💟 #سوره_های_قرآن 📖🕊
🏞 " سوره ی احقاف " 🏞
📔 معرفی : چهل و ششمین سوره قرآن است که مکی و دارای 53 آیه است .
✨ احقاف به معنای شن های روان است که بر اثر باد روی هم انباشته میشود. به سرزمین قوم عاد ( قوم حضرت هود ) به دلیل آنکه شن زار و ریگستان بود ، احقاف میگفتند .
💠 در فضیلت و خواص سوره از حضرت محمد صلی الله علیخ و آله وسلم روایت شده:هر کس #سوره_احقاف را قرائت نماید به تعداد تمامی ریگ های موجود در دنیا به او ده حسنه داده می شود و ده گناه از او پاک می شودو ده درجه بر درجات و می افزاید
🌈 آثار و خواص این سوره :
🌷 عزت و محبوبیت در بین مردم 🥰
🌷 بالارفتن قدرت حافظه 🧠
🌷 جهت رفع خطرات از کودکان
💚 @Mojezeh_Elaahi
فرعون فرمان داد، تا یک کاخ آسمان خراش برای او بسازند، دژخیمان ستمگر او، همه مردم، از زن و مرد را برای ساختن آن کاخ به کار و بیگاری، گرفته بودند، حتی زنهای آبستن از این فرمان استثناء نشده بودند.
یکی از زنان جوان که آبستن بود، سنگهای سنگین را برای آن ساختمان حمال می کرد، چاره ای جز این نداشت زیرا همه تحت کنترل ماموران خونخوار فرعون بودند.
اگر او از بردن آن سنگها، شانه خالی میکرد، زیر تازیانه و چکمههای جلادان خون آشام، به هلاکت می رسید.
آن زن جوان در برابر چنین فشاری قرار گرفت و بار سنگین سنگ را همچنان حمل می کرد، ولی ناگهان حالش منقلب شد، بچه اش سقط گردید، در این تنگنای سخت از اعماق دل غمبارش ناله کرد و در حالی که گریه گلویش را گرفته بود، گفت:
«آی خدا آیا خوابی؟ آیا نمی بینی این طاغوت زورگو با ما چه می کند؟»
چند ماهی از این ماجرا گذشت که همین زن در کنار رود نیل نشسته بود، که ناگهان نعش فرعون را در روبروی خود دید (آن هنگام که فرعون و فرعونیان غرق شدند)
آن زن، در درون وجود خود، صدای هاتفی را شنید که به او گفت: «هان ای زن! ما در خواب نیستیم، ما در کمین ستمگران می باشیم »
📚حکایتهای شنیدنی
💚 @Mojezeh_Elaahi
✅ از سه کس برحذر باش:
۱- خیانتکار
۲- ستمکار
۳- سخن چین
زیرا کسی که به خاطر تو به دیگری خیانت کند، به تو نیز خیانت می کند
و کسی که به خاطر تو به دیگری ستم کند به تو نیز ستم می کند
و کسی که برای تو سخن چینی کند بر ضد تو نیز سخن چینی خواهد کرد.
[ #امام_صادق علیه السلام ]
📚 میزان الحکمة ج۶ ص۲۰۰
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚 لبخند پیامبر
روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طرف آسمان نگاه می کرد، تبسمی نمود. شخصی به حضرت گفت یا رسول الله، ما دیدیم به سوی آسمان نگاه کردی و لبخندی بر لبانت نقش بست، علت آن چه بود؟ رسول خدا فرمود آری، به آسمان نگاه می کردم. دیدم دو فرشته به زمین آمدند تا پاداش عبادت شبانه روزی بنده با ایمانی را که هر روز در محل خود به عبادت و نماز مشغول می شد بنویسند، ولی او را در محل نماز خود نیافتند. او در بستر بیماری افتاده بود.
فرشتگان به سوی آسمان بالا رفتند و به خداوند متعال عرض کردند ما طبق معمول برای نوشتن پاداش عبادت آن بنده با ایمان به محل نماز او رفتیم، ولی او را در محل نمازش نیافتیم، زیرا در بستر بیماری آرمیده بود.
خداوند به آن فرشتگان فرمود تا او در بستر بیماری است، پاداشی را که هر روز برای او هنگامی که در محل نماز و عبادتش بود می نوشتید بنویسید. بر من است که پاداش اعمال نیک او را تا آن هنگام که در بستر بیماری است برایش در نظر بگیرم.
