eitaa logo
معجزه های الهی | مطالب تکان دهنده قرآن قیامت و آخرت شب اول قبر عالم برزخ عجایب خلقت حکایت
9هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
5.9هزار ویدیو
19 فایل
🕊به نام الله 💚مبلغ سبک زندگےاسلامےباشیم💚 🌷زندگی بدون طعم گناه🌷 -------♥️------- . 💚 لطفا کپی باذکر صلوات🙏🌹 . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه تایید و نه رد میشوند . .
مشاهده در ایتا
دانلود
الماس از تراش، و انسان از تلاش میدرخشد....☘ صادق باش هنگامی که فقیری ساده باش وقتی که ثروتمندی☘ مودب باش وقتی که قدرتمندی وسکوت کن هنگامی که عصبانی هستی☘ 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔻برای همه اونایی که پناهگاهشون رو فراموش کردن❣️ 🔹خاله‌م یه پسر کوچولو داره، خیلی بچه ی با نمک و شیطونیه. هر وقت کسی اذیتش کنه یا چیزی ناراحتش کنه و میخواد گریه کنه، سریع میدوه تو بغل مامانش و سرشو مچسبونه به شونه مادرش؛ پسر بچه فهمیده که تنها پناهگاهش مادرشه! 🔸یه روز خیلی اذیت می‌کرد و مامانشو کلافه کرده بود که یهو پاش خورد به لیوان و آبو ریخت رو فرش. مادرشم سرش داد کشید و زد رو دست بچه... 🔹ما میدونستیم تا اتفاقی بیفته میره بغل مادرش (پناهگاهش) ولی اینبار‌ خود‌ پناهگاه ازش ناراحت بود! 🔸یهو دیدیم دوید رفت تو بغل همون مادری که سرش داد زده بود و سرشو گذاشت رو شونه ‌ش. چون تنها پناهگاهش همون مادرش بود! چاره ای نداشت! 🔹اینم درست مثل داستان ما آدم‌هاست، وقتی از چیزی ناراحت ‌و ناامید میشیم، میریم سراغ پناهگاهمون‌‌ یعنی خدا! حتی موقعی که گناهی مرتکب میشیم، بازم میریم سراغ خودش و ازش کمک می‌خوایم، اونم انقدر بزرگه که مارو میبخشه💕 🔻کاش تا جایی که میتونیم پناهگاهمونو ناراحت نکنیم، چون اگه دستمونو ول کنه نابود میشیم... 💚 @Mojezeh_Elaahi 🌿🌺🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انیمیشنی زیبا که با شیوه‌ای ساده ضرب‌المثلِ معروفِ: گر نگهدارِ من آن است که من می‌دانم شیشه را در بغلِ سنگ نگه می‌دارد... را به تصویر کشانده👌 ❤️خدا وقتی نخواهد عمر دنیا سر نخواهد شد... 📚ال عمران ۱۴۵ 💚 @Mojezeh_Elaahi
🌿کلاغ نشانه ای از نشانه های بزرگ 📖یک مطالعه تازه بیان می کند که کلاغ از باهوش ترین نوع پرندگان است. او مشکلاتش را شبیه به بشر حل می کند، وقایع را پیش بینی می کند و داری خیالی وسیع است. این مطالعه همچنین اشاره می کند که کلاغ دارای مغزی بزرگ است و یک موجود اجتماعی می باشد. در مطالعه ای دیگر آشکار شد که کلاغ تا سالیان طولانی چهره ی فردی که او را آزار می دهد را به یاد می آورد و به اصطلاح از این فرد تا مدت ها کینه به دل می گیرد. در یک تجربه علمی چندین چهره برای کلاغ نمایش داده شد(این افراد هر کدام رفتار متفاوتی با کلاغ داشته بود). و عجیب آنکه کلاغ این چهره ها را به یاد آورد، بخصوص فردی که او را آزار می داد. تحقیقاتی علمی که در بریتانیا انجام شد تاکید می کند که کلاغ  به راحتی می تواند صداهای انسانی را تشخیص دهد. مطالعه ای که در دانشگاه اکسفورد انجام شد نشان داد  که کلاغ برای بدست آوردن غذا می تواند فریب و حقه بزند و یا اینکه تقلب کند!. او گوشتی  را که داخل ظرف گذاشته شده بود با استفاده از ابزار (تکه چوب) و با کمک منقارش بیرون آرود. اینجا و برای بدست آوردن غذا، کلاغ از یک تکه چوب استفاده می کند. که این نشان از درجه ی بالایی از هوش دارد. قران چگونه به کلاغ اشاره کرده است؟ قرآن نیز از کلاغ به عنوان معلمی برای انسان یاد می کند، که فکر و درک  دارد و با واقعیت ها به صورت عاقلانه برخورد می کند. همه ما داستان پسران حضرت آدم را خوانده ایم و می دانیم که هنگامی که قایبل از قتل هابیل ناراحت بود و نمی دانست که چه کند، خداوند دو کلاغ را فرستاد که با هم جنگیدند و کلاغ پیروز، کلاغ مرده را در زمین دفن کرد و با این کار به قابیل یاد داد که باید چه کند!! خداوند می فرماید: (فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْأَةَ أَخِيهِ قَالَ يَا وَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْأَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ) [المائدة: 31]. پ ترجمه:  آنگاه خداوند كلاغى برانگيخت كه زمين را [با چنگ و منقار] بكاود، تا بدين وسيله به او بنماياند كه چگونه جسد برادرش را [در خاك‏] پنهان كند، [قابيل كه چنين ديد] گفت واى بر من آيا عاجزم كه مثل اين كلاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان كنم و بدين‏سان پشيمان شد 💚 @Mojezeh_Elaahi
خدای من💓 ﺑﺮﺍی ﺩﻟﻢ "ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ" ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺗﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﻮﺩ ﺍﻳﻦ ﻣﻀﻄﺮ تا آرام گیرد این قلب نا آرام خدای من💓 به حضورت به نگاهت به یاریت نیازمندم... «اِلٰهی وَ رَبّی مَنْ لی غَیْرُکَ» 💚 @Mojezeh_Elaahi
🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❣نماز شب همسرم زندگی مرا نجات داد... 🌼🍃دوماه از ازدواج من و همسرم نگذشته بود که اختلافات ما شروع شد، کم کم فهمیدیم که سلایق ما با هم خیلی تفاوت دارد، زندگی ما روز به روز بدتر و بدتر می شد تا جائیکه دیگر در هیچ جا با هم نبودیم، با هم برای یک جای مشترک تفاهم نداشتیم، من دیگر از زندگی با او دلزده شده بودم، مدتی گذشت و همسرم حامله شد، حاملگی او تأثیری در روابطمان نداشت حتی زمانیکه بچه بدنیا آمد ... 🌼🍃کم کم بچه دوم نیز به دنیا آمد و ما هنوز همان بودیم که بودیم ... دیگر اصلا هر چیزی که او می گفت من چیز دیگری می گفتم با هم همیشه دعواهای بی حساب داشتیم فقط همدیگر را به خاطر بچه ها تحمل می کردیم، از میان همه کارهایش تنها نماز خواندنش بود که به آن ایراد نمی گرفتم .. 😐به همین شیوه زندگی نامطلوب خود را ادامه دادیم تا پانزده سال از زندگیمان گذشت . 🌼🍃دوستی در محل کارم داشتم که از روابط من و همسرم با خبر بود و دختری را به من پیشنهاد داد واز من خواست با او حرف بزنم، و من نیز مدتی بود با او تلفنی حرف می زدم، منتظر هر چیزی بودم که زنم را طلاق دهم و با او ازدواج کنم ... دعواهایمان شدید تر شد روزگار را به کامش تلخ کرده بودم و حتی بچه ها را کتک می زدم ... 🌼🍃تا اینکه چند شبی بود که برای نماز شب بیدار می شد و نماز می خواند .. یک شب صدای او را شنیدم که بعد از نمازش برای اصلاح من و زندگیمان دعا می کرد و می گریست ... یک لحظه به خود آمدم وخیلی متأثر شدم که من با خودم و زندگی ام و همسرم چه کرده ام، از خودم خجالت کشیدم، متوجه شدم که در طول این چند سال هرگز حتی یک بار جایی را که او بخواهد نرفته ام و هیچ چیزی را مطابق میل او انجام نداده ام. نشستم، چشمانم پر از اشک شد، چقدر با او بد بودم ... ❣سپس از جایم برخاستم و کنارش رفتم پیشانی او را بوسیدم و از او معذرت خواهی کردم ... 🌼🍃از آن موقع به بعد زندگی خوب ما شروع شد، هر جا که می گفت می رفتم و او هم همینطور، از هیچ یک ازحرفهای او سر باز نمی زدم و او نیز برای من چنین بود. ❣او دیگر فرشته زندگی من شد و بچه هایم بعد از چندها سال لذت آرامش در کنار پدر و مادر را درک کردند و همه اینها را مدیون نماز شب همسرم هستم. 💚 @Mojezeh_Elaahi 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
