محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
تکه کلام شهید چی بود؟
تکه کلامی نداشت ولی گاهی یک کلمه میگفت که من خیلی دوست داشتم اون هم این بود میگفت هر لحظه که نفس میکشی خدا یک فرصت دیگه بهت داده پس سعی کن شکر گزار خدا باشی پس کاری کن که بهترین لحظه رو برات ثبت کرده باشن شاید آخرین نفسی که کشیدیم همون لحظه باشد
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
به کدوم معصوم ارادت بیشتری داشتن؟
به تمام امامان ارادت داشتن ولی بیشتر به امام حسین (ع) ودوردانه امام حسین (ع)ارادت داشت طبل زن هیبت امام حسین (ع)بود
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
کدوم شهید بیشتر دوست داشت؟
تمام شهدا رو دوست داشت ومیگفت اگر شهدا نرفته بودن ما هم زنده نبودیم ولی شهید حججی روببشتر دوست داشت یادم هست روزی که تشییع پیکر شهید رو آوردن خیلی ناراحت بود وگریه میکرد
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
چه دعاهای بیشتر میخوندن؟؟
اکثر اوقات دعای عهد گوش میداد و زمزمه میکرد
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
مداحی که خیلی دوست داشتن چی بود ؟
مداحی سید رضا نریمانی منم باید برم
نظر شهید درباره امر به معروف و نهی از منکر و چگونگی انجام اون چی بود؟
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
نظر شهید درباره امر به معروف و نهی از منکر و چگونگی انجام اون چی بود؟
هیچ موقع در مورد امر به معروف و نهی از منکر تنها حرف نمیزد خودش هم به آن عمل میکرد میگفت اگر خودمان بد حجاب باشیم یا پوشش مناسب نداشته باشیم نمیتونیم بگیم کسی این کار ونکنه چون خودمون الگو هستیم همیشه اول از خودش شروع میکرد میگفت حرفی که از دل بر بیاد به دل هم میشینه
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
در مسائل سیاسی چجوری رفتار میکردن؟
رفتاربه خصوصی نداشت میگفت درباره مسائل سیاسی نباید نسنجیده حرفی زد یا کاری کرد چون ممکن هست خیلی ها از همین حرف یا رفتار ما الگو بگیرن وتنها کاری که میکرد پشت ولایت فقیه ونظام انقلاب اسلامی بودن براش کافی بود میگفت حرف بزنی و بهش عمل نکنی فایده ندارد
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
علی آقا فرزند چندم هستن؟
فرزند دوم خانواده وپسر بزرگ
موقعی که میخواستن بدنیا بیان، خوابی ندیده بودین، یا چیزی که جلب توجه کنه؟
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
من عکسی از شهید تو مشهد، کربلا ندیدم، زیارت رفته بودن؟
کربلا نرفتن بودن ولی زمان آموزشی در مشهد مقدس بودن که هر یک ماه یک بار به زیارت میرفت ولی گوشی ممنوع بود در زمان آموزشی چند تا عکس داشت از زیارت در مشهد ولی تو تبلت بود که تبلت گم شد
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
خاطره ای از این سفر بگین لطفاً
بله اولین باری که رفته بود زیارت من خودم هم آن موقع نرفته بودم مشهد به من قول داده بود که وقتی رفت حرم زنگ بزنه به من برای زیارت مجازی وقتی داخل صحن حرم شده بود زنگ زد گفت مامان داخل صحن حرم هستم آماده باش که با آقا حرف بزنی از خوشحالی داشتم پر در میاوردم که آقا این طور منو طلبیده در همین موقع همین که گفت مامان گوشی سمت حرم هست هرچی دلت میخواد بگو فقط همین رو تونستم بگم بعد سلام گفتم آقا جان به حق جوادت قسم پسرم مهمان خودت هست مواظبش باش که گوشی خاموش شد دلم شکست گفتم آقا جان چه اشتباهی کردم که ردم کردی بعد از برگشتش از حرم زنگ زد گفت مامان غصه نخور بهت قول میدم که خودم ببرمت مشهد اما قسمت نشدکه علی ببره بعد شهادتش از طرف مرزبانی ما رو فرستادن مشهد
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
راجع به حاجتهاشون، بهتون میگفتن؟
نه خیلی درونگرا بود هیچ موقع از حاجت یا آرزو یا خواسته ای داشته باشه حرفی نمیزد
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
نماز شب میخوندن؟
زمانی که در مرخصی به سر میبرد من گاهی میدیم ولی زمانی که سر کار بودن خبر ندارم
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
درسشون چطور بود؟ چه رشته ای خونده بودن؟
درسشون عالی بود تا راهنمایی بود تابستان میرفت کار تا کمک حال ما و هزینه تحصیلش باشه ودبیرستان در مدرسه نمونه درس میخواند و دانشگاه دولتی هم قبول شد
مهندسی و معماری ساختمان
تا حالا شده بود نمازشون قضا بشه؟گه نمازهای واجبشون، قضا میشد، چه حسی داشتن؟