📚 بحارالانوار، ج 22، ص 83
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨بیا تا که زهرا به قابَت بگیرد
بیا تا که زینب گلابَت بگیرد✨
✨علی پیشت آیاتِ قرآن گرفته
بخوان تا دمِ مستجابت بگیرد✨
✨بیا تا که ایوان طلای نجف هم
صد و ده سَبو از شرابت بگیرد✨
✨شبت بخیر تپش قلبم ✨
#شبتون_مهدوی✨✨
🌺🍃
✨🌺✨🍃
🌺✨🌺✨🍃
✨🌺✨🌺✨🌺🍃
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌸خـدایا
🌿دراین صبح زیبا
🌸به زندڪَیمان
🌿سرسبزی وخرمی ببخش
🌸ازنعمتهای بیکرانت
🌿سیرابمان ڪن ...
🌸و به قلبمان مهربانی
🌿به روحمان آرامش
🌸وبه سفرههایمان برکت عطافرما
#صبحتون_بخیرو_نیکی
💕 💕
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚هر زمان شايعه ای رو شنيديد و يا خواستيد شايعه ای را تکرار کنيد اين فلسفه را در ذهن خود داشته باشيد :
در يونان باستان سقراط به دليل خرد و درايت فراوانش مورد ستايش بود. روزی فيلسوف بزرگی که از آشنايان سقراط بود، با هيجان نزد او آمد و گفت : سقراط میدانی راجع به يکی از شاگردانت چه شنيده ام؟
سقراط پاسخ داد : " لحظه ای صبر کن. قبل از اينکه به من چيزی بگویی از تو میخواهم آزمون کوچکی را که نامش ”سه پرسش” است پاسخ دهی." مرد پرسيد : سه پرسش؟ سقراط گفت : بله درست است. قبل از اينکه راجع به شاگردم با من صحبت کنی، لحظه ای آنچه را که قصد گفتنش را داری امتحان کنيم.
اولين پرسش حقيقت است. کاملا مطمئنی که آنچه را که میخواهی به من بگویی حقيقت دارد؟ مرد جواب داد : "نه، فقط در موردش شنيده ام." سقراط گفت : "بسيار خوب، پس واقعا نمیدانی که خبر درست است يا نادرست.”
حالا بيا پرسش دوم را بگويم، " پرسش خوبی" آنچه را که در مورد شاگردم میخواهی به من بگویی خبر خوبی است؟ مرد پاسخ داد : " نه، برعکس…" سقراط ادامه داد : "پس میخواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتی در مورد آن مطمئن هم نيستی بگویی؟" مرد کمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.
سقراط ادامه داد : "و اما پرسش سوم سودمند بودن است. آن چه را که میخواهی در مورد شاگردم به من بگویی برايم سودمند است؟" مرد پاسخ داد : " نه ، واقعا…" سقراط نتيجهگيری کرد : "اگر میخواهی به من چيزی را بگویی که نه حقيقت دارد و نه خوب است و نه حتی سودمند است پس چرا اصلا آن را به من میگویی؟!!
مراقب نقل قولهایمان باشیم....
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای شفا یافتن کودک آلمانی به دست حضرت زهرا ...
#حتما_ببینید و #نشر_دهید
يا مَوْلاتِی يا فاطِمَةُ أَغِيثِينِی
💠 ]
💚 @Mojezeh_Elaahi
⚜ ذکر صالحین ⚜
#جایگاه_بینمازان
✅در روايت صحيح بسيار مهمى از رسول خدا (ص) روايت شده كه فرمود :
✍روزى امين وحى براى اداى وحى به نزد من آمد . هنوز آنچه را كه بايد بر من بخواند تمامش را نخوانده بود كه ناگهان آوازى سخت و صدايى هولناك برآمد .
وضع فرشته وحى تغيير كرد ، پرسيدم : اين چه آوازى بود ؟ گفت : اى محمد ! خداى تعالى در دوزخ چاهى قرار داده ، سنگ سياهى در آن انداختند ، اكنون پس از سيزده هزار سال آن سنگ به زمين آن چاه رسيد .
💥پرسيدم : آن چاه جايگاه چه كسانى است؟ گفت : از آنِ بى نمازان و شرابخواران !
