eitaa logo
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
1.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
61 فایل
#بِسم‌الࢪب‌الشهدا ولۍاگہ شهید بشین تابوتتون بہ بوسہ آسیدعلۍ متبࢪڪ میشہ.! قشنگ‌نیس(: #تولد۱۳۷٠/۰۴/۲۱ #شهادت۱۳۹۶/٠۵/۱۸ خادم_المحسن: @Bisimchi_hojaji #ڪانال_ࢪسمۍ #باحضوࢪخانواده‍‌شهید #ڪپۍباذڪࢪصلوات‌
مشاهده در ایتا
دانلود
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقامحسن حججی عزیز! دوس شهید من ، سلام! حس خیلی خوبی دارم از اینکِ برات مینویسم. این حس خوب از همون لحظه ای که تصویر شهادتت و سرِبریده ت رو دیدم ، در من به وجود اومده و امروز میخام شهادت پرغرورت رو ب تصویر بکشونم و هنر این کار رو از خودت میخام. داداش گلم! میدونم از اولم آسمونی بودی و تعلقی ب این زمین خاکی نداشتی! ولی ب من بگو چجور زندگی کردی ک : با شهادتت ، تو این سن وسال کم، دنیا رو زیر و رو کردی؟ حواسها رو جمع کردی و غافلان رو از خاب غفلت بیدار؟ تو شهادت رو معنا و مفهوم تازه ای بخشیدی! بقول استاد رحیم پور: " سری دادی و خاب رو از سر تمام غفلت زده های عالم پراندی. نظم و قاعده عالم رو ب هم ریختی! همه رو خجالت زده حساب و کتاب و اعمال و رفتار خودت کردی! آدم رو شک برمی‌داره، نکنه صاحب نفس زکیه خودت باشی!" خبر شهادتت ، خبر اول رسانه ها شد و هر کسی ب نحوی در راه قرار گرفتن تو مسیر سیر و سلوک عارفانت قدمی برداشت. چ نوزادانی ک اسمشون " محسن" شد! چ عروس ، دامادایی ک عکس تو رو رو ماشینشون زدن. چ مادرایی حتی تو خارج کشور ک آرزو کردن کاش ما هم پسری مث آقا محسن می‌داشتیم. شعرها سروده شد، مرثیه ها خونده شد، کلیپها و انیمیشنها و فیلم‌های کوتاه ساخته شد و روی پرده اِکران رفت. درسته بعد از رحلت امام عزیزمونم اوضاع همین بود ، ولی او رهبر کبیر انقلاب و عارف بزرگ قرن بود ، تو راه صدساله رو میون بُر زدی عزیزم! ب من بگو چکار کردی خدا عاشقت شد؟ و تونسی خودتو ب قافله کربلا برسونی؟ آره، فرق ما با تو، زمین تا آسمونه! بقول عطار نیشابوری: "هفت شهر عشق رو گشته ایم و هنوز اندر خم یک کوچه ایم. " رفیق آسمونی من! از آخرین پیامکی ک ب رفیقت دادی فهمیدم چ هدف مقدسی تو سر داشتی: " دعا کن رفیق ! مانده بی سر شدنم در رهِ زینب جانش!" چ سعادتی بالاتر از اینک ،موقع شهادت ،سرت تو دامن مولات باشه. من شنیدم سر عشاق ب زانوی شماست و از آنروز ، سرم میل بریدن دارد آقا محسن! جانم ب قربان مظلومیتت! تو برای همیشه بر تارک تاریخ خاهی درخشید، همچون حسین فهمیده ها و دیگر شهدای غیور ایران زمین! وصیتنامه هاتو خوندم، صدای موندگارتم بارها گوش کردم. چقد خوب ک ، جمله معروف حضرت آقا ک فرمودن: شهید حججی حجتی بود برهمگان! رو روی سنگ قبرت حک کردن. آقا برات گفتن: این دل کندن اگر در زمانی غیر از زمان ما بود و برامون تعریف میکردن، باورمون نمیشد ! درود بر تو ک آتش ب اختیار حرف آقا رو گوش کردی بش ثابت کردی سرباز داره. ما هنوز درگیر و گرفتار اون نگاه و عکست هسیم . نویسنده ای درمورد نگاهت ب لنز دوربین دشمن میگف: "تو جبروت مرگ رو فقط با نگاهت ب بازی گرفتی! " آقامحسن! آدم یا گُل میشه، یا خار! تو گل شدی و ما خار! زمانی ک عطرت عالم گیر شد در میون مشغله های دنیایی ما، سلفی بگیران مجلس هم خار شدن! نمیدونم چ رازی تو پیاده روی اربعین آخرین سال عمرت نهفته بود و چ رازی در پیاده روی قم تا جمکران داشتی ک اینجوری ب دنیا پشت کردی و امام حسین مشتاق دیدارت شد؟ شنیدم " اخلاص و تلاشت " از صفات برجسته و بارز تو بوده! هر روز از نجف آباد تا حسینیه اصفهان ( ۴۰ روز ، روزی ۶۰ کیلومتر) میرفتی و آخر شب برمیگشتی. میگفتی : سخت ترین کار ک در انظار عمومی نباشه رو ب من بدین. وقتی بت پیشنهاد دادن: کار آسونتر ! گفتی : برا حسین فقط باید سر داد. شهید حججی خوشگل من! خاسی کسی نفهمه چ زحمتی میکشی، خدا گف: دردونه خودمی، میذارمت پشت ویترین ، همه ی عالم خوشگلیتو ببینن! حس غرور میکنم از اینک تو رو دارم. خیلی دوست دارم. قربان اسارتت! قربان دستهای بسته !و نگاه پرصلابت ! و قدمهای استوار! و گلوی بریدت ! ک عاشورا رو برامون زنده کردی! قربان صبر زینب وار مادر و همسر و خاهرت! ک غیر از زیبایی چیزی ندیدن! وقتی از همسرت پرسیدن: چطور آقامحسن، عافیت رو، خونواده رو و فرزند دوساله رو رها میکنن و میون آتش میرن؟ ایشون فرمودن:" اقامحسن دل کندن! چیزی زیباتر از زندگیشون دیده بودن! شهادت و خدا و زیبایی رو دیده بودن " آقامحسن میخاسی بری سوریه ، گفتی : غرق دنیا شده رو جام شهادت ندهند. بزرگترین درسی ک از شهادتت گرفتم اینه ک لذت‌های شیطونی و هواهای نفسانی رو باید از خودم دور کنم تا ب زیبایی های ملکوتی دس پیدا کنم. ب من یاد دادی همونجور ک شیر پاک وخالص از درون خون آلوده میاد بیرون، باید دامن خودمونو از ناپاکیای دنیا مصون نگه داریم. کاش همونجور ک تو خابم زیارتت میکنم ، ی روز بیام آرامگاهت رو از نزدیک ببویم و ببوسم و آروم شم. من و جدایی از شهدا ، خدا نکند. التماس شفاعت ، رفیق شهیدم!
یه خاطره دارم از پیاده روی اربعین درمورد شهیدم:👇 دوس داشتم رو کوله پشتیم یه عکسی از شهیدم داشته باشم؛ تا همونجور ک تک تک قدمهامو نذر ظهور آقا کردم ، بیاد شهیدحججی عزیزم هم کاری کرده باشم. همون ساعات اولیه ک از نجف حرکت کردیم، اولین موکب ک حسینیه بود رو برا استراحت انتخاب کردیم. تو صحن نشسه بودیم و دلم میخاس لااقل یه پوستری، عکسی از شهیدم میداشتم تا هر کی میبینه بیاد شهیدم بیفته! لحظه ای بعد یه دختر کوچولو رو دیدم ک رو لباسش پیکسل شهیدم رو سنجاق کرده بود. دلم رفت ب این عکس! باورم نمیشد، فقط شهیدم ازین راز خبر داشت ک چ ولوله ای تو دلمه بخاطر یه عکس! ب خاهر اون دختر بچه گفتم: من از خیر عکس شهید حججی نمیتونم بگذرم . گف: بچس ، قبول نمیکنه. یه تسبیح نارنجیِ" نو و خوشگل " از کیفم درآوردم دادم ب خاهرش، گفتم در ازای این تسبیح ک بت هدیه میدم تو یه چیزی ب آبجیت بده ، پیکسلو ازش بگیر ! خاهرش ک برق شادی از نگاهش پیدا بود، یه تسبیح پاره از کیفش درآورد و نشونم داد و گف: " خانووم ! میشه ب من بگی از کجا میدونسی تسبیح من الان پاره شده و داشتم غصه میخوردم ک حالا تا آخر پیاده روی بدون تسبیح چکار کنم؟" بش گفتم:" من نمیدونسم ولی قطعا شهید حججی زنده هسن و از دل من و شما خبر داشتن و دقیقا تنها سرمایه من دو تا تسبیح بود ک بفکرم رسید یکیشو در ازای اون پیکسل بت هدیه بدم." ایشون قبول کرد و پیکسل خودشو ب لباس آبجیش سنجاق کرد و اینجوری تا پایان پیاده روی، عکس خوشگل شهیدم رو کوله پشتیم بود. و من خیلی آروم و راضی بودم . و از شهیدم خیلی تشکر کردم ک ب این زودی آرزوی منو ک هنوز از دلم ب زبونم جاری نشده بود رو برآورده کرد.
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
یه خاطره دارم از پیاده روی اربعین درمورد شهیدم:👇 دوس داشتم رو کوله پشتیم یه عکسی از شهیدم داشته باش
یبارم از خاب ک بیدار شدم میدونسم تو خابم بچه ها داشتن سرود میخوندن و فقط این جمله از اون سرود تو ذهنم بود ک: خانه ای بر بام دنیا ساختی!
قبول باشه ان شاءالله
بعداز نماز ان شاءالله حاضر باشید مراسم هست لایو میزاریم ان شاءالله بازم
کمکی دیگ از شهید حججی :( هفته گذشته) با اینک شبا زود میخابم ولی اونشب از فکر وخیال نکوهشی ک شده بودم، خاب نداشتم. یاد حدیثی افتادم ک:در دوره آخرالزمان مؤمنان واقعی را ابله و بی عقل می‌خوانند. و رفتم لیست نمرات رو ورداشتم تا نمره های مستمر رو وارد کنم. بعدشم نماز خوندم و خوابیدم. ساعت ۲ نصف شب بود. با اون حال خوش ب شهید حججی حرفامو زدم: میخام بات درد دل کنم ، ولی ایندفه با دفه های قبلی فرق داره. نمیخام گریه کنم، چون دلم آرومه. ولی سر دوراهی هسم ، خودت راهو ب من نشون بده. میدونی ک من هر جا میرم تو هر محفلی و مجلسی، دوستانه باشه یا خونوادگی یا کلاس و فضای مجازی؛ فرقی نمیکنه ، همش دارم از آقا، ظهور، رهبر، انقلاب و ... حرف میزنم با ادلّه و حدیث و روایت . میبینی ک بعضی وقتا نمیذارن حرفم تموم شه، بعضیا با تمسخر ، ضایعم میکنن، ولی دیروز ، یکی با پرخاشگری بم گف، اگ دوباره حرفی بزنم ، فحش ب امام زمان میده. دیدی سکوت کردم و الانم میدونی امروز تنها روزی بود ک از آقا حرف نزدم با اینک میتونسم و زمینه فراهم بود. اگ بگم زیاده روی میکنم ک حرف شیطونه ، چون من هیچ کاری برا آقا نکردم ، پس تو خودت ب من بگو چکار کنم؟ ساعت ۲:۳۰ با صدای زنگ هشدار گوشی از خاب بیدار شدم . چیزی ب اذان نمونده بود. یاد خابم افتادم. من تو خاب از اون بالا داشتم صحنه هایی رو میدیدم. جای بلندی نشسه بودم ک آخری فهمیدم اونجا کجاس؟ اول دکه روزنامه فروشی ک اقلام فرهنگی داشت رو ب من نشون دادن. دور این دکه، تقریبا دو صف نیم‌دایره چن نفر ایساده بودن. بیشتر جوان بودن و من توجهم رف ب دختر محجبه ای ک حواسش ب صحبتای صاحب اونجا بود. از اون بالا صدای داخل کلیپها رو می‌شنیدم. همونایی ک خودم گوش میکردم درمورد ظهور و .. اصلا حفظ بودم و همراه اون آقا تکرار میکردم هرچی میگف. اونطرفتر یه صحن بسیار زیباو باشکوه ک فک نکنم تو دنیای واقعی اینجور باشه از مسجدالحرام رو دیدم. تو دلم گفتم: امسال برادرشوهرم حج رفته ولی عجیبه چیزی در توصیف این مسجد نگفته . بعد از همون بالا ، جلو و پایین، رو میدیدم ک خلوت بود ،مکان طواف خونه خدا ! یه لحظه ب خودم اومدم نکنه اینجا مکه ، و من روی بام کعبه هسم؟ کمی خم شدم و دیدم درسته این دیوار با سنگهای سیاه ، دیوار خونه خداس و من و دو سه نفر دیگ با هم تبادل نظر میکردیم.
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
کمکی دیگ از شهید حججی :( هفته گذشته) با اینک شبا زود میخابم ولی اونشب از فکر وخیال نکوهشی ک شده بود
منم فرداش این ویسو👇 واسه اون جوون پاک ک میخاس ب امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف) بد وبیراه بگ فرسادم و گفتم: اگ از حرفایی ک زدی ، توبه نکنی، تو سپاه شمر هستی.
48350368047447.mp3
6.85M
زیبای کلید ظهور اگر اهل هیئت و روضه و خلوت و سحر و... هستی، اما در رابطه‌ی تو و امام زمانت، این چند تا نکته وجود داره؛ ۱ـ ❓ ۲ـ ❓ ۳ـ ❓ و .... از خودت خیلی بتـــرس ! 👤 استاد 👤 استاد 👌
و او هم این کلیپو فرستاد👇