند امورات رضاخانی؟!! چراغانی نشد هرگز پس از این ماجرا صحنش اگر هر چند هم باشد حرم دائم چراغانی چه قامت‌های رعنایی که یک‌یک بر زمین افتاد! چه خون‌هایی چکید از دست دژخیمان شیطانی! پریشان شد حرم مانند آن که خیمه‌ها می‌سوخت و زینب فکر معجر، چادر و غوغای میدانی میان حادثه اما عجب صبری خدا دارد! که خونریزی کند گرگی درون صحن جانانی! حجاب ای آرمان دین! برایت ریخت خون حتی سپهبد قاسم آن سردار دلهای سلیمانی @msalikhany
کودک میان معرکه آخر چه می‌کند؟! در قصه‌ی اسیری مادر چه می‌کند؟ دشتی پر است از تن آن لاله‌های سرخ با بی‌شمار پیکر بی‌سر چه می‌کند؟ باقر شده است تا بشکافد علوم را با آن شکافِ سینه و پیکر چه می‌کند؟ پروانه سوخت بال و پرش گرد خیمه‌ها... با درد گوشواره‌ی دختر چه می‌کند؟ ارباب بی‌کفن پَرِ آغوش خود گشود... با دوریِ برادر و خواهر چه می‌کند؟ در کاخ شوم طشت طلا روبروی اوست با حنجر بریده‌ی آن سر چه می‌کند؟ دستی به آسمان و زمین دست دیگرش آقای ما نشسته به بستر چه می‌کند؟ آری پدر نشسته به ناچار و اضطرار غیر از دعا و زمزمه دیگر چه می‌کند؟ ... میدان کارزار فقط جای مرد‌هاست کودک میان معرکه آخر چه می‌کند؟!😢 https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
زیارت‌نامه می‌خواندم دلم پر زد برای تو برای مرقد و صحن و سرای با صفای تو شب میلاد می‌چسبد تصورهای شیرینی! قدم‌ها می‌زنم در جای‌جای سامرای تو برای جنت‌الاعلی چه دست و پا زدم بی‌خود! مگر کم دارد از جنت، سرای دلگشای تو؟! برای سوی چشمم یک طبیبی گفت باید که به چشمم سرمه ریزم از غبار خاک پای تو مفاتیح الجنان‌ هم با زیارت جامعه زیباست! مگر بهتر از این هم هست آقاجان! عطای تو؟ کرامت، خلق و خوی خاندان احمد است آری نشستم بر سر این سفره‌ی بی‌انتهای تو جهان سرتاسر از نیرنگِ رنگارنگ غفلت‌هاست خدا را شکر! در بالای سر دارم ولای تو! دعایم کن که خالی هست دستانم! دعایم کن!! گره وا می‌کند حتما خدا هم با دعای تو https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
کودکی پشت در خانه‌ی او در می‌زد در شب حادثه بر سینه و بر سر می‌زد پدرش نام پسر را چه مکرر می‌گفت! درِ آن خانه‌ پسر سخت و مکرر می‌زد وارد خانه شد آن ماه سراسر از نور آه بر دست پدر بوسه سراسر می‌زد وای از لحظه جان دادن مولای غریب! از فراوانی سم، چنگ به بستر می‌زد اشک می‌ریخت پسر در غم هجران پدر طپش سینه‌ی او چندبرابر می‌زد تا ابد مکه در اندوه بمانَد آری! کعبه در حسرت آغوش حسن پر می‌زد... اینچنین نیست که این سلسله پایان یابد... کودکی پشت در خانه‌ی او در می‌زد http://eitaa.com/msalikhany
