🌱
💭 #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی:
اگــر ڪسی صداۍ رهبــر خود را نشنود
به طور یقین صداۍ #امام_زمان(عج) خود را هم نمےشنود...
و امروز خط قرمــز باید توجه تمام و اطاعت از ولےخود، رهبرۍنظام باشد...
#لبیک_یا_خامنه_ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡...
یوسفـــ از جـرم زلیخـا مدتۍ زنداݩ برفت
مهدے از اعمـال ما حبس ابد گردیده اسٺ
پ.ن:برای رسیدن به مهدی زهرا(س) از چی دل کندیم؟؟؟
#شهید_محسن_حججی
#امام_زمان_عج
#جان_فدا
#پیامشما
سلام علیکم، ببخشید یک رزق شهدایی می خواستم....
سلام خدمت شما🦋
🪴🌻•°•°•
اگرمےخواهید
کارتانبرکتپیداکند
به خانوادهشهداسربزنید ،
زندگینامهشهدارابخوانید
سعیکنیددرروحیه خود
شهادتطلبیراپرورشدهید . . .
شهیدمصطفیصدرزاده💛
#رزق_شهدایی
#پیامشما
سلام علیکم یه رزق شهدایی لطفا اجرتون با شهدا🙃
هنگامی که یادِ امام حسین «ع» میافتید'
تردید نداشته باشید که آن حضرت هم
بہ یادِ شماست(((!
#حاجاسماعیلدولابی'
#رزق_شهدایی
#پیامشما
سلام...میشه یه رزق شهدایی رو هم بدید به من🙂
حجاب در کلام شهدا🌷
اگر شهدا حقی بر گردن مـردم دارند ، به خدای کعبه من مردان "بی غیرت" و زنان "بدحجاب" را نخواهم بخشید.
#شهـیدعباسعربنژاد🌱
#زنعفتافتخار
#رزق_شهدایی
#پیامشما
سلام خسته نباشید میشه لطف کنید یه رزق شهدایی بهم بدید
سلام بله بفرمایید
•| #کلامشهید |•
می گفت: چادر یادگار حضرت زهرا(س) است.
ایمان یک زن وقتی کامل می شود
که حجاب را کامل رعایت کند.♥️
#شهیدابراهیمهادی
#رزق_شهدایی
#پیامشما
سلام .منم یه رزق شهدایی میخواستم ،ممنونم
سلام چشم
〖 🌿'! 〗
.
میگفت
اگه میگیدالگوتون
حضرتِزهراستبایدکارۍکنید
ایشانازشماراضۍباشندوحجابِ
شما فاطمی باشد":))💛✌🏻
-شھیدابراهیمهادۍ'⛅️
#رزق_شهدایی
#پیامشما
سلام میشه یه رزق شهدایی برام بردارین؟
سلام بله حتما...
|❤️
•🌿❛
حجاب سنگرۍ است آغشته به
خونِ مَن که اگر آن را حفظ نکنید
به خون من خیانت کردهاید...💔
#شھیداحمدپناهی
#رزق_شهدایی
《🔖❤️》
•
•
مثلِ آن شیشه که در هم ھمه باد شکست
ناگھان باز دلم یادِ تو اُفتاد شکست
•
•
#شهیدانه
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
《🔖❤️》 • • مثلِ آن شیشه که در هم ھمه باد شکست ناگھان باز دلم یادِ تو اُفتاد شکست • • #شهیدانه
الحق که دستگیر ترینی تو برایــــمـ ♡
میشنوی.. میخوانی.. نشان میدهی.. می اموزی.. میبری.. هدایت میکنی
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
میشنوی.. میخوانی.. نشان میدهی.. می اموزی.. میبری.. هدایت میکنی
میشنوی خواسته ام را..
فرا میخوانی ام که بیا صدایت را شنیدم
راه رسیدن به خواسته ام را نشانم میدهی
و طریقه قدم گذاشتن در ان راه را به من می اموزی
و بعد هم میبری انجایی که هستی و با خودت هم قدم میکنی
و به راه راست هدایت:)
💥 تلنگر
میگفت↓
میدونی کی
ازچشمِ خدا میوفتی؟!
زمانی که آقا امام زمان❗
سرشو بندازه پایین و از گناه ڪردن تو خجالت بکشه
ولی تو انگار نه انگار...!
✨ رفیق
نزار کارت بـه اون جاها برسه!!!
#تلنگرانه
{☃❄️}
•
•
اگہبعضۍوقتا
حالِ قرآن خوندن نداری
وضو بگیر ؛ قرآن رو لمس کن
یکدفعه بیدارت میکند💡!
حاج اسماعیل دولابی🌿-!
#تلنگرانه
وَمَنْأَوْفَىبِعَهْدِهِمِنَاللَّهِ
چہکسیازخدابهعهدشوفادارتراست؟!
-توبه،۱۱۱
#دلتنگے_شهدایے 🌙✨
برخیز که غیر از تو مرا دادرسـے نیسـت...
گویی همه خوابند، کسے را به کسے نیست :)💔🍃
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#دلنوشته_هاے_یک_جامونده 🕊
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی ، امروز ۲۹ دی ششمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم «محمودرضا بیضایی» است. جوانی که در ۳۲ سالگی در سوریه و در راه دفاع از حریم اهل بیت (ع) به شهادت رسید.
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
محمودرضا بیضایی متولد ۱۸ آذر ۱۳۶۰ بود؛ در خانوادهای با ریشههای مذهبی و دارای خاستگاه روحانیت در تبریز. وقتی دانشآموز دبیرستان بود به عضویت پایگاه مقاومت شهید بابایی، مسجد چهارده معصوم شهرک پرواز تبریز درآمد. حضور مداوم و مستمر در جمع بسیجیان پایگاه، نخستین بارقههای عشق به فرهنگ مقاومت و ایثار و شهادت را در او شعلهور کرد.
در همین ایام بود که با رزمنده هنرمند، حاج بهزاد پروین قدس آشنا شد. آن روزها در تبریز هر کس که میخواست به جبهه و جنگ وصل شود، حتما گذارش به دفتر کوچک و جمعوجور حاج بهزاد میافتاد. کافی بود کمی شامهاش تیز باشد تا بوی خوش شهادت را از آن حوالی احساس کند و محمدرضا شامهاش تیز بود. این آشنایی، بعدها زمینهساز آشنایی مبسوط با میراث مکتوب و تصویری دفاع مقدس و انس با فرهنگ جبهه و جنگ شد. دیدار و مصاحبه با خانواده شهدا، گردآوری خاطرات شهدا و جمعآوری کتابها و نشریات حوزه ادبیات دفاع مقدس از ثمرات همنشینی با حاج بهزاد بود.
محمودرضا ورزشکار بود به کاراته علاقه داشت و از ده سالگی رفته بود دنبال این ورزش سال ۱۳۷۲ به تیم استان آذربایجان شرقی رفت و در مسابقات چهارجانبه بینالمللی در تبریز قهرمان شد. به فوتبال هم علاقه داشت و به صورت حرفهای آن را دنبال میکرد تا اینکه به خاطر درس و مدرسه عطایش را به لقایش بخشید.
در سال ۱۳۷۸ دیپلم گرفت؛ دیپلم رشته علوم تجربی. رفت خدمت سربازی. دوره آموزش را در اردکان یزد گذراند و پس از آموزش، خدمتش را در پادگان الزهرا (س) نیروی هوایی سپاه پاسداران در تبریز ادامه داد. نقطه عطف زندگی محمودرضا، آشنایی با نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محسوب میشود. بعد از اتمام خدمت سربازی، علیرغم تشویق خانواده به ادامه تحصیل در دانشگاه، با انتخاب خود و با یقین کامل، عضویت در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را انتخاب کرد. او در بهمن سال ۱۳۸۲ وارد دانشکده امام علی (ع) شد.
ورود به دانشکده افسری، عملا به معنی هجرتش از تبریز به تهران بود، با این هجرت، ادامه زندگی را در جهاد فی سبیلالله رقم زد. او در سپاه، نام مستعار «حسین نصرتی» را برای خود انتخاب کرد؛ نامی که به گفته خودش برگرفته از ندای «هل من ناصر ینصرنی» مولایش حسین بن علی (ع) و کنایه از لبیک به این ندا بود.
در شهریور ماه سال ۱۳۸۵ دوره افسری را به اتمام رساند و از دانشکده فارغالتحصیل شد و قدم در مسیری گذاشت که تا آخرین لحظه حیات ظاهریاش هیچ تزلزلی در پیمودن آن مسیر در او مشاهده نشد.
پرکاری و کم خوابی ویژگی اصلیاش بود؛ آن چنان که کار در روزهای جمعه را هم در یکی از جلسات اداری به تصویب رسانده بود. به این ترتیب عملا کارش تعطیلی نداشت. معتقد بود شهادت در راه خدا مزد کسانی است که در راه خدا پرکارند و شهدای جنگ تحمیلی را شاهد این حرف خود معرفی میکرد.
به دلیل علاقه فراوان به کارش، برای تشکیل خانواده حاضر به رجعت به تبریز نبود، در ۲۵ اسفند سال ۱۳۸۷ مقارن با سالروز میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق (ع) با همسری فاضل از خانوادهای ولایتمدار در تهران ازدواج کرد و ساکن تهران شد. ثمره این ازدواج «کوثر» است متولد ۲۵ اسفند ۱۳۹۱.
عشق و علاقه وصف ناشدنی محمودرضا به آرمان جهانی امام خمینی (ره) یعنی تشکیل نهضت جهانی اسلام، روحیه خاصی را در او به وجود آورده بود، آن چنان که تا آغاز جنگ در سوریه، در جهت تحقق آن، شبانه روز تلاش و مجاهدت میکرد.
مطالعات دینی و سیاسیاش تعطیل نمیشد. به اخبار وقایع داخلی و خارجی، به ویژه تحولات جهان اسلام اشراف داشت و این وقایع را تحلیل میکرد. تعصب آگاهانه و وافری به انقلاب اسلامی، رهبری و نظام داشت. در ایام فتنه ۸۸ شب و روز آرام و قرار نداشت. تمام اخبار و وقایع فتنه را رصد میکرد و در معرکه دفاع سخت از انقلاب اسلامی در ایام فتنه، چندین بار جانش را به خطر انداخت. صاحب موضع بود و در بحثها به خوبی استدلال میکرد. میگفت این انقلاب تنها نقطه امید مستضعفان عالم است و هر گونه تهدیدی که متوجه موجودیت انقلاب اسلامی باشد میتواند جبهه مستضعفان و علاقهمندان انقلاب اسلامی در جهان را سست کند و نگرانی عمیقی از این بابت داشت.
با زبان عربی و لهجههای عراقی و سوری آشنا بود و به همین خاطر با رزمندگان نهضت جهانی اسلام آشنایی نزدیک و ارتباط تنگاتنگ داشت. به مقاومت اسلامی لبنان و رزمندگان حزبالله و همین طور به شیعیان مستضعف و مجاهد عراقی تعلق خاطر داشت و آنها را میستود.
با آغاز جنگ سوریه از سال ۱۳۹۰ برای یاری جبهه مقاومت و دفاع از حریم آل الله، آگاهانه عازم سوریه شد. اعزامهای داوطلبانه مکرر و حضور مداوم در جبهه سوریه، روحیه رزمندگی را در وجودش تثبیت کرده بود. در دو سال آخر حیات ظاهری خود، به معنی واقعی کلمه زندگی «رزمنده» را داشت.
به خاطر تعلقی که از نوجوانی به جمعآوری و ثبت اسناد و مواریث دفاع مقدس داشت، در جبهه سوریه نیز به گردآوری اسناد جنگ همت گماشته بود هر بار که به ایران میآمد، آثاری از جنگ را به همراه داشت؛ از جمله تصاویری که با دوربین خود ثبت کرده بود و آثاری که تکفیریها در صحنههای درگیری به جا مانده بود.
اوج توفیقات خود در این جبهه را حضور در عملیاتی میدانست که در تاسوعای سال ۱۳۹۲ در منطقه «حجیره» برای آزادسازی کامل اطراف حرم مطهر حضرت زینب (س) انجام گرفت و منجر به پاکسازی حرم تا شعاع چند کیلومتری از لوث وجود تکفیریها شد.
در آخرین اعزام خود در دی ماه ۱۳۹۲ به یکی از یاران نزدیکش اعلام کرد که این سفر او بیبازگشت است. از دو ماه پیش از اعزام، به دنبال هماهنگی برای محل تدفین خود بود. سرانجام، بعد از دو سال حضور در جبهه سوریه در بعد از ظهر ۲۹ دی ۱۳۹۲ هم زمان با سالروز میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق (ع) در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری استکبار، در حالی که فرماندهی محور عملیاتی در منطقه «قاسمیه» در جنوب شرقی دمشق را برعهده داشت. در اثر اصابت ترکشهای یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه، به فیض شهادت نائل آمد