eitaa logo
شعر | محسن علیخانی
1.3هزار دنبال‌کننده
529 عکس
56 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
لب‌تشنه‌ هست و یار ندارد خدا! حسین گشته‌است در میانه‌ی صحرا رها؛ حسین یک روزگار دوش نبی جای او نبود؟ افتاده زیر تیغ عدو پس چرا حسین؟! این حجمِ از مصیبت او ناشنیدنی است از کوفیان کشیده خدایا چه‌ها حسین! آتش گرفت از غم تنهایی و عطش می‌سوخت از گدازه‌ی «ادرک اخا» حسین بر سینه‌اش نشسته حرامی ولی نخواند در زیر لب قسم به ‌خدا جز دعا حسین لبخند می‌زند که عدو منصرف شود! دارد از این بلا و ستم‌ها رضا؛ حسین زینب کجاست؟! کاش نبیند که می‌زند در زیر تیغ تیز عدو دست و پا حسین! می‌گفت زینبش ز بلندای تلّ بلند از ابتدای «حادثه» تا انتها «حسین» خواهر چگونه دل ز برادر جدا کند؟ زینب وداع می‌کند از دور با حسین ... پیچیده در زمان و مکان؛ شهر و روستا امشب نوای ما همه «لبیک یا حسین» در تنگنای حادثه‌ها دست ما بگیر! ای کشتی نشسته به دل‌های ما؛ حسین... https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
بر جای‌جای پیکر او بوسه می‌زند آری ببین که خواهر او بوسه می‌زند افتاده نعش زاده زهرا به خاک‌ها صحرا به خاک پیکر او بوسه می‌زند بر دست‌های خالی از انگشتر پدر با اشک سرد، دختر او بوسه می‌زند مادر نبود تا که زند بوسه بر گلوش خواهر به جای مادر او بوسه می‌زند در آن عبای پاک بنی‌هاشمی چه هست؟ بر پاره‌های اکبر او بوسه می‌زند؟! هر چند رأس او به غنیمت گرفته‌اند با بغض و گریه حنجر او بوسه می‌زند در حسرت است خواهر غمدیده‌ای ولی نیزه به جای او، سر او بوسه می‌زند زینب نشسته هست و به دندان و لب، عدو با خیزران برابر او بوسه می‌زند زینب نشسته در دل تنهایی و خیال پیشانی‌اش برادر او بوسه می‌زند... زهرا به عرش شام غریبان هزار بار بر جای‌جای پیکر او بوسه می‌زند https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
وقت قرآن خواندنت؛ سجاد بود و زینبت «مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد» https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
کودکی پشت در خانه‌ی او در می‌زد در شب حادثه بر سینه و بر سر می‌زد پدرش نام پسر را چه مکرر می‌گفت! درِ آن خانه‌ پسر سخت و مکرر می‌زد وارد خانه شد آن ماه سراسر از نور آه بر دست پدر بوسه سراسر می‌زد وای از لحظه جان دادن مولای غریب! از فراوانی سم، چنگ به بستر می‌زد اشک می‌ریخت پسر در غم هجران پدر طپش سینه‌ی او چندبرابر می‌زد تا ابد مکه در اندوه بمانَد آری! کعبه در حسرت آغوش حسن پر می‌زد... اینچنین نیست که این سلسله پایان یابد... کودکی پشت در خانه‌ی او در می‌زد http://eitaa.com/msalikhany
به روی سینه‌ی ارباب و بوسه‌گاه نبی نشسته لقمه‌حرامی خدا! زبانم لال...😢 https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
ما داغ به دل از آتش غم داریم یک جمعه دیگر شد و ماتم داریم این بار غمِ محسن فخری‌زاده است با چشم تر انتظار مرهم داریم... https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
آمدی اقتصاد کشور را مشکلاتش دوا کنی آنی! با شعار «امید» مردم را داده‌ای صد فریب روحانی! یادم آمد به ما تو می‌گفتی: همه صفرید و من فقط عددم! پس چه شد آن همه لُغُز خواندن؟! با کلید آمدم! منم! بلدم؟؟!! گفته بودی حقوق می‌دانی... اینکه مرد مذاکره هستی! برده‌ای آبروی ایران را در تمامیّ عالمِ هستی! سنگ پا را جواب کردی شیخ! واقعا مرحبا به تدبیرت بر تهِ دیگ‌های رسوایی خورده محکم صدای کفگیرت رهبرم سایه‌اش اگر که نبود کشورم را به باد می‌دادی یا که با آن وزیر ارشادت باورم را به باد می‌دادی دولت پیرمردهای عبوس در نفس‌های آخرش گیر است کاش فرجام دولتش برسد! گر چه این آرزو کمی دیر است کاش مردم برای بار دگر گول تَکرار را فقط نخورند! هر چه اصرار هم اگر بکنند گول اصرار را فقط نخورند... https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
آمد به دنیا زینتِ شب‌های تارش زینب همان آرامشش؛ دار و ندارش آن شب علی چشمان نازش می‌درخشید از شوق جاری بود اشک از چشم یارش پاییز دیگر سردی‌اش معنا ندارد پر کرده حجم خانه را عطر بهارش گویا علی تکثیر می‌گردد همیشه وقتی که زینب می‌نشیند در کنارش زهرا اگر در بی‌قراری‌های او نیست زینب ولی آرامشش هست و ‌قرارش یادآور زهراست زینب پیش حیدر مخصوصا آن هُرم نگاه باوقارش حیدر اگر باب نبی در شهر علم است قطعا که زینب هست دائم پرده‌دارش بعد از علی هم باز دشمن می‌هراسید زینب به دستش بود نبض ذوالفقارش پیچیده در گوش زمانه خطبه‌‌ی او در پیشگاهش می‌کنم جان‌ را نثارش بر تارَک تاریخ شیعه می‌درخشد صبرش، وقارش، اعتقادش، اقتدارش https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f