صدا پیچیده‌ شد یک لحظه در ایوان سلطانی صدا‌ی ناله‌ها بر پا شد از ناموس ایرانی میان شاه و مردم دوستی باید حکم باشد! کجا شد راه و رسم و شیوه‌ و آیین سلطانی؟! پرستویی میان صحن گوهرشاد پرپر شد چرا؟ چون ننگ می‌داند امورات رضاخانی! چراغانی نشد هرگز پس از این ماجرا صحنش اگر هر چند هم باشد حرم دائم چراغانی چه قامت‌های رعنایی که یک‌یک بر زمین افتاد! چه خون‌هایی چکید از دست دژخیمان شیطانی! پریشان شد حرم مانند آن که خیمه‌ها می‌سوخت و زینب فکر معجر، چادر و غوغای میدانی میان حادثه اما عجب صبری خدا دارد! که خونریزی کند گرگی درون صحن جانانی! حجاب ای آرمان دین! برایت ریخت خون حتی سپهبد قاسم آن سردار دلهای سلیمانی https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
کودک میان معرکه آخر چه می‌کند؟! در قصه‌ی اسیری مادر چه می‌کند؟ دشتی پر است از تن آن لاله‌های سرخ با بی‌شمار پیکر بی‌سر چه می‌کند؟ باقر شده است تا بشکافد علوم را با آن شکافِ سینه و پیکر چه می‌کند؟ پروانه سوخت بال و پرش گرد خیمه‌ها... با درد گوشواره‌ی دختر چه می‌کند؟ ارباب بی‌کفن پَرِ آغوش خود گشود... با دوریِ برادر و خواهر چه می‌کند؟ در کاخ شوم طشت طلا روبروی اوست با حنجر بریده‌ی آن سر چه می‌کند؟ دستی به آسمان و زمین دست دیگرش آقای ما نشسته به بستر چه می‌کند؟ آری پدر نشسته به ناچار و اضطرار غیر از دعا و زمزمه دیگر چه می‌کند؟ ... میدان کارزار فقط جای مرد‌هاست کودک میان معرکه آخر چه می‌کند؟!😢 https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
زیارت‌نامه می‌خواندم دلم پر زد برای تو برای مرقد و صحن و سرای با صفای تو خیالش سخت می‌چسبد! چه تصویری! چه رویایی! قدم‌ها می‌زنم در جای‌جای سامرای تو برای جنت‌الاعلی چه دست و پا زدم بی‌خود! مگر کم دارد از جنت، سرای دلگشای تو؟! برای سوی چشمم یک طبیبی گفت باید که به چشمم سرمه ریزم از غبار خاک پای تو مفاتیح الجنان‌ هم با زیارت جامعه زیباست! مگر بهتر از این هم هست آقاجان! عطای تو؟ کرامت، خلق و خوی خاندان احمد است آری نشستم بر سر این سفره‌ی بی‌انتهای تو جهان سرتاسر از نیرنگِ رنگارنگ غفلت‌هاست خدا را شکر! در بالای سر دارم ولای تو! دعایم کن که خالی هست دستانم! دعایم کن!! گره وا می‌کند حتما خدا هم با دعای تو https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
جامانده‌ایم... در پس غم‌های بیشمار دلتنگِ راه و جاده؛ قدم‌های بیشمار امسال باز قسمت من آه و حسرت است من مانده‌ام میان عدم‌های بیشمار شاعر کمی درون خیالش که غرق شد؛ مشغول شد به درد و الم‌های بیشمار؛ ناگاه در میانه‌ی شعرش گریز زد! از داغ‌ها نوشت و ستم‌های بیشمار زینب چگونه این همه منزل پیاده بود؟! جان‌ها فدای زخم و ورم‌های بیشمار این راه بی نهایتِ بانوی ما چقدر سخت است و پر ز پیچش و خم‌های بیشمار؟! حقا که هر مصیبت او نانوشتنی است با صد هزار سطر و قلم‌های بیشمار رفتند زائران به زیارت ولی ببین جامانده‌ایم در پس غم‌های بیشمار https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
کودکی پشت در خانه‌ی او در می‌زد در شب حادثه بر سینه و بر سر می‌زد پدرش نام پسر را چه مکرر می‌گفت! درِ آن خانه‌ پسر سخت و مکرر می‌زد وارد خانه شد آن ماه سراسر از نور آه بر دست پدر بوسه سراسر می‌زد وای از لحظه جان دادن مولای غریب! از فراوانی سم، چنگ به بستر می‌زد اشک می‌ریخت پسر در غم هجران پدر طپش سینه‌ی او چندبرابر می‌زد تا ابد مکه در اندوه بمانَد آری! کعبه در حسرت آغوش حسن پر می‌زد... اینچنین نیست که این سلسله پایان یابد... کودکی پشت در خانه‌ی او در می‌زد @MohsenAlikhanySher
زیارت‌نامه می‌خواندم دلم پر زد برای تو برای مرقد و صحن و سرای با صفای تو خیالش سخت می‌چسبد! چه تصویری! چه رویایی! قدم‌ها می‌زنم در جای‌جای سامرای تو برای جنت‌الاعلی چه دست و پا زدم بی‌خود! مگر کم دارد از جنت، سرای دلگشای تو؟! برای سوی چشمم یک طبیبی گفت باید که به چشمم سرمه ریزم از غبار خاک پای تو مفاتیح الجنان‌ هم با زیارت جامعه زیباست! مگر بهتر از این هم هست آقاجان! عطای تو؟ کرامت، خلق و خوی خاندان احمد است آری نشستم بر سر این سفره‌ی بی‌انتهای تو جهان سرتاسر از نیرنگِ رنگارنگ غفلت‌هاست خدا را شکر! در بالای سر دارم ولای تو! دعایم کن که خالی هست دستانم! دعایم کن!! گره وا می‌کند حتما خدا هم با دعای تو https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
شاعر شدن احساس قوی می‌خواهد بر سینه نقوش صفوی می‌خواهد از آل علی سرودن و عرض ادب سوگند که عشق علوی می‌خواهد https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
باید برای از تو سرودن وضو گرفت باید وضو که هیچ! کمی آبرو گرفت باید به دور هر چه سیاه است خط کشید باید به عشق حیدر کرار خو گرفت باید برای عرض ارادت به ساحتش از هر چه غیر حضرت مولاست رو گرفت دنیا پر از حکایتِ انبوه حیله‌هاست باید فقط ز دست علی جان سبو گرفت ذکر علی عبادت خاصان عالم است باید مدد برای سرودن از «او» گرفت یا علی مدد https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
یا رب مرا به عشق علی مبتلا نما با جامی از ولای علی آشنا نما چشمم از این جهان پر از های و هو ببند بازش دوباره بر حرم مرتضی نما https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
کودک میان معرکه آخر چه می‌کند؟! در قصه‌ی اسیری مادر چه می‌کند؟ دشتی پر است از تن آن لاله‌های سرخ با بی‌شمار پیکر بی‌سر چه می‌کند؟ باقر شده است تا بشکافد علوم را با آن شکافِ سینه و پیکر چه می‌کند؟ پروانه سوخت بال و پرش گرد خیمه‌ها... با درد گوشواره‌ی دختر چه می‌کند؟ ارباب بی‌کفن پَرِ آغوش خود گشود... با دوریِ برادر و خواهر چه می‌کند؟ در کاخ شوم طشت طلا روبروی اوست با حنجر بریده‌ی آن سر چه می‌کند؟ دستی به آسمان و زمین دست دیگرش آقای ما نشسته به بستر چه می‌کند؟ آری پدر نشسته به ناچار و اضطرار غیر از دعا و زمزمه دیگر چه می‌کند؟ ... میدان کارزار فقط جای مرد‌هاست کودک میان معرکه آخر چه می‌کند؟!😢 https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