📚کتاب عبرت آموز / استاد انصاریان
💚 @Mojezeh_Elaahi
#شگفتی_های_آفرینش 🦋🦟🐝
بال سنجاقک از نمای نزدیک 😍🤩🤩
🦋 الله اکبر 💚
💚 @Mojezeh_Elaahi
✅نا امیدان ازدست ندهید این داستان و
بانوی سعودی در یکی از خاطرات خود میگوید:
با جوانی بسیار متدین ازدواج کردم. با پدر و مادر همسرم زندگی میکردیم. همسرم نسبت به پدر و مادرش بسیار مهربان و خوش اخلاق بود. خداوند پس از یک سال دختری به ما عطا کرد که اسم او را اسماء نهادیم.
مسؤولیت همسرم به غرب عربستان انتقال یافت و یک هفته در اداره کار میکرد و یک هفته استراحت.
در حالی که دخترم پا در چهار سالگی نهاده بود همسرم هنگام بازگشت به خانه در ریاض در یک سانحه رانندگی به کما رفت و پس از مدتی پزشکان مغز و اعصاب ابراز کردند که 95% از مغزش از کار افتاده است.
برخی از نزدیکان پس از 5 سال از گذشت این حادثه سخت به من پیشنهاد کردند که میتوانید از شوهرت جدا شوی، اما این پیشنهاد را نپذیرفتم و مرتب به شوهرم در بیمارستان سر میزدم و جویای احوال او میشدم.
به تربیت و پرورش دخترم بسیار اهتمام میورزیدم، بنابراین او را در دارالتحفظ ثبت نام کردم و در سن 10 سالگی تمام قرآن را حفظ کرد.
دخترم 19 سالش شده بود و 15 سال پس از سانحه ای که برای شوهرم پیش آمده بود، زمانی که به اتفاق به ملاقات پدرش رفتیم، اصرار میورزید که شب نزد پدرش بماند و پس از اصرار زیاد او و مخالفت من، سرانجام به پیشنهاد او تن دادم.
دخترم برای من نقل کرد که در کنار پدرم سورهی بقره را از حفظ خواندم، سپس خواب من را فراگرفت و خود را در خواب بسیار خوشحال و مسرور دیدم. سپس برخاستم و تا توانستم نماز شب خواندم و پس از مدتی به خواب فرو رفتم. کسی در خواب به من میگفت: «چطور میخوابی در حالی که خدا بیدار است؟ برخیز! اکنون وقت قبول شدن دعاست، پس دعاکن، خداوند دعاهایت را میپذیرد.» با عجله رفتم وضو گرفتم، با چشمانی پر از اشک به صورت پدرم مینگریستم و اینچنین با خدا به راز و نیاز پرداختم:
«یا حی یا قیوم، یا جبار، یا عظیم، یا رحمان یا رحیم... این پدر من و بندهای از بندگان توست که چنین گرفتار شده است و ما نیز در مقابل این مصیبت آرام گرفته و به قضا و قدر تو راضی شدهایم. خداوندا! پدرم اکنون در سایهی رحمت و خواست توست. خداوندا! همانگونه که ایوب را شفا دادی، همانگونه که موسی را به آغوش مادرش برگرداندی، همانگونه که یونس را در شکم نهنگ و ابراهیم را در کورهی آتش نجات دادی پدرم را نیز شفا ده. خداوندا! پزشکان ابراز داشتهاند که هیچ امیدی به بازگشت او وجود ندارد، اما امیدواریم که تو او را به میان ما باز گردانی.»
قبل از اینکه سپیدهی صبح بدمد خواب بر چشمانم چیره شد و باز در خواب فرو رفتم، همینکه چشمانم گرم شدند، شنیدم که صدای ضعیفی من را صدا میزد و میگفت: تو کی هستی؟ اینجا چکار میکنی؟ این صدا من را بیدار کرد و به طرف راست و چپ نگاه کردم. آنچه که من را در بهت و حیرت فرو برد این بود که صدای پدرم بود! با عجله و شور و شوق و گریه و زاری او را در آغوش گرفتم.
او من را پس زد و گفت: دختر تو محرم من نیستی، مگر نمیدانی در آغوش گرفتن نامحرم حرام است؟
گفتم: من اسماء، دخترت هستم و با عجله و شکر و شور و شوق پزشک و پرستاران را باخبر کردم. همه آمدند و چون پدرم را با هوش دیدند شگفتزده شدند و همه میگفتند: سبحان الله. این کار خداوند است که مرده را زنده میگرداند.
