فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕میدانی بهشت کجاست ؟؟!
ڪلیپ بسیار زیبا وتاثیر گذار👌
࿐ᭂ⸙💞💞⸙ᭂ
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
یکی از عزیزان این شبهه را مطرح نموده است:
⬅️⬅️⬅️ سلام علیکم.آیا این درست است که ملحدین میگویند ابراهیم نبی علیه سلام با خواهرش ساره ازدواج کرده؟ممنون میشم توضیح بدین
🌻🌻🌻پاسخ:
خیر،خودتان ماجرا را مطالعه بفرمایید تا به خوبی بدانید ملحدان از چه فریبی استفاده کرده اند
قحطی، خشکسالی و گرانی سرزمین شام را فرا گرفت و زندگی بر مردم آن دیار تنگ شد و از اینرو ابراهیم همراه با همسرش ساره به سمت مصر کوچ کرد و وارد آن سرزمین شد؛ در آن زمان زمامدار و فرمانروای مصر یکی از پادشاهان عرب عمالیق بود که مدت زمانی ملک آن سرزمین را تحت سلطه خود داشتند.
ساره از زيبایی خیره کنندهای برخوردار بود و یکی از ملازمان نزدیک شاه که مرد بداندیشی بود، خبر زيبایی او را به شاه رساند و شاه را فریفتهی زيبایی و جمال ساره نمود و دست یافتن به او را به شاه توصیه نمود و این توصیه موافق رغبت و هوای نفس خود پادشاه واقع شد و در نتیجه، ابراهیم را نزد خود خواند و پس از حاضر شدن ابراهیم، از او پرسید که چه رابطهای بین او ساره وجود دارد. ابراهیم با زيرکی خاص به مقصود و منظور پادشاه پی برد و ترسید که اگر به او بگو ساره همسرش میباشد، شاه درصدد نابودی و از میان برداشتن او برآید تا از دست او خلاص شده و ساره را از آن خود نماید، از اینرو به پادشاه گفت: او خواهر من است؛ و خواهر همان گونه که نسبی است میتواند دینی، زبانی و انسانی نیز باشد.
شاه بهگمان اینکه ساره شوهر نکرده است، دستور داد او را به قصرش بیاورند و در یکی از اتاقهای آن جای دهند، ابراهیم نیز به سوی همسرش بازگشت و او را از داستانش باخبر نمود و از او خواست که سخنانش را تصدیق و تایید نماید و سپس او را به خداوند و نظارت و رعایت او سپرد تا از او محافظت نماید.
ساره را به قصر شاه داخل نمودند و او را با لباسهای زببا و فاخر زينت دادند، اما او به این زرق و برق و ناز و نعمت فریبنده اعتنایی نداشت و به نعمت پیرامونش و نیز دارایی پادشاه و رفاه زندگی کوچکترین توجهی نکرد و هیچ کدام از اینها نتوانست که وفا به شوهر و تعلق به دینش را از یاد ببرد و به گوشهای دور از اتاق رفت و با غم و اندوه و افسردگی زياد در آنجا بر روی زمین نشست.
هنگامي که پادشاه به ساره روی آورد و بیقراری و اندوهش را مشاهده نمود، کوشید که از اندوهش بکاهد و وی را از تنهایی در بياورد و غصهاش را برطرف سازد که ناگاه ساره از جا پرید و شاه در حالی که در درون خود اضطراب شدید و در دل خود ترس و لرزی احساس ميکرد، از ساره روی برگرداند و بار دیگر خواست که به او روی آورد، دوباره پریشان حال شد و اضطرابش به او بازگشت، از اینرو به شدت از ساره احساس ترس و هراس نمود و به بستر خود بازگشت و در خواب عمیقی فرو رفت و خوابی دید که از آن، حقیقت بر او روشن شد و راه درست را از آن دريافت و بر او معلوم گشتکه ساره شوهر دارد و باید از او دست بردارد و وی را به حال خود بگذارد و نیت بدی به او نداشته باشد و از روی گناه به او نزدیک نشود.
هنگامی که شاه از این خواب بیدار شد، دید که چارهای جز آزاد کردن ساره ندارد، پس او را آزاد و کنیزکی به نام هاجر به او هدیه کرد تا خدمتکارش باشد و او را تسلیم شوهرش تمود.
آیا محنتی شدیدتر و فتنهای بزرگتر از این دیدهاید؟ مرد غریبی برای کسب روزی وارد سرزمینی بشود و در آنجا زنش را از او بگیرند و بین او و خانوادهاش جدایی بیندازند! اما آنکس که ابراهیم را از آتش و شعلههای سوزان آن نجات داده بود، او را از بدنامی و بیآبرويی محافظت نمود و از ستم و تجاوز دیگران نجاتش داد.