زیارت‌نامه می‌خواندم دلم پر زد برای تو برای مرقد و صحن و سرای با صفای تو خیالش سخت می‌چسبد! چه تصویری! چه رویایی! قدم‌ها می‌زنم در جای‌جای سامرای تو برای جنت‌الاعلی چه دست و پا زدم بی‌خود! مگر کم دارد از جنت، سرای دلگشای تو؟! برای سوی چشمانم طبیبی گفت باید که به چشمم سرمه ریزم از غبار خاک پای تو مفاتیح الجنان‌ هم با زیارت جامعه زیباست! مگر بهتر از این هم هست آقاجان! عطای تو؟ کرامت، خلق و خوی خاندان احمد است آری نشستم بر سر این سفره‌ی بی‌انتهای تو جهان سرتاسر از نیرنگِ رنگارنگ غفلت‌هاست خدا را شکر! در بالای سر دارم ولای تو! دعایم کن که خالی هست دستانم! دعایم کن!! گره وا می‌کند حتما خدا هم با دعای تو https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
زیارت‌نامه می‌خواندم دلم پر زد برای تو برای مرقد و صحن و سرای با صفای تو خیالش سخت می‌چسبد! چه تصویری! چه رویایی! قدم‌ها می‌زنم در جای‌جای سامرای تو برای جنت‌الاعلی چه دست و پا زدم بی‌خود! مگر کم دارد از جنت، سرای دلگشای تو؟! برای سوی چشمانم طبیبی گفت باید که به چشمم سرمه ریزم از غبار خاک پای تو مفاتیح الجنان‌ هم با زیارت جامعه زیباست! مگر بهتر از این هم هست آقاجان! عطای تو؟ کرامت، خلق و خوی خاندان احمد است آری نشستم بر سر این سفره‌ی بی‌انتهای تو جهان سرتاسر از نیرنگِ رنگارنگ غفلت‌هاست خدا را شکر! در بالای سر دارم ولای تو! دعایم کن که خالی هست دستانم! دعایم کن!! گره وا می‌کند حتما خدا هم با دعای تو https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
باید برای از تو سرودن وضو گرفت باید وضو که هیچ! کمی آبرو گرفت باید به دور هر چه سیاه است خط کشید باید به عشق حیدر کرار خو گرفت باید برای عرض ارادت به ساحتش از هر چه غیر حضرت مولاست رو گرفت دنیا پر از حکایتِ انبوه حیله‌هاست باید فقط ز دست علی جان سبو گرفت ذکر علی عبادت خاصان عالم است باید مدد برای سرودن از «او» گرفت یا علی مدد https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
کودک میان معرکه آخر چه می‌کند؟! در قصه‌ی اسیری مادر چه می‌کند؟ دشتی پر است از تن آن لاله‌های سرخ با بی‌شمار پیکر بی‌سر چه می‌کند؟ باقر شده است تا بشکافد علوم را با آن شکافِ سینه و پیکر چه می‌کند؟ پروانه‌وار سوخته پرش گرد خیمه‌ها... با درد گوشواره‌ی دختر چه می‌کند؟ ارباب بی‌کفن پَرِ آغوش خود گشود... با دوریِ برادر و خواهر چه می‌کند؟ در کاخ شوم طشت طلا روبروی اوست با حنجر بریده‌ی آن سر چه می‌کند؟ دستی به آسمان و زمین دست دیگرش آقای ما نشسته به بستر چه می‌کند؟ آری پدر نشسته به ناچار و اضطرار غیر از دعا و زمزمه دیگر چه می‌کند؟! ... میدان کارزار فقط جای مرد‌هاست کودک میان معرکه آخر چه می‌کند؟!😢 https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
