eitaa logo
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
1.2هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
#بِسم‌الࢪب‌الشهدا ولۍاگہ شهید بشین تابوتتون بہ بوسہ آسیدعلۍ متبࢪڪ میشہ.! قشنگ‌نیس(: #تولد۱۳۷٠/۰۴/۲۱ #شهادت۱۳۹۶/٠۵/۱۸ خادم‌المحسن: @Bisimchi_hojaji فروش‌کتاب‌سربلند: @Atfe_M84 #ڪانال_ࢪسمۍ #باحضوࢪخانواده‍‌شهید #ڪپۍباذڪࢪصلوات‌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙✨ قدمے بہ قلب من نه! نفسے قـرارِ من باش...♥️🕊 "قرار بی قرار :)" 🍃
فرازی ازوصیت نامه شهیدحججی🌱 ازولایت‌فقیه‌ غافل نشوید..
هوا بـاران🌧 ؛دلم نالان ؛ کــجایید ای سبـک بالان ..
شهید ، واژه ایست چهار حرفی‌اما سراسرمعنی واژه ای که‌با نام بردنش تمام‌زیبایی که جلوی‌چشمت جمع‌‌میشوند و‌زشتی محو ... شهادت مقام بالایی ست که نصیب هرکس نمیشود اما هر کسی میتواند خودش را به این‌مقام‌برساند✨ اندکی تامل
دستخط و امضای شهید حججی توی یکی از سررسیدهایش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ شڪر!..‌ کہ‌درقلبماݧ؛ مویرگی‌هسٺ متصݪ‌بہ‌خوݧِ‌گرم‌شھیداݧ وازهماݧ‌خوݧ‌اسٺ‌کہ‌گاه! قلب‌مآݧ‌بہ‌یادشـٰاݧ‌میتپد -‌🌿:) ‌ ‌‌ ❤️❤️ @Mohsendelha1370
سلام خدمت همه شما همراهان عزیز بزرگواران کسی میتونه عکس زیبایی از شهید حججی عزیز را با طرح سفره هفت سین برای عید درست کنه ؟ اگرکسی میتونه‌ و وقتش رو داره لطف اعلام‌کنه ممنون میشم🌱✨
🌹سلام عیکم 🌹دوستان عزیز و مهدوی سعی کنید 🌹 خودتون و دوستان و آشنایانتونم خبر بدین 🌹لحظه تحویل سال همه باهم برای فرج امام زمان عج دعا کنیم 🌹ان شاء الله سال ظهور باشه 🌹خدایا بحق فاطمه س ما را از سربازان و زمینه سازان ظهورش قرار بده @zohornzdikhst
سلام دهه هشتادی 😍👋 خبر داری یه کانال تو ایتا زدیم مخصوص خودت..⁉️ کلی دهه هشتادی با حال اینجا جمعن و واسه شاد بودن و پیشرفت خودشون تلاش میکنن 🤓 ✌️... بدو بیا تا جا نمونی .. 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1524498559C473724a05f
🌷عجب عیدےشده امسال چه عیدتلخ وشیرینی توهستےپیش ارباب وغمت باماست مےبینے؟! و ما سرشاریم از عطر یادت همراه خاطراتےڪه ازتو بردل داریم🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🎤 محسن ده‌یازده ساله بود که من یک دهه روضه داشتم ، گفتم محسن میای خونه‌مون این ده روز تا حاج آقا میاد حدیث کساء بخونی ؟ گفت باشه میام ، همین جور که می‌آمد می‌نشست روی صندلی پاهایش به زمین نمی‌رسید . حالا همسایه ها بهم میگویند همان نوه‌ات شهید شده که می‌آمد و پایش به زمین نمی‌رسید ؟ 🥀
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
‍ 📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی) 🔸 قسمت۲۰ 💭دیگه همه بی حس و حالی بی بی رو فهمیده بودن ... دایی... مادر
‍ 📕 (داستان واقعی) 🔸 قسمت۲۱ 💭مامان با ناراحتی اومد سراغم ... - نکن مهران ... اینقدر ادای بزرگ ترها رو در نیار ... آخر یه بلایی سر خودت میاری ... - مامان، من ادا در نمیارم ... 14 سالمه ... دیگه بچه نیستم... فوقش اینها می سوزه ... یا داغون میشه قابل خوردن نیست ... هر چند از اینکه جمله بابا رو بهم گفت دلم سوخت ... اما می دونستم توی حال خودش نیست ... یهو حالتش عوض شد ... بدجور بهم ریخت ... - آره ... تو هم یه کاری کن داغت بمونه رو دلم ... و از آشپزخونه رفت بیرون ... چند لحظه موندم چی کار کنم... شک به دلم افتاد ... نکنه خطا رفتم ... و چیزی که به دل و ذهنم افتاد ... و بهش عمل کردم ... الهام نبوده باشه ... تردید و دو دلی تمام وجودم رو پر کرد ... - اینطوری مشخص نمیشه ... باید تا تهش برم ... خدایا ... اگر الهام بود ... و این کارم حرف و هدایت تو ... تا آخرش خودت حواست بهم باشه ... و مثل قبل ... چیزی رو که نمی دونم بهم یاد بده و غلطم رو بگیر ... اگرم خطوات بود ... نجاتم بده ... قبلا توی مسیر اصلاح و اخلاقم ... توی مسیر شناخت خدا و حرکت به سمتش ... کمک گرفته بودم و استادم بود... اما این بار ... پدر ... یه ساعت و نیم بعد برگشت ... از در نیومده محکم زد توی گوشم ... - گوساله ... اگر همون موقع و سر وقتش رفته بودی ... این همه معطل خریدن چند تا غذا نمی شدم ... اما حکمت معطلی پدرم چیز دیگه ای بود ... خدا برای من زمان خریده بود ... سفره رو انداختیم کنار تخت بی بی ... غذای من حاضر شده بود ... مادرم عین همیشه ... دست برد سمت غذا ... تا اول از همه برای بی بی بکشه ... مادربزرگ زیرچشمی به من و بقیه نگاه کرد ... - من از غذای مهران می خورم ... ♻️ادامه دارد... شادی روح نویسنده رمان نسل سوخته، شهید طاها ایمانی صلوات🌹