قصههای قرآن، محمد احمد جاد المولی، ترجمه صلاح الدين توحيدی، ويراستار عثمان نقشبندی، چاپ اول 1387، انتشارات كردستان
ملاحضه می کنید که ابراهیم برای چه هدفی این را گفت.
࿐ᭂ⸙💞💞⸙ᭂ
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
بعضی وقتا خوبه بجای گوگل بعضی سوالا رو از پدر و مادر بپرسیم؛
یادشون بیاریم که یادمون نرفته یه روز قوی ترین موتور جستجوی زندگیمون بودن.
✿┅ ❀❤️❀ ┅✿
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✅کشف یک اشتباه در قرآن ؟؟؟
✨تعدادی از دانشمندان جمع شدند تا با تحقیق در متن قرآن؛ خطا و اشتباهی در آن بیابند و به این ترتیب قرآن را رد کنند!
لذا بسیار در متن قرآن و کلمات آن دقت کردند تا اینکه به این آیه رسیدند که در مورد داستان حضرت سلیمان است که وقتی مورچه ای لشکر حضرت سلیمان را میبیند به سایر مورچه ها میگوید:
پناه بگیرید تا لشکر سلیمان شما را خرد نکنند (لایحطمنکم)
در حالی که:
این کلمه در زبان عربی فقط در مورد خرد شدن شیشه به کار میرود اما مورچه ها آن را درباره ی خود بکار برده اند!
پس این اشکالی است که میتوان به متن قرآن گرفت!
بعد از آن یک دانشمند استرالیایی در تحقیقات علمی خود کشف کرد که:
بیش از 75 درصد از غشای خارجی بدن مورچه ها را شیشه تشکیل میدهد!
و با کشف این معجزه ی قرآن بلافاصله به اسلام ایمان آورد و مسلمان شدنش را اعلام نمود.
✨ خداوند در سوره "تین" (انجیر) به این میوه قسم خورده است و دانشمندان دینپژوه میگویند، احتمالاً علت آن است که انجیر یکی از میوههای همه چیز تمام است و کلکسیونی از املاح و ویتامینها دارد؛ لذا مورد توجه خاص قرآن قرار گرفته است.
اما این سوگند، ویژگی ظریف دیگری هم در بر دارد که موجب مسلمان شدن یک تیم تحقیقاتی ژاپنی شده است.
قصه از اینجا شروع شد که یک گروه پژوهشی ژاپنی، در بین مواد خوراکی به دنبال منبع پروتئین خاصی بودند که به میزان کم در مغز انسان و حیوانات تولید میشود. این پروتئین، کاهش دهنده کلسترول خون و مسئول تقویت قلب و شجاعت انسان است و باز تولیدش بعد از ۶۰ سالگی تعطیل میشود.
ژاپنیها فهمیدند این ماده فقط در انجیر و زیتون موجود است و برای تأمین آن، باید زیتون و انجیر را به نسبت یک به هفت مصرف کرد. یعنی ۷ زیتون و ۱ انجیر!
بعد از ارائه این نتیجه یکی از قرآن پژوهان مصری نامهای به این تیم تحقیقاتی مینویسد و اعلام میکند که در قرآن، خداوند به انجیر و زیتون در کنار هم قسم خورده!
نام انجیر فقط یک بار و نام زیتون نیز هفت بار در قرآن آمده است!
📖 بنازید به این معجزه جاوید و همیشه زنده و بیاییم کمتر بگذاریم قرآن در خانه ها خاک بخورد. ما در قبال قرآن مسئولیم و متاسفانه نسبت به این هدیه ی خداوند خیلی کم لطفیم!
غربی ها بیشتر قدر این معجزه را می دانند...