صدا پیچیده‌ شد یک لحظه در ایوان سلطانی صدا‌ی ناله‌ها بر پا شد از ناموس ایرانی میان شاه و مردم دوستی باید حکم باشد! کجا شد راه و رسم و شیوه‌ و آیین سلطانی؟! پرستویی میان صحن گوهرشاد پرپر شد چرا؟ چون ننگ می‌داند امورات رضاخانی! چراغانی نشد هرگز پس از این ماجرا صحنش اگر هر چند هم باشد حرم دائم چراغانی چه قامت‌های رعنایی که یک‌یک بر زمین افتاد! چه خون‌هایی چکید از دست دژخیمان شیطانی! پریشان شد حرم مانند آن که خیمه‌ها می‌سوخت و زینب فکر معجر، چادر و غوغای میدانی میان حادثه اما عجب صبری خدا دارد! که خونریزی کند گرگی درون صحن جانانی! حجاب ای آرمان دین! برایت ریخت خون حتی سپهبد قاسم آن سردار دلهای سلیمانی https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
جامانده‌ایم... در پس غم‌های بیشمار دلتنگِ راه و جاده؛ قدم‌های بیشمار امسال باز قسمت من آه و حسرت است من مانده‌ام میان عدم‌های بیشمار شاعر کمی درون خیالش که غرق شد؛ مشغول شد به درد و الم‌های بیشمار؛ ناگاه در میانه‌ی شعرش گریز زد! از داغ‌ها نوشت و ستم‌های بیشمار زینب چگونه این همه منزل پیاده بود؟! جان‌ها فدای زخم و ورم‌های بیشمار این راه بی نهایتِ بانوی ما چقدر سخت است و پر ز پیچش و خم‌های بیشمار؟! حقا که هر مصیبت او نانوشتنی است با صد هزار سطر و قلم‌های بیشمار رفتند زائران به زیارت ولی ببین جامانده‌ایم در پس غم‌های بیشمار
زیارت‌نامه می‌خواندم دلم پر زد برای تو برای مرقد و صحن و سرای با صفای تو خیالش سخت می‌چسبد! چه تصویری! چه رویایی! قدم‌ها می‌زنم در جای‌جای سامرای تو برای جنت‌الاعلی چه دست و پا زدم بی‌خود! مگر کم دارد از جنت، سرای دلگشای تو؟! برای سوی چشمانم طبیبی گفت باید که به چشمم سرمه ریزم از غبار خاک پای تو مفاتیح الجنان‌ هم با زیارت جامعه زیباست! مگر بهتر از این هم هست آقاجان! عطای تو؟ کرامت، خلق و خوی خاندان احمد است آری نشستم بر سر این سفره‌ی بی‌انتهای تو جهان سرتاسر از نیرنگِ رنگارنگ غفلت‌هاست خدا را شکر! در بالای سر دارم ولای تو! دعایم کن که خالی هست دستانم! دعایم کن!! گره وا می‌کند حتما خدا هم با دعای تو @MohsenAlikhanySher
باید برای از تو سرودن وضو گرفت باید وضو که هیچ! کمی آبرو گرفت باید به دور هر چه سیاه است خط کشید باید به عشق حیدر کرار خو گرفت باید برای عرض ارادت به ساحتش از هر چه غیر حضرت مولاست رو گرفت دنیا پر از حکایتِ انبوه حیله‌هاست باید فقط ز دست علی جان سبو گرفت ذکر علی عبادت خاصان عالم است باید مدد برای سرودن از «او» گرفت یا علی مدد @MohsenAlikhanySher
کودک میان معرکه آخر چه می‌کند؟! در قصه‌ی اسیری مادر چه می‌کند؟ دشتی پر است از تن آن لاله‌های سرخ با بی‌شمار پیکر بی‌سر چه می‌کند؟ باقر شده است تا بشکافد علوم را با آن شکافِ سینه و پیکر چه می‌کند؟ پروانه‌وار سوخت پرش گرد خیمه‌ها... با درد گوشواره‌ی دختر چه می‌کند؟ ارباب بی‌کفن پَرِ آغوش خود گشود... با دوریِ برادر و خواهر چه می‌کند؟ در کاخ شوم طشت طلا روبروی اوست با حنجر بریده‌ی آن سر چه می‌کند؟ دستی به آسمان و زمین دست دیگرش آقای ما نشسته به بستر چه می‌کند؟ آری پدر نشسته به ناچار و اضطرار غیر از دعا و زمزمه دیگر چه می‌کند؟! ... میدان کارزار فقط جای مرد‌هاست کودک میان معرکه آخر چه می‌کند؟!😢 @MohsenAlikhanySher
زیارت‌نامه می‌خواندم دلم پر زد برای تو برای مرقد و صحن و سرای با صفای تو خیالش سخت می‌چسبد! چه تصویری! چه رویایی! قدم‌ها می‌زنم در جای‌جای سامرای تو برای جنت‌الاعلی چه دست و پا زدم بی‌خود! مگر کم دارد از جنت، سرای دلگشای تو؟! برای سوی چشمانم طبیبی گفت باید که به چشمم سرمه ریزم از غبار خاک پای تو مفاتیح الجنان‌ هم با زیارت جامعه زیباست! مگر بهتر از این هم هست آقاجان! عطای تو؟ کرامت، خلق و خوی خاندان احمد است آری نشستم بر سر این سفره‌ی بی‌انتهای تو جهان سرتاسر از نیرنگِ رنگارنگ غفلت‌هاست خدا را شکر! در بالای سر دارم ولای تو! دعایم کن که خالی هست دستانم! دعایم کن!! گره وا می‌کند حتما خدا هم با دعای تو @MohsenAlikhanySher
جامانده‌ایم... در پس غم‌های بیشمار دلتنگِ راه و جاده؛ قدم‌های بیشمار امسال باز قسمت من آه و حسرت است من مانده‌ام میان عدم‌های بیشمار شاعر کمی درون خیالش که غرق شد؛ مشغول شد به درد و الم‌های بیشمار؛ ناگاه در میانه‌ی شعرش گریز زد! از داغ‌ها نوشت و ستم‌های بیشمار زینب چگونه این همه منزل پیاده بود؟! جان‌ها فدای زخم و ورم‌های بیشمار این راه بی نهایتِ بانوی ما چقدر سخت است و پر ز پیچش و خم‌های بیشمار؟! حقا که هر مصیبت او نانوشتنی است با صد هزار سطر و قلم‌های بیشمار رفتند زائران به زیارت ولی ببین جامانده‌ایم در پس غم‌های بیشمار @MohsenAlikhanySher
جامانده‌ایم... در پس غم‌های بیشمار دلتنگِ راه و جاده؛ قدم‌های بیشمار امسال باز قسمت من آه و حسرت است جامانده‌ام میان عدم‌های بیشمار شاعر کمی درون خیالش که غرق شد؛ مشغول شد به درد و الم‌های بیشمار؛ ناگاه در میانه‌ی شعرش گریز زد! از داغ‌ها نوشت و ستم‌های بیشمار زینب چگونه این همه منزل پیاده بود؟! جان‌ها فدای زخم و ورم‌های بیشمار این راه بی نهایتِ بانوی ما چقدر سخت است و پر ز پیچش و خم‌های بیشمار؟! حقا که هر مصیبت او نانوشتنی است با صد هزار سطر و قلم‌های بیشمار رفتند زائران به زیارت ولی ببین جامانده‌ایم در پس غم‌های بیشمار @MohsenAlikhanySher
زیارت‌نامه می‌خواندم دلم پر زد برای تو برای مرقد و صحن و سرای با صفای تو خیالش سخت می‌چسبد! چه تصویری! چه رویایی! قدم‌ها می‌زنم در جای‌جای سامرای تو برای جنت‌الاعلی چه دست و پا زدم بی‌خود! مگر کم دارد از جنت، سرای دلگشای تو؟! برای سوی چشمانم طبیبی گفت باید که به چشمم سرمه ریزم از غبار خاک پای تو مفاتیح الجنان‌ هم با زیارت جامعه زیباست! مگر بهتر از این هم هست آقاجان! عطای تو؟ کرامت، خلق و خوی خاندان احمد است آری نشستم بر سر این سفره‌ی بی‌انتهای تو جهان سرتاسر از نیرنگِ رنگارنگ غفلت‌هاست خدا را شکر! در بالای سر دارم ولای تو! دعایم کن که خالی هست دستانم! دعایم کن!! گره وا می‌کند حتما خدا هم با دعای تو @MohsenAlikhanySher