یکرنگ بمان... حتی اگر در دنیایی زندگی میکنی که مردمش برای پررنگ شدن، حاضرند هزار رنگ باشند... 💚 @Mojezeh_Elaahi
در محضر آیت ﺍﻟﻠﻪ (ره) : ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻣﺎ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ، ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ، ﺍﺳﻢ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ. ﻋﻨﺎﻭﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ، ﭘﺴﺖ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ و ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﻭﺯﻳﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ. ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺍﺻﻼ ﻣﻼﮎ ﻧﻴﺴﺖ، 🔶⤵ﺑﻠﮑﻪ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺯﻳﺮ ﺍﺳﺖ : 1⃣🔸ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ. 2⃣🔸دوم ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻨﻔﻌﺖ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ. 3⃣🔸سوم ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺷﮏ ﺑﺮﺍﻱ امام حسین و ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﺍﻧﺪ و عمل صالح انجام دادند ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ. ﺳﭙﺲ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ : ﺍﻱ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﭘﺲ ﺷﻬﺪﺍ ﻭ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ وایثارگران ﭼﻪ؟ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻴﻔﺮﻣﺎﻳﻨﺪ : ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮐﻨﻴﻢ، ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻴﻢ ﻭ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﮐﺠﺎ ﺧﻮﺷﺸﺎﻥ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ ﻭ ﮐﺠﺎﻱ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺮﻭﻧﺪ؟ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮐﻨﻴﻢ ﻭ ﺭﺿﺎﻳﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﻠﺐ ﮐﻨﻴﻢ. "اللهم ﺍﺭﺯﻗﻨﺎ ﺷﻬﺎﺩﺓ ﻓﻲ ﺳﺒﻴﻠﮏ. 💚 @Mojezeh_Elaahi
لا تَحْزَن ، إنَّ اللهَ مَعَنا : اندوه به خود راه مده ، خدا با ماست ...! 📗 توبه | ۴۰ 💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨ 🔴انگشتر سلیمان ✍روزی حضرت سلیمان (ع) انگشتر خود را به کنیزکی سپرد و به گرمابه رفت؛ دیوی (جن) از این واقعه باخبر شد و بلافاصله خود را به صورت سلیمان درآورد و انگشتر را از کنیزک طلب کرد، کنیز انگشتر را به وی داد و او خود را به تخت سلیمان رساند و بر تخت حضرت سلیمان نشست و دعوای سلیمانی کرد و مردم از او پذیرفتند . زمانی که حضرت سلیمان از گرمابه بیرون آمد و از ماجرا خبر دار شد ، گفت سلیمان حقیقی منم و آنکه برجای من نشسته دیوی بیش نیست امّا مردم او را انکار کردند و حضرت سلیمان که به ملک اعتنایی نداشت و در عین سلطنت خود را «مسکین و فقیر» می دانست، به صحرا و کنار دریا رفت و ماهیگیری پیشه کرد... امّا دیو چون با دوز و کلک بر تخت نشسته بود، روزی از بیم آنکه مبادا انگشتر بار دیگر به دست سلیمان افتد آن را به دریا انداخت تا بکلّی انگشتر از بین برود و خود بر مردم حکومت کند... ...بتدریج ماهیّت ظلمانی دیو برخلق آشکار شد و اکثر مردم ، روی از او برگرداندند و در کمین فرصت بودند تا او را از تخت به زیر آورند و سلیمان حقیقی را برجای او نشانند... .در این احوال حضرت سلیمان همچنان در لب دریا ماهی می گرفت، روزی ماهیی را صید کرد و از قضا خاتم (انگشتر) گم شده را در شکم ماهی پیدا و به انگشت کرد... ...سلیمان به شهر نیامد امّا مردم از این ماجرا با خبر شدند و دانستند که سلیمان حقیقی با خاتم سلیمانی بیرون شهر است؛ پس بر دیو شورش کردند و همه از شهر بیرون آمدند تا سلیمان را به تخت بازگردانند 📚برگرفته از کتاب «مقالات» حسین الهی قمشه ای.. بر اساس مثنوی مولانا 💚 @Mojezeh_Elaahi
✨هر شرايط بدى، در خودش يك چيز مثبتى داره. 💫حتى يك ساعتى كه كار نميكنه هم ٢ بار در روز وقت رو درست نشون ميده. 💫مثبت انديش باشيد. خدا ميدونه چى براتون بهترينه💝 💚 @Mojezeh_Elaahi
شیطان به حضور حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت: میخواهی تو را هزار و سه پند بیاموزم فرمود:آنچه که میدانی من بیشتر میدانم، نیازی به پند تو ندارم. جبرئیل امین، نازل شد و عرض کرد: یا موسی خداوند میفرماید: هزار پند او فریب است اما سه پند او را بشنو. حضرت موسی به شیطان فرمود: سه پند از هزار و سه پندت را بگو. شیطان گفت: چنانچه در خاطرت انجام دادن کار نیکی را گذراندی، زود شتاب کن وگرنه تو را پشیمان میکنم. اگر با زن بیگانه و نامحرم نشستی، غافل از من مباش! که تو را به زنا وادار میکنم. چون غضب بر تو مستولی شد، جای خود را عوض کن وگرنه فتنه به پا میکنم. اکنون که تو را سه پند دادم تو هم از خدا بخواه تا مورد آمرزش و رحمتش قرار گیرم. موسی بن عمران خواسته وی را به عرض خداوند رسانید، ندا رسید : یا موسی! شرط آمرزش شیطان این است که برود روی قبر آدم و او را سجده کند. حضرت موسی امر پروردگار را به وی فرمود. شیطان گفت: یا موسی من موقع زنده بودن آدم وی را سجده نکردم، چگونه حالا حاضر میشوم، خاک قبر او را سجده کنم. 💚 @Mojezeh_Elaahi
✨✨✨ ✨و مــــن ✨عاشقی را ✨از خدا یاد گرفتم ✨همان لحظه که گفت ✨صد بار اگر توبه شکستی بازآ✨ 🌙شبتون خدایی 🌟 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا رب ! از پنجره‌ روزگار بدرخت عمر که‌ می‌نگرم خوشتر از ياد‌ و نام زیبایت ثمری‌ نيست روزمان را با نام و یادت و توکل به اسم اعظمت آغاز میکنیم به امید خودت، ای مهربانترین مهربانان... 💚 @Mojezeh_Elaahi
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄ ⚫️ احترام ميهمان حضرت امام حسن عسكري عليه السلام فرمود: دو نفر كه يكي پدر و ديگري پسر او بود به عنوان مهماني به خانه علي عليه السلام آمدند حضرت از جاي خويش براي آنها حركت كرد ايشان را در بالاي مجلس نشانيد و خود در مقابل آنها نشست ، آنگاه دستور داد غذا بياورند پس از صرف خوراك قنبر طشت و آفتابه و حوله آورد خواست دست پدر را بشويد علي عليه السلام از جا بلند شد و آفتابه را از دست قنبر گرفت تا دست پدر را بشويد ولي آن مرد خويش را به خاك افكنده عرض كرد يا علي تو مي خواهي آب بر دست من بريزي خداوند مرا بدان حال ببيند؟ فرمود: بنشين خدا مي بيند ترا در حاليكه يكي از برادرانت كه با تو فرقي ندارد مشغول خدمت تو است . نشست علي عليه السلام فرمود: قسم مي دهم به حق بزرگي كه بر گردنت دارم طوري . آرام و آسوده بنشين چنانكه اگر قنبر بر دستت آب مي ريخت آسوده بودي . هنگاميكه دست او را شست آفتابه را به محمد بن حنفيه داد فرمود: اگر اين پسر تنها آمده بود دست او را مي شستم ولكن خداوند دوست ندارد بين پدر و پسريكه در يك محل و مجلس هستند تسويه باشد اكنون پدر دست پدر را شست تو هم پسر جان دست پسر را بشوي محمد بن حنفيه دست او را شستشو داد. امام حسن عسكري عليه السلام فرمود: هر كس علي عليه السلام را پيروي كند در اين كار شيعه حقيقي خواهد بود 📚 داستانها و پندها نوشته مصطفي زماني وجداني 💚 @Mojezeh_Elaahi
مردي در جهنم بود كه فرشته اي براي كمك به او آمد و گفت: من تو را نجات مي دهم براي اينكه تو روزي كاري نيك انجام داده اي. فكر كن ببين آن را به خاطر مي آوري يا نه؟ او فكر كرد و به يادش آمد كه روزي در راهي كه ميرفت عنكبوتي را ديد اما براي آنكه او را له نكند راهش را كج كرد و از سمت ديگري عبور كرد. فرشته لبخند زد و بعد ناگهان تار عنكبوتي پايين آمد و فرشته گفت تار عنكبوت را بگير و بالا برو تا به بهشت بروي. مرد تار عنكبوت را گرفت در همين هنگام جهنميان ديگر هم كه فرصتي براي نجات خود يافتند به سمت تار عنكبوت دست دراز كردند تا بالا بروند، اما مرد دست آنها را پس زد تا مبادا تار عنكبوت پاره شود و خود بيفتد كه ناگهان تار عنكبوت پاره شد و مرد دوباره به سمت جهنم پرت شد. فرشته با ناراحتي گفت: تو تنها راه نجاتي را كه داشتي با فكر كردن به خود و فراموش كردن ديگران از دست دادي.ديگر راه نجاتي براي تو نيست و بعد فرشته ناپديد شد...! 💚 @Mojezeh_Elaahi
💎 روزه و ارتباط با سلولهای سرطانی و معیوب 📎پروفسور دانشمند بزرگ ژاپنی🇯🇵 که برنده جایزه نوبل سال 2016 رشته طبابت و فیزیولوژی هم است در مورد روزه گرفتن چنین مینویسد: مکانیزم اتوفاژی یا خودخوری سلولها: تخریب و ترمیم دوباره اجزای سلولها توسط خود سلولها در هنگام روزه گرفتن و گرسنگی رخ می دهد ، یعنی وقتی که انسان بیشتر از ۹ ساعت گرسنه بماند سلولهای سالم برای کسب انرژی و جبران کمبود غذا از سلولهای معیوب و مستعد سرطان تغذیه میکنند. این اتوفاژی بسیاری از بیماری ها از جمله سرطان را متوقف کرده و باعث انسان ها میگردد. 🎗 زمانیکه بعد از سال ها تحقیق این نظریه خود را ثابت ساخت در سال 2016 رشته و اخذ نمود . 📖 يُرِيدُ ٱللَّهُ بِكُمُ ٱلْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ ٱلْعُسْرَ (بقرة آیه 185) «الله برای شما (حکمی)آسان میخواهد، نه (دستوری)سخت و دشوار» 💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨ 🔘 حکایت کوتاه ✍از امام باقر علیه السلام نقل شده است: روزى حضرت داوود(ع)نشسته بود و جوانى ژوليده با ظاهرى فقيرانه كه خيلى نزد آن حضرت مى آمد نيز در محضر آن حضرت حاضر بود. در اين هنگام فرشته مرگ وارد شد و نگاه تندى به آن جوان كرد و بر وى خيره شد. داوود(ع) دلیل این کارش را پرسید فرشته مرگ گفت: من مامورم هفت روز ديگر جان اين جوان را در همين جا بگيرم. داوود پيغمبر(ع ) از اين سخن، دلش به حال آن جوان سوخت و رو به او كرد و فرمود: اى جوان! زن گرفته اى؟ پاسخ داد: نه ، هنوز ازدواج نكرده ام داوود به او فرمود: به نزد فلان مرد كه يكى از بزرگان بنى اسرائيل است برو و از طرف من به او بگو كه داوود به تو دستور داده كه دخترت را به همسرى من درآور و همين امشب نزد آن دختر مى روى و خرج ازدواج تو نيز هر چه مى شود بردار و هم چنان نزد همسرت باش تا هفت روز ديگر و پس از هفت روز همين جا نزد من بيا. جوان به دنبال ماموريت رفت و پيغام حضرت داوود(ع) را به آن مرد بنى اسرائيلى رسانيد و او نيز دخترش را به آن جوان داد و همان شب ، عروسى انجام شد و جوان هفت روز نزد آن دختر ماند و پس از هفت روز نزد حضرت داوود بازگشت داوود از وى پرسيد: در این هفت روز وضع تو چگونه بود؟پاسخ داد: هيچ گاه در خوشى و نعمتى مانند اين چند روز نبوده ام. داوود فرمود: اكنون نزد من بنشين جوان نشست، و داوود چشم به راه آمدن فرشته مرگ بود تا طبق خبرى كه داده بود بيايد و جان اين جوان را بگيرد. اما مدتى گذشت و فرشته مرگ نيامد، از اين رو به جوان رو كرد و فرمود: به خانه ات بازگرد و روز هشتم دوباره به نزد من بيا. جوان رفت و پس از گذشت هشت روز دوباره به نزد داوود بازگشت و هم چنان نشست و خبرى از فرشته مرگ نشد و همين طور هفته سوم تا اين كه فرشته مرگ به نزد داوود آمد. داوود بدو فرمود: مگر تو نگفتى كه من مأمورم تا هفت روز ديگر جان اين جوان را بگيرم ؟ پاسخ داد: آرى فرمود: تاكنون سه هشت روز از آن وقت گذشته است ؟ فرشته مرگ گفت : اى داود! چون تو بر اين جوان رحم كردى ، خداوند نيز او را مورد مهر خويش قرار داد و سى سال بر عمرش افزود. 📚 داستانهای بحار الانوار ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ 💚 @Mojezeh_Elaahi
از عجایب پرندگان کوه های آلپ که به باد خورک ها معروفند این است که بیشتر از 6 ماه و بدون توقف در آسمان پرواز می کنند. این پرندگان که اغلب در حال مهاجرت و طی مسافت های طولانی هستند در حال پرواز هم می خوابند و هم تغذیه میکنند! خداوند کریم در قرآن به نگاه داشتن پرندگان در آسمان اشاره می کند و می فرماید: (آیا پرندگانی را که بالای سرشان گاه بالهای خود را گسترده و گاه جمع می کنند نگاه نکردند؟ جز خداوند رحمان کسی آنها را بر فراز آسمان نگه نمی دارد چرا که او به هرچیز بینا است.) 📖الملک-۱۹ 💚 @Mojezeh_Elaahi
. ✍جنازه‌ای که به صدا درآمد شیخ حسن علوی یکی از نیروهای بهشت زهرا می گوید: سال ها راننده آمبولانس بودم. یک روز برای ماموریتی به یکی از روستاهای دور افتاده ای رفتم که جنازه ای را به بهشت زهرا(س) منتقل کنم. خیلی برای تشییع معطلم کردند و ما را این طرف و آن طرف بردند. چندین بار جنازه را از توی ماشین درآوردند و تشییع کردند و دوباره گذاشتن توی ماشین. نزدیک ظهر بود که رضایت دادند جنازه را به بهشت زهرا(س) منتقل کنیم. در مسیر اتوبان صالح آباد داشتم رانندگی می کردم. حواسم به جلو بود که یکباره شنیدم از کابین عقب با مشت محکم می کوبند به شیشه پشت سرم. خودم نفهمیدم چطور و با ترس و عدم تعادل توقف کردم. وقتی ماشین ایستاد شنیدم یکی فریاد می زنه باز کن! باز کن! اول تصمیم گرفتم فرار کنم ولی بعد از چند ثانیه خودم را جمع و جور کردم و دستگیره را برداشتم و با وحشت آرام آرام رفتم به سمت کابین عقب و با فاصله و ترس زیاد درب عقب ماشین را باز کردم. دیدم جنازه سر جای خودش آرام و راحت خوابیده. یکباره جوانی لاغر اندام که از ترس رنگش پریده بود چالاک پرید پائین! پابه فرار گذاشت. به سمت بیابان فقط می دوید، انگار در مسابقه دو سرعت شرکت کرده بود. کمی که رفت ایستاد! برگشت به پشت سرش نگاه کرد. با اینکه خیلی دور شده بود، آهسته و با شرمندگی برگشت. در حالی که به شدت عصبانی بودم ولی خنده ام هم گرفته بود. گفتم: آخه تو این عقب چیکار می کردی؟ نگفتی من سکته می کنم؟ مگه نمی دونی سوار شدن عقب ماشین حمل جنازه ممنوعه؟ می خوای منو از نون خوردن بندازی؟ خلاصه اینکه گویا این جوان توی یکی از آن دفعه ها که جنازه را برای تشییع پیاده کرده بودن یواشکی پریده بود بالا و من متوجه نشده بودم. برای اینکه تنبیه بشه گفتم: حالا تا بهشت زهرا(س) پیاده بیا تا حالت جا بیاد...! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنگاه كه آسمان از هم بشكافد و چون گل سرخ و روغن گداخته باشد. ۳۷ الرحمن پ ن: تصویر فوق از یافته های اخیر ناساست و از صفحه اینستاگرامی ناسا برداشت شده 💚 @Mojezeh_Elaahi
. :با دهان ناپاک دعا نکن حضرت صادق علیه السلام فرمودند: عابدی از بنی اسرائیل سه سال پیوسته دعا می کرد تا خداوند به او پسری عنایت کند؛ولی دعایش مستجاب نمی شد. روزی عرض کرد: خدایا! من از تو دورم که سخنم را نمی شنوی یا نزدیکی ولی جوابم را نمی دهی؟! در خواب به او گفتند: سه سال است خدا را با زبانی که به فحش وناسزا آلوده است می خوانی،اگر می خواهی دعایت مستجاب شود فحش وناسزا را رها کن، از خدا بترس،قلبت را از آلودگی پاک کن و نیت خود را نیکو گردان. حضرت صادق علیه السلام فرمود: او به دستورات عمل کرد، آن گاه خداوند دعای او را اجابت کرد و پسری به او داد. (اصول کافی 325/ج2) 💚 @Mojezeh_Elaahi
فرشتگان از خداوند پرسیدند: خدایا تو که بشر را آنقدر دوست داری!! چرا غم را آفریدی ؟؟؟ خداوندفرمود : غم را به خاطر خودم آفریدم ! چون این مخلوق من تاغمگین نباشد به يادخالقش نمى افتد ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ 💚 @Mojezeh_Elaahi
پيام عثمان به علي و پاسخ علي‌ وقتي كه اصحاب رسول اكرم (ص) از عثمان در هنگام خلافتش، كارهائي را ديدند كه با اصول اسلامي تناسب نداشت، جمع شدند و او را در خانه‌اش محاصره كردند، حتي چند روز آب به او نرساندند و سرانجام او را در خانه‌اش كشتند. در آن هنگام كه در محاصره بود، براي علي (ع) توسط عبدالله بن عباس، پيامي فرستاد و در آن پيام، از آن حضرت خواست كه از مدينه خارج شود و به «ينبع» (يكي از مزرعه‌هاي احداثي علي عليه‌السلام) برود. و به گفته‌ي شريف رضي، چون عثمان ديد، مردم متوجه علي (ع) شده‌اند و او را در فراز و نشيبها ياد مي‌كنند، از آن حضرت خواست از مدينه خارج گردد، تا مردم شعار خلافت به نام او ندهند. [210]. ابن عباس پيام عثمان را به علي (ع) رساند، امام علي (ع) به ابن عباس چنين فرمود: يابن عباس ما يريد عثمان الا ان يجعلني جملا ناضحا [صفحه 222] بالغرب، اقبل و ادبر، بعث الي ان اخرج، ثم بعث الي ان اقدم ثم الان يبعث الي ان اخرج و الله لقد دفعت عنه حتي خشيت ان اكون آثما : «اي پسر عباس! عثمان، مي‌خواهد كه مرا همچون شتر آبكش قرار دهد، كه مانند شتر، پيوسته به آن سو و اين سو بروم، قبل از اين برايم پيام فرستاد كه از مدينه بيرون روم و سپس پيام فرستاد كه بازگردم و اكنون تو را سفير كرده كه از مدينه بيرون روم (با اينكه) به خدا سوگند آنقدر از او دفاع كردم كه ترسيدم مبادا گناهكار باشم». [211]. به اين ترتيب مي‌بينيم امام علي (ع) براي حفظ اسلام و حفظ وحدت اسلامي، كمال جديت را مي‌كرد و نمي‌خواست، حادثه‌اي كه بازتاب خوشي براي اسلام نداشت، اتفاق بيفتد و به معيارهاي مهمتر اسلام توجه داشت، در عين حال بعدها مخالفان آن حضرت، پيراهن عثمان را بر ضد او علم كردند و او را قاتل عثمان خواندند و به عنوان خونخواهي خون عثمان به جنگ با او پرداختند 💚 @Mojezeh_Elaahi
✅اولین پنجشنبہ ماه پُر برکت رمضان و ياد درگذشتگان اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ اولین پنجشنبہ ماه مبارک رمضان است روزمان را بہ فاتحہ اے و صلواتے معطر ڪنیم بہ یاد آنان ڪـہ روزے در ڪنارمان نفس هایشان گرما بخش محفل مان بود و امروز یادشان دلگرم مان میڪند 💚 @Mojezeh_Elaahi
بنيانگذار عمل نيكوكارانه وقف راوي مي‌گويد: خدمت علي (عليه السلام) بودم در نخلستاني كه قنات مي‌كند ظهر از قنات بيرون آمد، نماز ظهر و عصرش را خواند بعد فرمودند غذايي براي خوردن هست؟ گفتم، كدوي پخته داريم. فرمود: بياور. مي‌گويد يك مقداري كدوي پخته براي علي (عليه السلام) آوردم دست مباركش را با آبي كه از شن بيرون مي‌آمد شستند و داشتند غذا مي‌خوردند اما [صفحه 663] زمزمه داشتند و گاهي مي‌گفتند لعنت خدا بر آن كسي كه بواسطه شكم به جهنم مي‌رود، راوي مي‌گويد: ناهار را خورد و بعد به قنات رفتند و كلنگي زدند اتفاقا بستري خورد كه آب فوران كرد به حدي كه آب گل آلود تا ريش اميرالمؤ منين (عليه السلام) آمده بود اصلا نتوانست كار كند از قنات بالا آمد، فرزندان و خويشاوندان براي ديدن علي (عليه السلام) آمده بودند آن آب مفصل را ديدند خيلي خوشحال شدند علي (عليه السلام) در حالي كه از قنات بالا نيامده بود و يك پايش د اين طرف قنات و پاي ديگر آن طرف بود، فرمودند: قلم و دوات برايم بياورد چنانكه كار علي (عليه السلام) در آن 25 سال اين بود كه بيست و چهار چشمه و قنات و باغستان وقف فقرا و ضعفا و بيچاره‌ها كرد همانجا مي‌فرمايند در قنات وقف نامه اش را نوشتند و گفتند بچه‌ها و خويشان من، چشم داشت به اين قنات نداشته باشيد اينها مال فقرا و بيچاره هاست. لذا علي (عليه السلام) در حديثي مي‌فرمايد: من كان همه بطنه فقيمته ما يخرج عن بطنه؛ يعني: ارزش كسي كه تنها به جهت شكمش د كوشش مي‌كند مساوي آن چيزي است كه از شكم او خارج مي‌شود. 💚 @Mojezeh_Elaahi
با دلخوری به خدا گفتم: درب آرزو هایم را قفل کردی و کلید را هم پیش خودت نگه داشتی. خدا لبخندی زد و گفت: همه عشقم این است که به هوای این کلید هم که شده گاهی به من سر میزنی... 💚 @Mojezeh_Elaahi
📔تقوا چیست؟ شاگردی از عابدی پرسید: تقوا را برایم توصیف کن عابد گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شدی چه میکنی؟ شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه میروم تا خود را حفظ کنم عابد گفت: در دنیا نیز چنین کن! تقوا همین است از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند. 💚 @Mojezeh_Elaahi
مناجات قشنگیه: بارالها… از كوی تو بيرون نشود پای خيالم نكند فرق به حالم .... چه برانی،چه بخوانی … چه به اوجم برسانی چه به خاكم بكشانی … نه من آنم كه برنجم نه تو آنی كه برانی ... نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم نه تو آنی كه گدا را ننوازی به نگاهی در اگر باز نگردد … نروم باز به جايی پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهی كس به غير از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی ...باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهی شبتون بخیر💚🌹 💚 @Mojezeh_Elaahi