✅خواهش میکنم این پیامو تو گروهاتون پخش کنید حیفه کسی بی نصیب بمونه
࿐ᭂ⸙💞💞⸙ᭂ
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
خدایا🙏
در هجومِ سختیها و ناملایمتـیـها 😔
تنــــها تو را تکیه گاهِ خودم میبینمُ 🍃🌺
دستِ رفاقتت را که
تا آخر بر شانهام گذاشته ای
࿐ᭂ⸙💞💞⸙ᭂ
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
خيلي قشنگه 👌
حرف حساب روز:
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ.. ﺍﮔﻪ ﺑِﺸﮑﻨﻪ، ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﭼَﺴﺒﯽ نِمیشه ﺩُﺭﺳﺘﺶ ﮐﺮﺩ، مثلِ.. "دل آدما"
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ.. ﺍﮔﻪ ﺑِﺮﯾﺰﻩ،ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﻧِﻤﯿﺸﻪ جَمعش ﮐﺮﺩ، ﻣﺜﻞِ... "آبرو"
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﺍﮔﻪ ﺑُﺨﻮﺭﯼ،ﺑﺎ ﻫﯿﭻ چیزی ﻧِﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑِﺮﯾﺰﯾﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ، مثلِ... "مال بچه یتیم"
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﺍﻭﻧﺠﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻗَﺪﺭﺷﻮ ﻧِﻤﯿﺪﻭﻧﯽ،
مثلِ...."پدر و مادر"
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﻧِﻤﯿﺸﻪ ﺗَﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍد، ﻣﺜﻞِ... "گذشته"
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ پوﻟﯽ ﻧِﻤﯿﺸﻪ ﺧَﺮﯾﺪ، ﻣﺜﻞِ..."ﻣُﺤﺒﺖ"
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﻧَﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺩَﺳﺖ ﺩﺍﺩ، ﻣﺜﻞِ..."دوستِ ﻭﺍﻗِﻌﯽ"
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﻧِﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺗَﺤﻤﻞ ﮐﻨﻢ،
ﻣﺜﻞِ..."ﺁﺩﻣﺎﯼِ ﭼﺎپلوﺱ ﻭ ﺩﺭﻭﻏﮕو"
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﻫَﺰﯾﻨﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ، اﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﺪﻩ،
ﻣﺜﻞِ..."ﺧَﻨﺪﯾﺪن"
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﮔِﺮﻭﻧﻪ، ﻣﺜﻞِ...."تاوان"
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ تَلخه، ﻣﺜﻞِ...."ﺣَﻘﯿﻘﺖ"
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺳَﺨﺘﻪ، مثلِ...."ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ"
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺯِﺷﺘﻪ، ﻣﺜﻞ..ِ.."ﺧﯿﺎﻧﺖ"
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﺍَﺭﺯﺷﻪ، ﻣﺜﻞِ...."ﻋِﺸﻖ"
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺗﺎﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﺜﻞِ...."ﺍِﺷﺘﺒاه"
یه کسی هَمیشه هَوامون رو داره،
مثلِ...."خداااا
✿┅ ❀❤️❀ ┅✿
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتـے چشم امیدتون بہ خــــدا باشد
و باور و ایمـــان قــوے داشتــہ باشیــد :
هیــچ چیـز آنقــدر عجـیـب نیســــت
کہ راســت نباشــــد
هیـچ چیز آنـقدر عجیـــب نیسـت
کہ پیــش نیایــد
هیــچ چیـز آنقـــدر عجـیـب نیـست
کہ دیـــر نپایــد . . .
࿐ᭂ⸙💞💞⸙ᭂ
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
*۹سفارش از قران که اگر عمل کنیم خیلی از رفتارهایمان شاید شکل دیگری بخود گیرد*
*👌فَتَبَيَّنُوا:*
اهل تحقیق و بررسی باشید، قبل از اینکه سخنی بگویید، خوب در باره آن تحقیق کنید.
*👌فَأَصْلِحوُا*
اگر بین دوستان و آشنایان شما کدورتی هست، میان ایشان صلح و سازش برقرار کنید و خود نیز اهل صلح و سازش باشید.
*👌وَأَقْسِطُوا:*
عادل باشید و براساس حق قضاوت کنید و در اجرای حق، میان دوست و آشنا با غریبه فرقی نگذارید.
*👌لَا يَسْخَر:*
دیگران را مسخره نکنید، مردم و اقوام گوناگون را به سُخره نگیرید.
*👌وَلَا تَلْمِزُوا:*
به دیگران طعنه نزنید و از آنها عیب جویی نکنید.
*👌وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَاب:*
لقبهای زشت و ناپسند بر یکدیگر مگذارید و از اینکه یکدیگر را با القاب زشت و ناپسند صدا بزنید، شدیداً اجتناب کنید.
*👌اِجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ:*
از بسیاری از گمانها دوری کنید، همچنین از گمان بد در مورد دیگران به شدت خودداری کنید.
*👌وَلَا تَجَسَّسُوا:*
اهل جاسوسی و پرده دری نباشید و در کار و زندگی دیگران سرک نکشید.
*👌وَلَا يَغْتَب:*
اهل غیبت پشت دیگران نباشید و جلساتی را که در آن غیبت کسی می شود، ترک کنید.
