eitaa logo
معجزه های الهی | مطالب تکان دهنده قرآن قیامت و آخرت شب اول قبر عالم برزخ عجایب خلقت حکایت
9هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
5.8هزار ویدیو
19 فایل
🕊به نام الله 💚مبلغ سبک زندگےاسلامےباشیم💚 🌷زندگی بدون طعم گناه🌷 -------♥️------- . 💚 لطفا کپی باذکر صلوات🙏🌹 . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه تایید و نه رد میشوند . .
مشاهده در ایتا
دانلود
‼️شیخ رجبعلی خیاط میفرمود بطری وقتی پر است و می‌خواهی خالی اش کنی، خمش می‌کنی ... هر چه خم شود خالی تر می‌شود؛ اگر کاملا رو به زمین گرفته شود سریع تر خالی می‌شود ... دل آدم هم همین طور است؛ گاهی وقت‌ها پر می‌شود از غم، غصه، از حرف‌ها و طعنه‌های دیگران ... قرآن می‌گوید : "هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها؛ خم شو و به خاک بیفت؛ "این نسخه‌ای است که خداوند برای پیامبرش پیچیده است" 🔶🔸راهای گناه نکردن 🔸🔶 🔸 🔸 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
‼️ نماز مهم دورکعتی برای شب قدر ✨🥀پیامبر صلی الله علیه و آله✨🥀 📜 هركس در شب قدر دو ركعت نماز بخواند؛ 💎در هر ركعت سوره‌ى فاتحة الكتاب( سوره حمد) را یک بار و سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ» را هفت بار و وقتى نماز را به پايان برد، هفتاد بار استغفار كند، از جاى خود برنمى‌خيزد مگر اين‌كه خداوند، او و پدر و مادرش را مى‌آمرزد و فرشتگانى را مى‌گمارد تا سال آينده براى او اعمال نيك بنويسند و نيز فرشتگانى را به سوى بهشت‌ها گسيل مى‌دارد تا براى او درخت كاشته و قصر ساخته و جوى‌ها جارى كنند و پيش از آنكه از دنيا برود، اين‌ها را مى‌بيند 📚مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏7، صفحه 455 و 456 🔶🔸راه های گناه نکردن🔸🔶 🔸🔸 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✍ماجرای اشنایی امام علی(ع) وقمبرغلام امام علی(ع) جوان کافری عاشق دختر عمویش شد، عمویش پادشاه حبشه بود. جوان رفت پیش عمو و گفت: عمو جان من عاشق دخترت شده‌ام، آمدم برای خواستگاری. پادشاه گفت حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است. گفت عمو هر چه باشد من می‌پذیرم شاه گفت: در شهر بدی‌ها (مدینه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو، جوان گفت عمو جان این دشمن تو اسمش چیست، گفت اسم زیاد دارد ولی بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب می‌شناسند جوان فوراً اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی‌ها شد. به بالای تپه‌ی شهر که رسید دید در نخلستان، جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است. به نزدیک جوان رفت. گفت: ای مرد عرب تو علی را می‌شناسی؟ گفت: تو را با علی چه کار است؟ گفت: آمده‌ام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است. گفت: تو حریف علی نمی‌شوی. گفت: مگر علی را می‌شناسی؟ گفت: بله من هر روز با او هستم و هر روز او را می‌بینم. گفت: مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم؟! گفت قدی دارد به اندازه‌ی قد من، هیکلی هم‌هیکل من. گفت: خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست. مرد عرب گفت: اول باید بتوانی مرا شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم. خب چه برای شکست علی داری؟ گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان. گفت: پس آماده باش، جوان خنده‌ی بلندی کرد و گفت: تو با این بیل می‌خواهی مرا شکست دهی؟ پس آماده باش. شمشیر را از نیام کشید. گفت: اسمت چیست؟ مرد عرب جواب داد: عبدالله. پرسید: نام تو چیست؟ گفت: فتاح، و با شمشیر به عبدالله حمله کرد. عبدالله در یک چشم به هم زدن، کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد و با خنجر خود جوان خواست تا او را بکشد که دید جوان از چشم‌هایش اشک می‌آید. گفت: چرا گریه می‌کنی؟ جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد، حالا دارم به دست تو کشته می‌شوم. مرد عرب، جوان را بلند کرد، گفت: بیا این شمشیر، سر مرا برای عمویت ببر. گفت: مگر تو کی هستی؟ گفت: منم اسدالله الغالب علی بن ابیطالب، که اگر من بتوانم دل بنده‌ای از بندگان خدا را شاد کنم، حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود. جوان، بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت من می‌خواهم از امروز، غلام تو شوم یا علی. پس فتاح شد قنبر غلام علی بن ابیطالب 📚بحارالانوار ج3 ص 211 امالی شیخ صدوق ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
📚 🔹زهد امام علی علیه‌السلام ✍آیت‌الله بهجت (ره) : امام علی علیه‌السلام لباس خود را در حالیکه بر بالای منبر نشسته بود، تکان می‌داد، از امام حسن علیه‌السلام علت آن را سؤال کردند، فرمود: پدرم پیراهن دیگری نداشت، همین پیراهن را شسته و پوشیده، لذا تکان می‌دهد تا خشک شود. حلوای آن حضرت این بود که خرما را در ماست میزد و میخورد، و خوراکش، نان جو خشک بود، و در تقسیم بیت‌المال مانند دیگران به‌صورت مساوی بر می‌داشت.⚖ 📚در محضر بهجت، ج3، ص294 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🍁آیا میدانید آرزوهای محالی که در قرآن ذکر شده اند کدامند؟ ♻️ ای کاش من خاک بودم. "نبٲ 40" ♻️ای کاش پیشاپیش چیزی می فرستادم. "فجر 24" ♻️ای کاش نامه مرا به دست من نداده بودند. "حاقه 25" ♻️ای کاش فلان را دوست نمی گرفتم. "فرقان 28" ♻️ ای کاش خدا را اطاعت کرده بودیم و رسول را اطاعت کرده بودیم. "احزاب 66" ♻️ ای کاش راهی را که رسول در پیش گرفته بود ، در پیش گرفته بودم. "فرقان 27" ♻️ ای کاش ما نیز با آنها می بودیم و به کامیابی بزرگ دست میافتیم. نساء/ 73 ✅ آرزوهایی که هم اکنون فرصت انجامش هست ،پس تا زنده‌ایم آنها را برآورده کنیم... خدا عاقبتمان را نیکو گرداند.. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
‼️ یک نکته از قرآن ✍استاد قرائتی: صورت‌گری انسان در رحم مادر، تنها بدست اوست. «هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ»؛ حالا که صورت‌بندی‌ها به دست خداست، یکدیگر را به خاطر شکل و قیافه سرزنش نکنیم. «هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ» 📚آیه 6 سوره آل عمران 🔶🔸راهای گناه نکردن 🔸🔶 🔸🔸 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدايا 🙏 دراین شبهای مبارک ✨ به ما سعادت و سلامت عطا کن تا روزه‌ای با عشق بگيریم و فرمان تو را اطاعت کنیم🙏 نماز و روزه ها تون قبول حق ✨🙏 ماه تون عسل🌙 ✨🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃به نام خدایی 🌸که نزدیک است 🍃خدایی که 🌸وجودش عشق است 🍃و با ذکر روز 🌸نامش آرامش را در 🍃 خانه دل جا می دهیم 🌸بسم الله الرحمن الرحیم ╰══•◍⃟🌾•══╯
✨﷽✨ ✅داستان کوتاه و پندآموز ✍ابن سيرين مى گويد: در بازار به شغل بزازى اشتغال داشتم، زنى زيبا براى خريد به مغازه ام آمد، در حالى كه نمى دانستم به خاطر جوانى و زيباييم عاشق من است، مقدارى پارچه از من خريد و در ميان بغچه پيچيد، ناگهان گفت: اى مرد بزاز! فراموش كرده ام پول همراه خود بياورم، اين بغچه را به كمك من تا منزل من بياور و آنجا پولش را دريافت كن! من به ناچار تا كنار خانه ى او رفتم، مرا به دهليز خانه خواست، چون قدم در آنجا گذاشتم در را بست و پوشش از جمال خود برگرفت و اظهار كرد: مدتى است شيفته ى جمال توام و راه رسيدن به وصالت را در اين طريق ديدم، اكنون در اين خانه تويى و من، بايد كام مرا برآورى، ورنه كارت را به رسوايى مى كشم. به او گفتم: از خدا بترس، دامن به زنا آلوده مكن، زنا از گناهان كبيره و موجب ورود به آتش جهنم است. نصيحتم فايده نكرد، موعظه ام اثر نبخشيد، از او خواستم از رفتن من به دستشويى مانع نشود، به خيال اينكه قضاى حاجت دارم مرا آزاد گذاشت. به دستشويى رفتم، براى حفظ ايمان و آخرت و كرامت انسانى ام سراپاى خود را به نجاست آلوده كردم، چون با آن وضع از آن محل بيرون آمدم، درب منزل را گشود و مرا بيرون كرد، خود را به آب رساندم، بدن و لباسم را شستم. 💥در عوض اينكه به خاطر دينم خود را ساعتى به بوى بد آلودم، خداوند بويم را همچون بوى عطر قرار داد و دانش تعبير خواب را به من مرحمت فرمود 📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامی اثر استاد حسین انصاریان ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
‼️ ✨🥀•امام صادق عليه السلام•✨🥀 📜•نگاهت را جز از سر مهر و دلسوزى به آنان (پدر و مادر) خيره مكن و صدايت را از صداى آنها بلندتر مگردان و...• 📚[میزان الحکمه جلد 13 صفحه 498] 🔶🔸راه های گناه نکردن🔸🔶 🔸🔸 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🌸خــــــدایــــــااااااااااا . . . . ✍🏼✹مهـــربان خـــدای خوبـــم... مانـــده‌ام در زنــدگی.. 📖تو جــار زدی نزدیکتری از رگـــ گردنم و من دورتر شـــدم از تو.... هرجـــا بودم بـــودی... هرجـــا شکستم نشـــستی.. هرجـــا بریـــدم بـــند زدی... هرجـــا افـــتادم دستم را گرفتی.. هرجـــا درماندم طـــبیب شدی... ✹تـــو بــــــودی... ✹حــتی وقتی که تـنم در تب بــود ▫️ نکردم از حضـــور حاضرت... ▫️و چه بی است زیر سنگـــین خدایَت نافرمـــانی کنـــی... و تــو بازهم شانـــه‌ات را سپر گــریه هایم کــردی و جــار زدی بنده مــن: 🕊صدبـــار اگر شکســـتی باز آی 🕊که درگـــه ما درگـــه نومیــدی نیــس وَاسْـتَـــغْفِرُوا رَبَّكُـــمْ‌ ثُمَّ تُــوبُوا إِلَيْـــهِ إِنَّ‌ رَبِّــي رَحِيــــمٌ وَدُودٌ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﻄﻠﺒﻴﺪ ﻭ ﺑﻪﺳﻮﻯ ﺍﻭ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻭ ﺩﻭﺳـــﺘﺪﺍﺭ (ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺗﻮﺑﻪ ﻛﺎﺭ) ﺍﺳﺖ. ســـوره هـــود_(90) ➥ | شیخ احمد ڪـافی ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
❣امام باقر علیه السلام: 💕برای زن نزد خدا هیچ شفاعت کننده ای کار سازتر از خوشنودی شوهرش نیست 📚 ميزان الحكمه ، ح 7864 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
سید نعمت الله جزایری در کتاب نوادر الاخبار از برقی، از بعضی صحابه نقل کرد که امام صادق (ع) فرمود: در بنی اسرائیل عابدی ریاکار و متظاهر بود، به داوود پیامبر وحی رسید که فلان عابد ریاکار است. پس از چندی عابد از دنیا رفت، داوود بر جنازه ی او حاضر نشد. چهل نفر از بنی اسرائیل جمع شدند و هنگام تهیه ی وسایل تکفینش می‌گفتند: خدایا! ما جز خوبی از او ندیده ایم، تو دانایی به واقع امر. خداوند عابد را به همین شهادت آمرزید. خداوند به داوود وحی کرد: چه چیز تو را وادار کرد که بر جنازه ی عابد حاضر نشدی؟ عرض کرد: پروردگارا! سببش اطلاع من از ریاکاری اش بود که تو خود خبر دادی. خطاب رسید: ای داوود! چهل نفر به خوبی او گواهی دادند، من از کردارش گذشتم و او را عفو کردم با این که از باطنش خبر داشتم. محدث بزرگوار سید نعمت الله می‌گوید: شاید شیخ جلیل معاصر، علامه ی مجلسی صاحب بحار الأنوار، به همین حدیث استناد کرده استحباب شهادت چهل مؤمن را به نیکی و خوبی در کفن برادر مؤمن خود و من خودم از کسانی بودم که در حال حیات علامه مجلسی بر کفن ایشان شهادت نوشتم. در کتاب شرح تهذیب سید آمده است: روز جمعه ای علامه مجلسی در مسجد جامع اصفهان به منبر تشریف برده بودند تا مردم را موعظه نمایند، ابتدا عقاید خود را در مورد ایمان و توابع آن اعتراف کردند، سپس گفتند: ای مردم! اعتقاد من این است، خواهش می‌کنم آنچه شنیدید بر کفن من گواهی دهید، سپس کفن خودشان را به مسجد آوردند و مردم گواهی خویش را بر آن نوشتند. 📙پند تاریخ 103/2 -104؛ به نقل از: روضات الجنات / 121. ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✍شیخ جعفر کاشف الغطاء شیخ جعفر کاشف الغطاء یکی از علمای بزرگ و حلیم بود. روزی شیخ مبلغی بین فقیران تقسیم کرد و پس از آن به نماز جماعت ایستاد. بین دو نماز که مردم مشغول خواندن تعقیبات بودند، سید فقیری آمد و با بی ادبی مقابل امام جماعت ایستاد و گفت: ای شیخ! مال جدم (خمس) را به من بده. فرمود: قدری دیر آمدی، متأسفانه چیزی باقی نمانده است. آن گاه سید با کمال جسارت آب دهان خود را به ریش شیخ انداخت! شیخ نه تنها هیچ گونه عکس العمل خشونت آمیزی از خود نشان نداد، بلکه برخاست و در حالی که دامن خود را گرفته بود میان صفوف نمازگزاران حرکت کرد و گفت: هر کس ریش شیخ را دوست دارد به این سید کمک کند. مردم که ناظر این صحنه بودند اطاعت کردند و دامن شیخ را پر از پول کردند. سپس همه ی پول‌ها را آورد و به آن سید تقدیم کرد و به نماز عصر ایستاد. دریای فراوان نشود تیره به سنگ عارف که برنجد، تنگ آب است هنوز 📙یکصد موضوع، پانصد داستان 218/1 - 219؛ به نقل از: فوائد الرضویه / 74. ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی توی زندگیت گره ای به کارت افتاد از خدا بخواه کمکت کنه❤ از صمیم قلب بگو و کامنت کن : "خداوند گشایشگر من است" . ┏━━✨✨✨━━┓ 🌸 🌸 ┗━━✨✨✨━━┛ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨ 🌹ارزش آبرو ✍حضرت اميرالمؤمنين امام علی علیه السلام مقدار "پنج بار شتر" خرما براى شخصى آبرومند که از كسى تقاضاى كمك نمى كرد فرستادند . یک نفر که در آن جا حضور داشت به امیرالمؤمنین گفت : "آن مرد كه تقاضاى كمك نكرد ، چرا براى او خرما فرستادید ؟ يك بار شتر هم براى او كافى بود!" امام علی (ع) به او فرمودند: "خداوند امثال تو را در جامعه ما زياد نكند ! من می بخشم و تو بخل مى ورزى !؟ اگر من آن چه را كه مورد حاجت او است ، پس از درخواست کردن بدهم ، چيزى به او نداده ام ؛ بلكه قيمت آبرویش را به او داده ام ؛ زيرا اگر صبر كنم تا از من درخواست كند، در حقيقت او را وادار كرده ام كه آبرويش را به من بدهد." 📚 وسائل الشيعة ، ج2 ، ص118 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🌕اسامی هفت آسمان و رنگ آنها از زبان حضرت علی علیه السلام 🌷امیرالمومنین عليه السّلام در مسجد جامع كوفه بود كه مردى از اهل شام در برابرش به پاخواست و پرسش هائى از آن حضرت نمود و از آن جمله اين بود كه عرض كرد: ✳️يا امير المؤمنين! مرا از رنگ هاى آسمان ها و نام هايشان خبر بده! 🌸حضرت به او فرمود: 1⃣ آسمان دنيا نامش رفيع است و از آب و دود آفريده شده است. 2⃣ آسمان دوم نامش قيدوم است كه به رنگ مس است. 3⃣آسمان سوم نامش ماروم است كه به رنگ برنج است. 4⃣ آسمان چهارم نامش ارقلون و برنگ نقره است. 5⃣آسمان پنجم نامش هيضمون (هيفون) و به رنگ طلا است. 6⃣آسمان ششم نامش عروس است و آن ياقوت سبزى است. 7⃣ آسمان هفتم نامش عجما است و دُرّى است سفيد... ♦️حديث طولانى است مورد نياز از آن را نقل كرديم. 📗منبع:الخصال،ترجمه فهرى، ج‏2، ص: 385 . ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 ! روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به علي بن ابيطالب (عليه‌السلام) فرمود: آيا به تو بشارت ندهم، آيا تو را مژده ندهم؟ 🥀 (عليه‌السلام) عرض كرد: چرا يا رسول‌الله. حضرت فرمود: اي علي! من و تو از يك سرشت آفريده شديم و مقداري از آن سرشت زياد آمد و شيعيان ما از آن آفريده شدند. پس چون روز قيامت شود همه مردم به نام مادرانشان خوانده شوند (تا اگر بین آنها کسی حلال زاده نبود جلوی دیگران خجالت زده نشود) بجز شيعيان تو كه به نام پدرانشان خوانده مي‌شوند آن هم به جهت آن است كه ولادتشان پاك است (يعني نسبت آنان به پدران خود حتمي و صحيح است 📚امالی شيخ مفيد، ج 1 → | شیخ احمد ڪـافی ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✅دور از گناه باش! ✍در صحرا هیزم های بزرگ را با هیزم های کوچک و ریز روشن می کنند. گناهان بزرگ هم با گناهان کوچک شروع می شوند. به همین خاطر است که قرآن کریم روی گناهان ریز و کوچک حساسیت نشان داده و می گوید: اگر به سراغ شرّ و شرارت بروید هر چند کم و ناچیز نتیجه آن را خواهید دید: مَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَةٍ شَرّاً یَرَه؛ و هر كه هموزن ذرّه‏ اى بدى كند [نتيجه‏] آن را خواهد ديد. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