پدر اسماء پس از 15 سال کما به هوش آمد، در بارهی آن رویداد تنها این را به یاد میآورد که قبل از سانحه خواستم توقف کنم و نماز چاشتگاه را به جا آورم و نمیدانم نماز چاشتگاه را خواندم یا نه.
بدینصورت همسرم پس از 15 سال کما و از دست دادن 95% از مغزش به آغوش خانوادهی ما بازگشت و خداوند پسری به ما عطا کرد و زندگی به روال عادی خود بازگشت.
✅ پس هرگز از رحم خدا ناامید نشوید، هرکاری نزد خدا آسان هست
💚 @Mojezeh_Elaahi
#تاخير_اجابت_دعا
✅چرا خداوند اجابت دعای مومن را به تاخیر میاندازد
✍امام رضا علیهالسلام فرمودند:
خداوند اجابت دعاى مؤمن را به شوق (شنيدن) دعايش به تأخير مىاندازد و مىگويد: «صدايى است كه دوست دارم آن را بشنوم» و در اجابت دعاى منافق عجله مىكند و مىگويد: صدايى است كه از شنيدنش بدم مىآيد.
📚 فقهالرضا عليهالسلام، ص ۳۴۵
→
→
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍🏻داستانهایی از امام رضا (ع)
📚شربت گوارا
راوی: ابوهاشم جعفری
به سخنان امام گوش می دادم. هوا گرم بود و آفتاب ظهر، شدت گرما را بیش تر می کرد. تشنگی تمام وجودم را فرا گرفته بود. شرم و حیای حضور امام، مانع از آن شد که صحبتشان را قطع کنم و آب بخواهم. در همین موقع امام کلامش را قطع کرد و فرمودند: «کمی آب بیاورید!»
خادم امام ظرفی آب آورد و به دست ایشان داد. امام، برای این که من، بدون خجالت، آب بخورم، اوّل خودشان مقداری از آب را نوشیدند و بعد ظرف را به طرف من دراز کردند. من هم ظرف آب را گرفتم و نوشیدم.
نه! نمی شد. اصلاًنمی توانستم تحمل کنم. انگار آب هم نتوانسته بود درست و حسابی تشنگی ام را از بین ببرد. تازه، بعد از یک بار آب خوردن درست نبود که دوباره تقاضای آب کنم. این بار هم امام نگاهی به چهره ام کردند و حرفش را نیمه تمام گذاشت: «کمی آرد و شکر و آب بیاورید».
وقتی خادم برای امام رضا علیه السلام آرد و شکر و آب آورد، امام آرد را در آب ریخت و مقداری هم شکر روی آن پاشید. امام برایم شربت درست کرده بود. نمی دانم از شرم بود یا از خوشحالی که تشکّر را فراموش کردم. شاید در آن لحظه خودم را هم فراموش کرده بودم. با کلام امام رضا علیه السلام ناخودآگاه دستم را به طرف ظرف شربت درازکردم.
شربت گوارایی است. بنوش ابوهاشم!... بنوش که تشنگی ات را از بین می برد.
📚گنجینه معارف
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️راههای نجات از جهنم برزخی
🎤حجت الاسلام عالی
💠 ]
💚 @Mojezeh_Elaahi
❖
⭐️چهار قانون زندگی ⭐️
مرد پیری بود که احساس می کرد عمرش به سر رسیده است ، بنابراین فرزندانش را صدا کرد و به آن ها گفت : من از دارایی دنیا چیز زیادی ندارم که به شما بدهم ، اما چهار قانون زندگی را برایتان می گویم.
اول ) هرگز از حرفی که دیگران می گویند نترسید . آن ها فقط در ترس ها و تخیل شما وجود دارند ، کاری که می کنید مهم است .کاری که تشخیص می دهید درست است انجام دهید.انگار که در حضور حاضر و زنده خداوند هستید ، آن گاه به خود بگویید بگذار هر چه می خواهند بگویند.
دوم) مادیات را بالاترین اولویت خود قرار ندهید . گرچه ظاهراً به نظر میرسد که شما صاحب مادیات می شوید ، اما اگر هدف تنها مادیات باشد ، مادیات هستند که صاحب شما می شوند . در کنار تلاشهایتان در طول مسیر از زندگی لذت ببرید .
سوم) چیزهای جدی را آسان بگیرید و چیزهای آسان را جدی که در واقع این کارهای آسان و سبک هستند که به شمار می آیند .
چهارم) هر اندازه که می توانید بخندید .در هر کس موضع خنده داری هست ، پس بدون تعصب به خود نگاه کنید و از تمسخر و سرزنش دیگران نسبت به خودتان نترسید🌸🌸
🦋🧚♀🧚♀🦋
💚 @Mojezeh_Elaahi
⚠️بالاترین تنبیه خداوند
🎤 آیتالله حقشناس:
وقتی حضرت موسی (ع) خواست به کوه طور برود کسی به او گفت؛ به پروردگار بگوی این همه من معصیت می کنم چرا من را تنبیه نمی کنی؟
خداوند به حضرت موسی(ع) گفت: وقتی رفتی به او بگو: بالاترین تنبیهات این است که نماز می خوانی و لذت نماز را نمی چشی!
✍
✍
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
✅قرائت سوره قدر را در نمازهای خود فراموش نکنید
✍امام صادق علیه السلام میفرماید: هر که سوره قدر رادر یکی از نمازهای واجب قراءت کند منادیی ندا میدهد: ای بنده خدا خداوند گناهان گذشته تو را آمرزید پس اعمالت را از سر گیر. (۱)
امام رضا علیه السلام می فرماید: هر مومنی که هنگام وضو گرفتن سوره قدر را بخواند از گناهانش خارج می شود مانند آن روزی که از مادر متولد شده است. (۲)
امام صادق علیه السلام می فرماید: هرکس سوره قدر را بر آبی بخواند واز آن بنوشد خداوند نوری در چشمان او قرار دهد. (۳)
امام صادق علیه السلام می فرماید: هرکس سوره قدر راهنگام خواب یازده مرتبه بخواند خداوند یازده فرشته را مامور می کند تا او را از شر هر شیطانی حفظ نمایند. (۴)
🔺امام صادق علیه السلام می فرماید: هرکس سوره قدر را شفیع قرار دهد واز درگاه خداوند در خواستی نماید خداوند شفاعتش را پذیرفته و درخواستش را اجابت می نماید.(۴)
📚پی نوشت:
۱ - ثواب الاعمال، ص ۱۲۴.
۲ - فقه الرضا، ص ۷۰.
۳ - مستدرک الوسایل، ج۴، ص۳۱۴.
۴ - مستدرک الوسایل، ج۴، ص ۲۹۲ .
↶【به ما بپیوندید 】↷
_____________________
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ بسیار زیبا و دلنشین
خدا "ببخش واسه تو کاری نداره
🦋🧚♀🧚♀🦋
💚 @Mojezeh_Elaahi
خدایا...
آنقدر به من ظرفیت بده؛
که "نعمت هایی" راکه از روی"بخشندگیات" به من عطاکردی،
به پای لیاقت خودم ننویسم...!!
آمین
شب خوش
🌈☔️
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸الهی روزم را با نام تو آغاز میکنم
در انتظار رحمتت نشستہ ام
♥️بدهی ڪریمی
🌸ندهی حڪیمی
♥️بخوانی شاکرم
🌸بـرانی صابـرم
♥️الهی به امید تو
🌸برای شروع یک روز عالی
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
🔰چطور با مشكلات مقابله كنيم؟
✍پاسخ - ما دو عنوان داريم: يكی صبر و ديگری جزع كه مقابل صبر است. آنچه كه در روايات ما تاكيد شده است كه با سختيها كنار آمدن صبر است. ان مع العسر يسری يعنی اگر سختي تو را از پاي در نياورد، همان يسر است. امام حسين (ع) در روز عاشورا همان يسر بود، گرچه تير ميخورد. و ميگفت خدايا اين سختيها بر من آسان است. پس جزع نكنيم و بردبار باشيم. اشعث بن قيس فرزندش را از دست داد و حضرت علی (ع) به او نامه اي نوشته است كه در آن نامه حضرت گفتند كه خدا
به تو صبر بدهد. تو ميتوانی دو حالت داشته باشی، يك صبر و ديگری جزع و ناسپاسی. بدان هر دوي اين حالتها روی اصل قضيه اثری نمی گذارد، يعني فرزند تو را زنده نمي كند، فقط اگر صبر كني ماجوری و اگر جزع كني، گناه كردي. نوع نگاه به زندگي خيلی مهم است. چهار نفر را ميخواستند اعدام بكنند. يكی تا صبح عبادت ميكرد و ديگري كمي حالش بد بود و سومي جزع ميكرد و توبه نامه می نوشت و داد و فرياد می كرد و چهارمی قبل از اعدام جان داده بود. اين در حالی بود كه سرنوشت چهار تای آنها يكی بود.
📚از بیانات استاد رفیعی
↶【به ما بپیوندید 】↷
__________________
💚 @Mojezeh_Elaahi
✅بردبار باش!
✍کیف ها توی کیف فروشی ها اگر خوش فرم و خوش قواره اند به خاطر این است که پر از کاغذ باطله اند. اگر آن کاغذ باطله ها را بیرون بریزی از فرم و قیافه می افتند و کاغذها هم دیگر زباله اند و باید دور ریخته شوند. خشم و عصبانیت چیزی شبیه همان کاغذ باطله است. اگر فرو ببری شکل و شخصیت پیدا می کنی و اگر بیرون بریزی از شکل و شخصیت و معنویت می افتی. این است که قرآن کریم دعوت به فرو بردن خشم دارد و می فرماید:
الکاظِمینَ الغَیظِ؛
💠:🌷
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
✅"نقاش مشهوری" در حال اتمام نقاشی اش بود.
✍آن نقاشی بطور باورنکردنی "زیبا" بود و میبایست در مراسم "ازدواج شاهزاده" خانمی نمایش داده میشد. نقاش آنچنان غرق هیجان ناشی از نقاشی اش بود که ناخودآگاه در حالیکه آن نقاشی را تحسین میکرد، چند قدم به طرف "عقب رفت" نقاش هنگام عقب رفتن "پشتش" را نگاه نکرد که یک قدم به "لبه پرتگاه" ساختمان بلندش فاصله دارد.
شخصی متوجه شد که نقاش چه میکند میخواست "فریاد" بزند، اما ممکن بود نقاش بر حسب ترس "غافلگیر شود" و یک قدم به عقب برود و نابود شود، مرد به سرعت "قلمویی" را برداشت و روی آن نقاشی زیبا را "خط خطی" کرد نقاش که این صحنه را دید با "سرعت و عصبانیت" تمام جلو آمد تا آن مرد را بزند اما آن مرد تمام جریان را که شاهدش بود را برایش تعریف کرد که چگونه "در حال سقوط" بود.
* براستی گاهی آینده مان را بسیار زیبا ترسیم میکنیم، اما گویا "خالق هستی" میبیند چه "خطری در مقابل ماست" و "نقاشی زیبای ما" را خراب میکند.*
↶【به ما بپیوندید 】↷
__________________
💚 @Mojezeh_Elaahi
تصاويرى از پرنده كمتر ديده شده ابابيل. در سوره فيل از آن ياد شده و به فرمان خدا هزاران ابابيل ريگ به دهان مانع از حمله فيل سواران به كعبه شدند. اين پرنده به پرواز بدون استراحت مشهور است!
✍
✍
💚 @Mojezeh_Elaahi
💠 آیا ما هم مومن هستیم؟؟!
✍🏻 فردی برای امام صادق(ع) خبری آورد که فلانی در مهمانی علیه شما حرف میزد!
امام صادق فرمود:
حتما اشتباه شنیده ای!
گفت: نه مطمنم
امام صادق فرمود:
شاید تاریک و شلوغ بوده
و اشتباه فهمیده ای
گفت: نه یقین دارم! امام فرمود: شاید
در عصبانیت و اجبار بوده و حرفی زده!
گفت: در آرامش و اختیار بوده است.
امام صادق(ع) آنقدر بهانه آورد (۷۰
مرتبه بهانه و تاویل آوردن) تا آن فرد
خبرچین خسته و پشیمان شد!
✍🏻 اخلاق مومنانه یعنی نسبت به برادر
دینی ات حسن ظن داشته باشی چون امام
صادق(ع) فرمود حسن ظن و خوش گمانی
از قلب سالم ناشی میشود.
📚مصباح الشریعه ص ۵۱۵
💚 @Mojezeh_Elaahi