🌹این سفارشات ۹گانه در سوره مبارکه حجرات آمده و برخی از رهنمودهای الهی در تعامل با سایر انسانها را به اختصار بیان فرموده است.🌹
✿┅ ❀❤️❀ ┅✿
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایـا
میخواهم خانه ی دلم را بتکانم
میخواهم دلم را از هر آنچه کینه است بزدایم.
معــبـودا
میخواهم خانه ی دلم را پاک کنم
از هر آنچه که تو را از من می گیرد
ســبحـانـا
می خواهم دلم را مزیّن کنم به هر آنچه تو دوست داری
چقدر لذت بخش است، این خانه تکانی دل
✿┅ ❀❤️❀ ┅✿
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮ آیت ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻬﺠﺖ ﻗﻀﯿﻪ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺍﺭﻩ!
🔸ﭘﺴﺮ ﺑﺰﺭﮔﺸﻮﻥ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
🦋ﺑﻌﺪ ﻓﻮﺕ "آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻬﺠﺖ" ﺳﻨﮓ ﺗﺮﺍﺵ ﻫﺎ ﯾﻪ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮ ﺑﺮﺍﯼ آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻬﺠﺖ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﻥ ﺭﻭﯼ ﯾﻪ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻦ آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﻌﻈﻤﯽ ﺳﻨﮓ ﺗﺮﮎ میخوﺭﻩ ﺭﻭﯼ ﯾﻪ ﺳﻨﮓ ﺩﯾﮕﻪ مینوﯾﺴﻦ ﻣﺮﺟﻊ ﺗﻘﻠﯿﺪ آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺎﺯ ﺳﻨﮓ ﺗﺮﮎ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﻩ
🔹ﺧﻼﺻﻪ ﻫﺮ ﭼﯽ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻦ ﺭﻭﯼ ﺳﻨﮓ ﺗﺮﮎ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻩ ﭘﯿﺶ ﭘﺴﺮ ﺍﺭﺷﺪ آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻬﺠﺖ میرﻥ ﻭ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﭼﯽ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﻢ ﭘﺴﺮ ﺍﺭﺷﺪﺷﻮﻥ ﻧﻘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻓﻮﺗﺶ ﻭﺻﯿﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺭﻭﯼ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮﺵ ﻓﻘﻂ ﺑﻨﻮﯾﺴﻨﺪ《 ﺍﻟﻌﺒﺪ 》ﭼﻮﻥ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭﺷﻮﻥ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻣﺮﺟﻊ ﺗﻘﻠﯿﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﺒﻮﺩ. ﻋﺒﺪ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩﻥ.
┏━━✨✨✨━━┓
❄️ ❄️
┗━━✨✨✨━━┛
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرامش چیست ⁉️
نگاه به گذشته وشکرخدا 💖
نگاه به آینده واعتماد به خدا 💖
نگاه به اطراف و جستجوی خدا 💖
نگاه به درون و دیدن خدا💖
✿┅ ❀❤️❀ ┅✿
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
💎 #هبة_الله:
✍آدم(ع) به دستور خداوند قابیل را لعنت کرد.1 اما داغ هابیل آتشی نبود که به سادگی آرام گیرد. او در سوگ نور دیده اش یک سال تمام شب و روز میگریست.2آدم از خدای خود میخواست که او را یاری کند، تا بتواند از این امتحان سربلند بیرون آید.خداوند صدای او را شنید و جبرئیل را نزد او فرستاد و فرمود:آرام باش و دل قوی دار که این درد و رنج به سر خواهد آمد.بجای هابیل به تو فرزندی عطا خواهم کرد که جانشین او باشد. حضرت حق به آدم و حوا(علیهما السلام)پسر پاک و مبارکی عطا فرمود که در روز هفتم تولد نام او را شیث نهادند.3
🔅نقل است آنگاه که حضرت شیث دیده به جهان گشود خداوند بر آدم(ع) بشارت داد:ای آدم!این پسر از ناحیه من به تو هِبه (بخشش) شده است،نام او را هِبَةُالله بگذار.آدم (ع) از وجود چنین پسری خشنود شد،و نام او را هِبَةُالله نهاد.4
🌹طبق برخی از اخبار،او پس از بلوغ با حوریه ای به نام محاوله ازدواج نمود.5
برخی منابع نیز همسر او را اقلیما خواهر قابیل دانسته اند.6
تولد شیث(ع) خط بطلانی بود بر آرزوهای قابیل که در سرزمینی دورتر رویای جانشینی پدر را در سر می پروراند.شیث(ع) آمده بود تا رهبری جریان حق را بر روی زمین عهده دار شود و این کار راحتی نبود.مخصوصا وقتی که روبه رویت برادر شیطان صفتی چون قابیل ایستاده باشد.