سیره‌ی معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌أجمعین در احیاء شب بیست‌وسوّم ماه مبارک رمضان 📗در كتاب «دعائم الاسلام» روايت شده كه رسول خدا صلّی‌الله‌عليه‌و‌آله در دهه‌ی آخر ماه_رمضان، بستر خواب خود را جمع می‌فرمودند و براى عبادت، كمر همّت را محكم می‌بستند و در شب بيست‌وسوّم، اهل خود را بيدار می‌کردند و آنهايى را كه خواب در ربوده بود، به رويشان آب می‌پاشيدند. حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در اين شب اجازه نمی‌دادند احدى از اهلشان بخوابد و خواب آنها را به كمیِ طعام (کمتر خوردن افطاری) علاج می‌فرمودند و آنها را با خواباندن در روز، براى بيدارى و احياء شب، آماده می‌كردند و می‌فرمودند: «محروم كسى است كه از خيرِ اين شب محروم بماند.» روايت شده كه امام صادق عليه‌السلام به بيمارى سختى دچار شده بودند؛ وقتى شب بيست‌وسوّم ماه رمضان رسيد، به خدمتكاران خود امر فرمودند تا ایشان را به مسجد ببرند و تا صبح در مسجد بودند. 📗مفاتیح الجنان، اعمال شب بیست‌وسوّم ماه مبارک رمضان ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺لقبی که خداوند به امام علی علیه السلام داد! امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: 🏹 آن که دعا می کنند و عمل ندارد همچون تیر اندازی است که تیر دارد ولی سیبل ندارد. 📚 مستدرک الوسائل جلد 5 صفحه 217 ┏━━✨✨✨━━┓ 🌸 🌸 ┗━━✨✨✨━━┛ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدايا 🙏 دراین شبهای مبارک ✨ به ما سعادت و سلامت عطا کن تا روزه‌ای با عشق بگيریم و فرمان تو را اطاعت کنیم🙏 نماز و روزه ها تون قبول حق ✨🙏 ماه تون عسل🌙 ✨🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃به نام خدایی 🌸که نزدیک است 🍃خدایی که 🌸وجودش عشق است 🍃و با ذکر روز 🌸نامش آرامش را در 🍃 خانه دل جا می دهیم 🌸بسم الله الرحمن الرحیم ╰══•◍⃟🌾•══╯
✨﷽✨ 🌙تنها در این شهر می‌شود حقیقت دنیا را دید، و شیرنی آخرت را چشید! ✍در شهر خدا به مهمان‌ها وعده داده شده است که اگر تا شام لب به آب و نان نزنند و جسم خود را از طعام و شراب خالی نگه دارند، خداوند جان آنان را از جام خود سیراب می‌کند و از جانب خود سیرشان می‌گرداند. ایشان هم، حاضرند از گرسنگی و تشنگی بمیرند، اما جای خوان خدا را در جانشان خالی نگه دارند، تا هنگامه تحقق وعده الهی را در اوج ضعف جسمانی روزه داری خود تجربه نمایند. گویا از نور او نیرو می‌گیرند و از سیر به سوی اون سیراب می‌گردند. تنها در این شهر می‌شود حقیقت دنیا را دید، و شیرنی آخرت را چشید. آدم قبل از ورود به این شهر، باور نمی‌کند که زندگی بدون دست آلودن به دنیا چگونه می‌تواند این همه دلچسب باشد. تازه آنجا می‌شود فهمید در زندگی هر چه از دنیا بیشتر بهره مند شوی، کمتر از لذت حیات برخوردار می‌شوی. از حداقل خورد و خوراک گذشتن، تو را قوی می‌کند و دنیا را ضعیف و حقیر. در این شهر میشود دید دنیا چگونه اسیر آدمی است و هرگز نمی‌تواند بر او سلطه یابد. 🔻واقع مطلب آن است که در این شهر آنچه مهم است، رابطه مهمانان با میزبان است. و آن قدر این امر مهم است که اگر گرسنگی کشیدن، آن رابطه را نزدیک‌تر می‌کند؛ همه با کمال رضایت آن را می‌پذیرند. 📚بخشی از کتاب " شهر خدا اثر علیرضا پناهیان ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi