هدایت شده از اشعار محسن علیخانی (قبلی)
غزل قدیمی «مرگ»
این مرگ خدا چه بیخبر میآید!
از راست و چپ ز پشت سر میآید
گر اذن به او دهی که جانم گیرد
بی فوتِ زمان و بیخبر میآید
از آمدنش کسی خبردار نشد
او در شب و روز و در سحر میآید
بیرحمتر از او نبوَد در عالم
وقتی که سراغ محتضر میآید
از سلطه و چنگ او کسی بیرون نیست
هم داخل قصر و هم کَپَر میآید
گویند برای او ندارد فرقی
در خلوتِ خانه و گذر میآید
برخیز! گناه و جور و عصیان تا کی؟
برخیز که آهنگ سفر میآید!
#محسن_علیخانی
#مرگ
https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
غزل قدیمی «مرگ»
این مرگ، خدا چه بیخبر میآید!
از راست و چپ ز پشت سر میآید
گر اذن به او دهی که جانم گیرد
بی فوتِ زمان و بیخبر میآید
از آمدنش کسی خبردار نشد
او در شب و روز و در سحر میآید
بیرحمتر از او نبوَد در عالم
وقتی که سراغ محتضر میآید
از سلطه و چنگ او کسی بیرون نیست
هم داخل قصر و هم کَپَر میآید
گویند برای او ندارد فرقی
در خلوتِ خانه و گذر میآید
برخیز! گناه و جور و عصیان تا کی؟
برخیز که آهنگ سفر میآید!
#محسن_علیخانی
#مرگ
@MohsenAlikhanySher
از باده عارفانه مستی یا نه؟
از نفس لعین بگو که رستی یا نه؟!
هر لحظه تو این پیام را زمزمه کن
آماده برای مرگ هستی یا نه؟!
#محسن_علیخانی
#معرفت
#مرگ
@MohsenAlikhanySher
شعر | محسن علیخانی
از باده عارفانه مستی یا نه؟ از نفس لعین بگو که رستی یا نه؟! هر لحظه تو این پیام را زمزمه کن آماده بر
از باده عارفانه مستی یا نه؟
از نفس لعین بگو که رستی یا نه؟!
هر لحظه تو این پیام را زمزمه کن
آماده برای مرگ هستی یا نه؟!
#محسن_علیخانی
#معرفت
#مرگ
@MohsenAlikhanySher