📚منابع:
1)مجلسي،حيات القلوب،ص141
2)بیگدلی،عروج مشرقی،ص296
┏━━✨✨✨━━┓
❄️ ❄️
┗━━✨✨✨━━┛
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیوه تربیتی خدا❤️
حتما دانلود کنید 👌
┅✿🍂❀💛🌷❀🕊✿┅┅
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
💕پيامبر از شيطان سؤال كرد
كه ای لعنت شده همنشينت كيست؟
شيطان گفت: رباخوار
گفت دوستت كيست؟
شيطان گفت: زنا كار
گفت همنشين صميميت كيست؟
شيطان گفت: افراد مست و شرابخوار
پيامبر فرمود: مهمانت كيست؟
شيطان گفت: دزد و سارق
پيامبر فرمود كه پيامبرت كيست؟
شيطان گفت: شخص ساحر و سحر كننده
پيامبر گفت: نور چشمی تو كيست؟
شيطان گفت: كسی كه قسم به طلاق خورد.
پيامبر فرمود كه حبيب و دوستدارت كيست؟
شيطان گفت كسيكه تارك نماز جمعه باشد.
پيامبر فرمود چه چيزی كمر تو را خورد ميكند؟
شيطان گفت كه مجاهد فی سبيل ا... و كرد پای آنها
پيامبر فرمود چه چیز جسمت را ضعيف ميكند؟
شيطان گفت: توبه، توبه كننده
پیامبر گفت: چه چيز جگر تو را ميسوزاند؟
شيطان گفت: زيادی استغفار در شب و روز
پيامبر گفت: چه چيزی چهره ات را خوار ميكند؟
شيطان گفت صدقه پنهانی و مخفی
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خـــ💛ــــدای مهربانم
بر لب دریای مهر بی پایان توآمده ام
تامشتی آب زلال پاکی را بردارم
و جانم را ازتیرگیها پاک کنم
افکارم را به روشنی؛ جلا بخشم
ومحبت و شادی را باعزیزانم تقسیم کنم
الهی نگاهت را حتی لحظه ای از ما دریغ مدار
الــــهـــی آمـــیـــن 🙏
⭐شبتون در پناه پروردگار مهربان🌙
࿐ᭂ⸙💞💞⸙ᭂ
🌹داستان آموزنده🌹
برای یکی از شهدا مراسم گرفته بودند. دوستی گفت، با ابراهیم و چند نفر از رفقا جلوی مسجد ایستاده بودیم. پیرمردی جلو آمد. او را نمیشناختم، پدر شهید بود. همان که ابراهیم پسرش را از بالای ارتفاعات آورده بود.
سلام کردیم و جواب داد. لحظاتی بعد گفت آقا ابراهیم ممنونم، زحمت کشیدی، اما پسرم از دست شما ناراحت است!
لبخند از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت. چشمانش گرد شده بود. بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود. چشمانش خیس از اشک بود و بعد ادامه داد که : شب گذشته پسرم را در خواب دیدم. میگفت در مدتی که ما گمنام و بینشان بر خاک جبهه افتاده بودیم، هر شب مادر سادات، حضرت زهرا(سلام الله علیها) به ما سر میزد، اما از وقتی پیدا شدم، دیگر چنین خبری نیست. میگویند شهدای گمنام مهمانان ویژه حضرت صدیقه هستند.
دانههای درشت اشک از گوشه چشمان ابراهیم روان بود. ابراهیم گمشدهاش را پیدا کرده بود؛ گمنامی.
ابراهیم همیشه میگفت خوشگلترین شهادت را میخواهم. اگر جایی بمانی که کسی تو را نشناسد، خودت باشی و مولا هم بالای سرت بیاید و سرت را به دامن بگیرد، این خوشگلترین شهادت است.
سرانجام ابراهیم هادی در ۲۲ بهمن سال ۶۱ پس از پنج روز که در کانال کمیل واقع در فکه مقاومت کرد، در عملیات والفجر مقدماتی، بعد از فرستادن رزمندگان باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد. دیگر کسی او را ندید. او همیشه از خدا میخواست که گمنام بماند؛ چرا که گمنامی صفت یاران خداست. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. ابراهیم سالهاست که گمنام و غریب در فکه مانده تا خورشیدی برای راهیان نور باشد.
[برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم]
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
💕خــدایا درياب اين بنده ات را...
بنده اے کہ تو خنده هاش گفت:
خــدایا شـکرت
و تو گريہ هاش گفت:
خدا بــزرگه !!
┅✿🍂❀💛🌷❀🕊✿┅┅
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#قصه_بیست_هفتم
💎#وفات_شیث_نبی(ع)
✍همانطور که انتظار میرفت حضرت شیث(ع) در رسالت تبليغی خود موفق نبود. در سال های منتهي به وفات ایشان، امتش شرایط سختي را پشت سر می گذاشت. جهان قابیلی گسترش و غلبه ی تمام یافته بود و اهل حق و حزب خدا قليل و کم شمار بودند.
📖 شیثیان در هر سال ودایع الهي را که از آدم(ع) به ارث برده بودند، به دور از چشم قابیلیان گشوده و آن را باز مي خواندند. کتاب هایی که در آن ها نوشته شده بود: به زودی منجي ظهور می کند و طوفان زمين را از لوث وجود مشرکان پاک خواهد کرد و مومنان وارثین زمین خواهند بود.1
🔹شیث نبی(ع) در هنگام وفات به رسم پدر فرزندان را گرد خویش جمع کرد و به ایشان فرمود: ای فرزندان آدم! شما را وصیت میکنم به رعایت عهدی که با خدای خود و پدرتان آدم(ع) بستید. شما را وصیت میکنم به حفظ اسرار نبوت از دست ناکسان و مشرکان و جدیت در رعایت تقوی و عبادت خداوند یکتا. ای فرزندان من! شما را قسم می دهم به خون هابیل، از کوه پایین نرفته و با قابیلیان هم کلام نگردید. آنان شما را بنده ی شیطان ساخته و با خود به قعر جهنم می برند.2
🤝سپس دست فرزندش انوش(ع) را در دست گرفت و به فرمان خداوند او را وصی و جانشین خود در میان قومش قرار داد و ایشان را وصیت کرد به ولایت و فرمانبرداری از او، تا از راه حق و راستی منحرف نگردند و هلاک نشوند.3
دوران رهبری حضرت شیث(ع) به پایان رسیده بود. او علوم و میراثی را که از پدر به ارث برده بود به جانشین خود سپرد و به دیدار حضرت حق شتافت.
🏴شیث(ع) در کنار پدر، در غاری در کوه ابوقبيس آرام گرفت. عمر ایشان در هنگام وفات910 سال بود و احتمالا در حدود سالهای 1142 پس از هبوط از دنیا رفتند4.
❇️حضرت شیث(ع) را حقی عظیم برگردن بنی آدم است. ایشان توانست دین خدا را از شر قابیلیان، آن هم در دورانی که در اوج قدرت بودند حفظ کند و سکان این کشتی را به دست جانشین خود بسپارد.
🟢درود خداوند و ملائکه و مومنان بر شیث نبی(ع)
📚منابع:
1)مسعودى، اثبات الوصيه، ص 24، بیگدلی، عروج مشرقی.ص303 تا 306
2) یعقوبي، تاریخ یعقوبي، ج1 ،ص 8
3) )مجلسي، بحار األنوار، ج11 ص 248 ،287 ج25،ص 27؛
4) مجلسي، بحار األنوار، ج 11 ،ص 260. چلبي، ترجمة تقویم التواریخ، ص 21
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی مهربونی رو باید از حیوانات یاد گرفت 😍
┅✿🍂❀💛🌷❀🕊✿┅┅
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚تاثیر لقمه حرام بر نطفه و تربیت کودک!
مـلامحمدتقى مجلسى از علماى بزرگ اسلام است.
وى در تربيت فرزندش نـسـبـت به حرام و حلال دقت فراوان نشان مى داد تا مبادا گوشت و پوست فرزندش با مال حرام رشد كند.
شبى پدربراى نماز و عبادت به مسجد جامع اصفـهـان رفـت.آن كودك نيز همراه پدر بود.
محمدباقر در حياط مسجد ماند و به بازيگوشى پرداخت.
او مشك پر از آبى را كه در گوشه حياط مسجد قرار داشت با سوزن سوراخ كرد و آب آن را بـه زمـين ريخت.
با تمام شدن نماز، پدر از ديدن اين صحنه، ناراحت شد.دست فرزند را گرفت وبه سوى منزل رهسپار شد.
رو به همسرش كرد و گفت: مى دانيد كه مـن در تربيت فرزندم دقت بسيار داشته ام.
امروز عملى از او ديدم كه مرابه فكر واداشت...
با اين كه در مورد غذايش دقت كرده ام كه از راه حلال به دست بيايدو در تربیتش کوتاهی نکردم، نمى دانم به چه دليل دست به اين عمل زشت زده است...
حالا بگو چه كرده اى كه فرزندمان چنين كارى را مرتكب شده است؟
زن كمى فكر كرد و عاقبت گفت : راستش هنگامى كه محمدباقر رادر شکم داشتم ، يك بار وقتى به خانه همسايه رفتم ، درخت انارى كه درخانه شان بود، توجه مرا جلب كرد.
