روز مادر بود...
میدانستم آرمان یادش نمیرود...
آمد توی خانه پیشم؛ گفت مامان چشمات رو ببند
گفتم چی کار داری؟
گفت حالا شما ببند
چشم هامو بستم
آروم خم شد و شروع کرد به بوسیدن دستم...
گفتم: مادر نکن!
دست هاشو باز کرد و یه انگشتر عقیق سرخ رو توی دستانم گذاشت و گفت: مبارکه!
الانم اون انگشتر رو در دست دارم
بعد رفت پایین پام که پاهام رو ببوسه
اجازه نمیدادم
میگفت: مگه نمیگن بهشت زیر پای مادرانه
دوست نداری من بهشت برم؟!
#شهیدآرمانعلیوردی
#تلنگرانه
نوشتهبود:
رفیقاونیهستكبهرشد
دینتکمککنه،نهاینکه
تورونسبتبهدینتبیتفاوتکنه؛)!
#شهیدآرمانعلیوردی
کـانـالرسمےشھیـدمحسنحججی🥀
♡j๑ïท🌱↷
『 @Mohsendelha1370 』