سوزنى را در يكى از انارها فروبردم و مقدارى از آب آن را چشيدم...
ملامحمدتقى مجلسى با شنيدن سخن همسرش آهى كشيد و به رازمطلب پى برد.
چگونگی ولادت شمر ملعون
مادر شمر که زن بزچرانی بود و در بیابان به کار خود مشغول بود از چوپانی که از کنار او می گذشت، تقاضای آب کرد تا با آن رفع عطش کند.
چوپان تقاضای شیطانی خود را شرط دادن آب قرار داد و او نیز پذیرفت و از این طریق، نطفه شمر ملعون منعقد شد...
📒بحارالانوار ج45 ص5، 31، 56 و 336
📕کامل ابن اثیر ج4 ص237
❥↬
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایت مار و اره
┏━━✨✨✨━━┓
❄️ ❄️
┗━━✨✨✨━━┛
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔹حکایت جوان خدا ترس
🍃سلمان یکی از یاران پیامبر ص تعریف کرده
🔴روزی از بازار آهنگران کوفه می گذشت. جوانی نقش زمین شده بود و مردم دورش را گرفته بودند.
🔴سلمان از گرمای کوره ها، عرق از پیشانی اش سرازیر بود. هر کس درباره جوان سخنی می گفت.
🔸یکی می گفت: دچار تشنج شده است.
🔸دیگری می گفت: جن زده شده است.
🔸سلمان از میان جمعیت گذشت و کنار جوان نشست. او چشم خود را از هم گشود و گفت: من هیچ کسالتی ندارم، ولی اینان گمان می کنند بیمارم.
🔺 با شگفتی پرسید: پس چرا از حال رفتی و بر زمین افتادی؟
🔺گفت: از بازار می گذشتم، صدای چکش های آهنین بر آهن های گداخته، مرا به یاد سخن خدا انداخت
🔥که فرمود: و لهم مقامع من حدید حج/21 یعنی: و برای دوزخیان، گرزهایی آهنین است.
📚ترجمه تفسیر المیزان جلد 16 صفحه 399
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
شخصی برای اولین بار یک کلم دید.
اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و
با خودش گفت : حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادوپیچش کردن...!
اما وقتی به تهش رسید وبرگها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعهای از این برگهاست...
داستان زندگی هم مثل همین کلم هست!
ما روزهای زندگی رو تند تند ورق می زنیم وفکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، درحالیکه همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم...
و چقدر دیر می فهمیم که بیشتر غصههایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود...!
زندگی، همین روزهاییست که منتظر گذشتنش هستیم...
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🍃🕌ماجرای طلسم شیخ بهایی در ساخت حرم امام رضا(ع)
〽️ شیخ بهایی پس از طراحی حرم، در هنگام ساخت آن، خود بر کلیه امور نظارت داشتهاند و تمام مراحل ساخت حرم نیز تحت نظارت و کنترل ایشان انجام میشده است. قبل از آن که ساخت حرم به اتمام برسد، برای جناب شیخ سفر مهمی پیش میآید.
〽️ شیخ سفارش های لازم را به معماران و مسئولان ساخت حرم کرده، بسیار سفارش می کنند که کار را متوقف نکنند و ساخت حرم را پیش برده به اتمام برسانند به جز سر در دروازه اصلی حرم (دروازه ورودی به حرم و ضریح مقدس، نه دروازه صحن) چرا که شیخ در نظر داشته روی آن کتیبه ای را که از اشعار خودش بوده نصب نماید. رسم است بر سر در اصلی یا دروازه ورودی به حرم ائمه اطهار(ع) و حتی امامزادگان مطهر، کتیبه ای نصب میشود و درشأن آن بزرگوار روایت، جمله یا شعری نوشته میشود. گاهی نیز روایت یا حدیثی از خود آن بزرگوار روی کتیبه نوشته میشود.
◇ به هر حال، سفر شیخ به درازا میکشد و بیش از زمان پیش بینی شده در سفر میمانند، هنگامی که از سفر باز می گردد و جهت سرکشی کارهای ساخت و ساز به حرم مطهر میرسد، با تعجب بسیار میبیند که ساخت حرم به پایان رسیده، سر در اصلی تمام شده و مردم در حال رفت و آمد به حرم مقدس هستند.
◇ شیخ با دیدن این صحنه، بسیار ناراحت میشود و به معماران اعتراض میکند: «چرا منتظر آمدن من نماندید؟ چرا صبر نکردید؟» مسئول ساخت عرض میکند: «ما میخواستیم صبر کنیم تا شما بیایید، اما تولیت حرم نزد ما آمدند و بسیار تأکید کردند که باید ساخت حرم هرچه سریع تر به پایان برسد.
〽️ هرچه به او گفتیم که باید شیخ بیاید و خود بر ساخت سر در دروازه نظارت مستقیم داشته باشد، قبول نکردند. وقتی زیاد اصرار کردیم، گفتند: کسی دستور اتمام کار را داده که از شیخ خیلی بالاتر و بزرگتر است. ما باز هم اصرار کردیم و خواستیم صبر کرده، منتظر شما بمانیم. در این زمان تولیت حرم گفتند: خود آقا علی بن موسی الرضا(ع) دستور اتمام کار را دادهاند.
❗️ شیخ بهایی(قدس سره) همراه مسئول ساخت پروژه و معماران نزد تولیت حرم میروند و از تولیت در این مورد توضیح میخواهند. تولیت حرم نقل میکند: چند شب پی در پی آقا امام رضا(ع) به خواب من آمده و فرمودند: «کتیبه شیخ بهایی، به در خانه ما زده نشود، خانه ما هیچ گاه به روی کسی بسته نمیشود و هر کس بخواهد میتواند بیاید».
‼️ شیخ با شنیدن این حرف، اشک از چشمانش جاری میشود و به سمت ضریح میرود و ذکر «یا ستار العیوب» بر لبانش جاری میشود. سپس در کنار ضریح آن قدر گریه میکند تا از هوش می رود، پس از به هوش آمدن خود چنین تعریف میکند: من میخواستم یکی از طلسم ها را به صورت کتیبهای بر سر در ورودی حرم بزنم، با این اثر که افرادی که آمادگی لازم را ندارند نمیتوانند وارد حرم مطهر و حریم مقدس حضرت علی بن موسی الرضا(ع) شوند، اما خود آقا نپذیرفتند و در خواب به تولیت آستان از این اقدام ابراز نارضایتی فرمودند.
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
توبه تولدی دوباره است..
┏━━✨✨✨━━┓
❄️ ❄️
┗━━✨✨✨━━┛
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌷 امام باقر (علیه السلام) :
🌿 وقتی نوح (ع) قوم خود را نفرین کرد، ابلیس به او گفت: ای نوح ! تو نزد من حقّی داری! نوح فرمود: بخدا برای من ناگوار است که حقّی بر گردن تو داشته باشم، آن حق چیست؟
🌱 ابلیس گفت : تو قوم خود را نفرین کردی و همه هلاک شدند و کسی نیست تا من او را گمراه کنم و مرا راحت کردی ؛ تا اینکه نسل دیگری به وجود آید تا من آنها را گمراه کنم. در عوضِ این حق ؛ تو را نصیحتی کنم.
☘ در سه جا مرا یاد کن ، که در این مواقع من از همیشه به تو نزدیکترم:
1⃣ هنگامی که خشمگین شدی
2⃣ هنگام قضاوت بین دو نفر
3⃣ هنگامی که با زنی نامحرم همنشین شدی و کسی با شما نبود.
📚 الخصال شیخ صدوق ص۱۹۰
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
خدایا دریاب :
بیگناهان در بند را
قرض داران آبرومند
جوانان بیکار.
بیماران
مادران چشم به راه
من شدنی ها را انجام می دهم و
و تمام نشدنی ها را به "تو" میسپارم.
یاریمان کن که تو بهترین یاری دهنده هستی
┏━━✨✨✨━━┓
❄️ ❄️
┗━━✨✨✨━━┛
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍شخصـے از پیامبر گرامـی(ص) پرسید:
چرا از مرگــ مـیترسیم؟
🔻رسول خدا (ص) فرمود:
◽️آیا مال دارے؟
◽️گفت: بله
◽️فرمود: آیا در راه خدا داده اے؟
◽️گفت: نه،
◽️فرمود: به همین خاطر مـیترسـی.
✅نظیر همینــ سؤال را شخص دیگرے
از امام حسن(ع) ڪرد؛
⇦امام جواب داد: شما تمام کوشش خودتانــ را
صرفــ آبادے دنیا کرده اید و براے آخرتــ کار نیکے
ندارید وبه همین خاطر از مرگـــ مـے ترسید که از
جاے آباد به جاے خرابــ منتقل شوید.
«إنکُم أخرَبتُم آخِرَتَکُم وَ عَمَّرتُم دُنیاکُم
فَأنتُ تَکَرَون النَّقلَهَ مِنَ العُمرانِ إلـے الخَرابِ»
📚بحارالانوار 1296
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi