eitaa logo
معجزه های الهی | مطالب تکان دهنده قرآن قیامت و آخرت شب اول قبر عالم برزخ عجایب خلقت حکایت
9هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
5.9هزار ویدیو
19 فایل
🕊به نام الله 💚مبلغ سبک زندگےاسلامےباشیم💚 🌷زندگی بدون طعم گناه🌷 -------♥️------- . 💚 لطفا کپی باذکر صلوات🙏🌹 . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه تایید و نه رد میشوند . .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 نقشه گنج استاد مسعود عالی ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ امام سجاد (ع) به نقل از پیامبر (ص) آمده؛ کسى که چهار آیه از آغاز سوره بقره و آیةالکرسى و دو آیه بعد از آن و سه آیه آخر سوره را بخواند، در جان و مالش ناخوش‏ایندى نمی‌بیند و شیطان به او نزدیک نمی‌‏شود و قرآن را فراموش نمی‌کند. ‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌═══‌‌‌‌♥️ ♥️═══ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔅 در بنی اسرائیل مرد نیکوکاری بود که مانند خود همسر نیکوکار داشت، مرد نیکوکار شبی در خواب دید کسی به او گفت: خدای سبحان و متعال عمر تو را فلان مقدار کرده که نیمی از آن در ناز و نعمت و نیم دیگر آن در سختی و فشار خواهد گذشت اکنون بسته به میل توست که کدام را اول و کدام را آخر قرار دهی. مرد نیکوکار گفت: من شریک زندگی دارم که باید با وی مشورت کنم. چون صبح شد به همسرش گفت: شب گذشته در خواب به من گفتند نیمی از عمر تو در وسعت و نعمت و نیم دیگر آن در سختی و تنگدستی خواهد گذشت اکنون بگو من کدام را مقدم بدارم؟ زن گفت: همان ناز و نعمت را در نیمه اول عمرت انتخاب کن. مرد گفت: پذیرفتم بدین ترتیب مرد نصف اول عمرش را برای وسعت روزی انتخاب کرد. به دنبال آن دنیا از هر طرف بر او روی آورد ولی هر گاه نعمتی بر او می رسید همسرش می گفت از این اموال به خویشان خود و نیازمندان کمک کن و به همسایگان و برادرانت بده و بدین گونه هر گاه نعمتی به او می رسید از نیازمندان دستگیری نموده و به آنان یاری می رساند و شکر نعمت را بجای می آورد تا اینکه نصف اول عمر ایشان در وسعت و نمعت گذشت و چون نصف دوم فرا رسید بار دیگر در خواب به او گفتند: خداوند متعال به خاطر قدردانی از اعمال و رفتار تو که در این مدت انجام دادی همه عمر تو را در ناز و نعمت قرار داد و فرمود: - تا پایان عمرت در آسایش و نعمت زندگی کن. 📙بحار: ج 14 ص 492 و ج 71 ص 55. ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اِذَالسَّماءُ انفَطَرَت ... ✅ مقطعی بسیار دلنشین و زیبا با اجرای معنوی شیخ عبدالباسط محمد عبدالصمد ( ره ) 🕌 اجرا شده در مسجد امام حسین (رض) سال 1978 میلادی ✮❀✾❁✿●••✰• ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
❃ ضعف شیــــ🔥ــــطان ❃ روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شیطان را دید که خیلی ضعیف و لاغر شده است. حضرت از او پرسید: چرا به این روز افتادی؟ شیطان گفت: ای رسول خدا! از دست امت تو رنج می برم و در زحمت بسیار هستم. پیامبر فرمود: مگر امت من با تو چه کرده اند! شیطان گفت: ای رسول خدا! امت شما شش خصلت دارند که من طاقت دیدن و تحمل این خصائص را ندارم. ❶اول: هر وقت به هم می رسند سلام می کنند. ❷دوم: با هم مصافحه می کنند. ❸سوم: هر کاری را که می خواهند انجام دهند، ان شاءالله می گویند. ❹چهارم: از گناه استغفار می کنند. ❺پنجم: تا نام شما را می شنوند صلوات می فرستند. ❻ششم: ابتدای هر کاری بسم الله الرحمن الرحیم گویند. فضایل و آثار صلوات، ص۳۳ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
حاج اسماعیل دولابی (ره): 💰یکی از تجار بازار ورشکسته شد و چک‌هایش برگشت و طلبکارها زیر فشارش گذاشتند و درمانده شد. یکی از دوستانش که از ماجرا مطّلع شد به او گفت من مشکلت را حل می‌کنم؛ از فردا هر یک از طلبکارها که به سراغت آمد، هر چه گفت بگو: شما درست می‌فرمایید. فردا طلبکارها که آمدند و به او گفتند: تو به ما بدهکاری، گفت: شما درست می‌فرمایید. گفتند: این چک‌های تو است که برگشت خورده است، گفت: شما درست می‌فرمایید. گفتند: باید بدهی‌هایت را به ما بپردازی، گفت: شما درست می‌فرمایید. خلاصه هر چه به او گفتند، او همین جمله را تکرار کرد. . 🔹 آخرالامر طلبکارها به هم گفتند: این بنده‌ی خدا از شدت فشار دیوانه شده است و چیزی هم که ندارد که بابت طلب‌هایمان از او بگیریم، پس بهتر است از طلب‌هایمان صرف نظر کنیم، بلکه لااقل حالش خوب شود و بتواند زن و بچه‌اش را سرپرستی کند. همه با هم توافق کردند و به او گفتند: ببین، این بدهی‌های تو به ماست. گفت: شما درست می‌فرمایید. گفتند: ببین روی همه‌ی آنها قلم کشیدیم و دیگر به ما بدهکار نیستی، گفت: شما درست می‌فرمایید. گفتند: این هم چک‌های تو است که همه را پاره کردیم، گفت: شما درست می‌فرمایید. به این ترتیب تاجر ورشکسته از دست بدهیها و طلبکارها خلاص شد. . 🔸 عصر آن روز همان رفیقش که این کار را به او یاد داده بود به سراغش آمد و از او پرسید: چه کردی؟ او هم ماجرا را تعریف کرد. همان رفیق مبلغ کمی از این تاجر طلب داشت، به او گفت: از دست طلبکارها که نجات پیدا کردی؛ اما حتما می‌دانی که فلان مبلغ به من بدهکاری. گفت: شما درست می‌فرمایید. گفت: باید این بدهی‌ات را به من بپردازی. گفت: شما درست می‌فرمایید. گفت: شما درست می‌فرمایید که برای من پول نمی‌شود، گفت: شما درست می‌فرمایید. گفت: این شما درست می‌فرمایید را خودم به تو یاد دادم، گفت: شما درست می‌فرمایید. . 🔹 در دستگاه خدا هم خوب است انسان اینگونه باشد و هر چه خدا و خوبان خدا به او می‌گویند و با او می‌کنند، بگوید شما درست می‌فرمایید و تصدیق کند و پذیرا باشد. البته خود این را هم خدا و خوبان به او یاد داده‌اند. 📚مصباح الهدی صفحه 73 ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✍از بزرگمردی پرسیدم : بهترین چیزی که میشه از دنیا برداشت چیه ؟ کمی فکر کرد و گفت : دست ؛ با تعجب گفتم :چی؟ دست ؟!! گفت بله ، اگر از دنیا دست برداریم کار بزرگی انجام دادیم که کوچکترین پاداشش رضوان خداونده و ادامه داد که : امام صادق علیه السلام فرمودند: «حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة» "عشق به دنیا ریشهٔ هر گناه است" 📚اصول کافى، جلد ٢، حدیث ٨ ⁣⁣⁣⁣⁣⁣: 🌷 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨ ⚜ حکایت‌های پندآموز⚜ 🔹معامله با خدا🔹 ✍در بنى اسرائيل قحطى شديدى پيش آمد..., آذوقه ناياب شد. زنى لقمه نانى داشت آن را به دهان گذاشت كه ميل كند، ناگاه گدايى فرياد زد، اى بنده خدا گرسنه ام! زن با خود گفت: در چنين موقعيت سزاوار است اين لقمه نان را صدقه بدهم و به دنبال آن، لقمه را از دهانش بيرون آورد و آن را به گدا داد. زن طفل كوچكى داشت ، همراه خود به صحرا برد و در محلى گذاشت تا هيزم جمع كند، ناگهان گرگى جهيد و كودك را به دهان گرفت و پا به فرار گذاشت. فرياد مردم بلند شد، مادر طفل سراسيمه به دنبال گرگ دويد ولى هيچ كدام اثر نبخشيد. همچنان گرگ طفل را در دهان گرفته، به سرعت مى دويد. خداوند ملكى را فرستاد كودك را از دهان گرگ گرفت و به مادرش تحويل داد. سپس به زن گفت: آيا راضى شدى لقمه اى به لقمه اى ؟ يكى لقمه (نان) دادى ، يك لقمه (كودك) گرفتى! 📚مجموعه شهر حکایات ‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
امام سجاد(ع): منافق کسی است هرگاه با تو حرف می‌زند دروغ می‌گوید و اگر به تو وعده می‌دهد خُلف وعده می‌کند، هر وقت امانت به او سپردی به تو خیانت می‌نماید و چنانچه با او مخالفت کنی در پشت سر، تو را غیبت می‌کند. (بحار، ج ٧٢، ص ٢٠٥) ‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌═══‌‌‌‌♥️ ♥️═══ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨ 🔥میگن شیطان با بنده ای همسفر شد... موقع نماز صبح بنده نماز نخوند موقع ظهر و عصر هم نماز نخوند موقع مغرب و عشاء رسید بازم بنده نماز بجای نیاورد موقع خواب شیطان به بنده گفت ️من با تو زیر یک سقف نمی خوابم... چون پنج وقت موقع نماز شد و تو یک نماز نخوندی‼️ میترسم غضبی از آسمان بر این سقف نازل بشه که من هم با تو شامل بشم.. بنده گفت تو شیطانی و من بنده خدا ... چطور غضب بر من نازل بشه ‼️ شیطان در جواب گفت: من فقط یک سجده اونم به بنده خدا نکردم از بهشت رانده شدم و تا روز قیامت لعن شدم در صورتیکه تو از صبح تا حالا باید چند سجده به خالق میکردی و نکردی وای به حال تو که از من بدتری ‼️ از پاهايي که نمي توانند تو را به اداي نماز ببرند انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند. ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
📚عبرت از «امير تيمور گورگان» در هر پيشامدى آن قدر ثبات قدم داشت كه هيچ مشكلى سد راه وى نمى‌شد. علت را از او خواهان شدند، گفت: وقتى از دشمن فرار كرده بودم و به ويرانه‌اى پناه بردم، در عاقبت كار خويش فكر مى‌كردم ؛ ناگاه نظرم بر مورى ضعيف افتاد كه دانه غله‌اى از خود بزرگتر را برداشته و از ديوار بالا مى‌برد. چون دقيق نظر كردم و شمارش نمودم ديدم، آن دانه شصت و هفت مرتبه بر زمين افتاد، و مورچه عاقبت آن دانه را بر سر ديوار برد. از ديدار اين كردار مورچه چنان قدرتى در من پديدار گشت كه هيچگاه آن را فراموش نمى‌كنم. با خود گفتم: اى تيمور تو از مورى كمترى نيستى، برخيز و درپى كار خود باش، سپس برخاستم و گماشتم تا به اين پايه از رسيدم. 📚منبع :صد موضوع پانصد داستان ❥↬ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✅تقوا ملاک ارزش انسان ها ✍روزی سلمان فارسی وارد مسجد نبوی شد و صحابه‌ی پیامبر (ع) به احترام او از جای خود برخاستند و در صدر مجلس به او جای دادند.لحظه‌ای نگذشته بود که یکی از صحابه‌ی معروف نیز وارد مسجد شد، و چون سلمان را در صدر مجلس مشاهده کرد؛لب به اعتراض گشود و گفت: «من هذا العجمی المتصدر فیما بین‌العرب؛این مرد ایرانی و عجمی که در صدر مجلس نشسته در میان عرب‌ها چه می‌کند؟» رسول خدا‌ (ص) با شنیدن این سخن غیر‌اسلامی به خشم آمد و بر بالای منبر قرار گرفت و فرمود: «ای مردم! آگاه باشید که تمام انسان‌ها از زمان حضرت آدم تا زمان ما مثل دندان‌های ما یکسانند،عرب بر عجم،گندمگون بر سیاه پوست امتیازی ندارد،مگر به تقوا» 📚مستدرک الوسائل، ج۱۲ ص۸۹ ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 مرگ جاهلی شخصی میگفت: «پرسیدم اگر فردی همه‌ی امامان رو بشناسد، ولی ، امام زمانش را نشناسد، مؤمن است؟» حضرت فرمود: «ابداً.» امام حسین(ع) را می‌شناسد، برایش اشک هم ﻣﯽریزد، اما آقا حجت‌بن‌الحسن‌العسکری(عج) را نمی‌شناسد؛ ابداً مؤمن نیست. عرضه داشت: «مسلمان هست یا نه؟» حضرت فرمود: «بله.» چهار اماﻣﯽها مؤمن نیستند. شش اماﻣﯽها مؤمن نیستند. باید امام زمانش رو بشناسد. «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَهً جاهِلیَه.» ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
💖زندگى بسيار طعنه آميز است. غمی خواهد داشت تا بدانى شادى چيست،👌 صداهاى ازار دهنده دارد تا از سكوت قدردانى كنى و نبودن ها هستند تا ارزش حضور و بودن ها را بدانى.👌👏 شبتون بخیر یا علی
🌺عنايت امام حسين (ع) 🔸شنيدم از زاهد عابد و واعظ متّعظ مرحوم "حاج شيخ غلامرضاى طبسى" كه تقريبا در 35 سال قبل به شيراز تشريف آورده و چند ماهى در مدرسه آقا باباخان توقف داشتند و بنده هم به فيض ملاقاتشان رسيدم، که فرمود: 🔸با چند نفر از دوستان با قافله به عتبات عاليات مشرف شديم هنگام مراجعت براى ايران، شب آخر كه در سحر آن بايد حركت كنيم متذكر شدم كه در اين سفر مَشاهد مُشرّفه و مواضع متبرّكه را زيارت كردم جز "مسجد براثا" و حيف است از درك فيض آن مكان مقدس محروم باشيم 🔸به رفقا گفتم بياييد به مسجد براثا برويم، گفتند مَجال نيست و خلاصه نيامدند 🔸خودم تنها از كاظمين بيرون آمدم تا به مسجد رسيدم ، ديدم در بسته است و معلوم شد در را از داخل بسته و رفته اند و كسى هم نيست، حيران شدم كه چه كنم؟ اين همه راه به اميدى آمدم ، 🔸به ديوار مسجد نگريستم ديدم مى توانم از ديوار بالا بروم، بالأخره هر طوری که بود از ديوار بالا رفته و داخل مسجد شدم و با فراغت مشغول نماز و دعا شدم به خيال اينكه درِ مسجد را از داخل بسته اند و باز كردنش آسان است ، در داخل مسجد هم كسى نبود 🔸پس از فراغت آمدم در را باز كنم ديدم قفل محكمى بر در زده اند و به وسيله نردبان يا چيز ديگری رفته اند! 🔸حيران شدم چه كنم؛ ديوار داخل مسجد هم طورى بود كه هيچ نمى شد از آن بالا رفت... با خود گفتم عمرى است دَم از حسين (عليه السلام) مى زنم و اميدوارم كه به بركت آن حضرت، در بهشت به رويم باز شود با اينكه درب بهشت يقيناً مهمتر است، و باز شدن اين درب هم به بركت حضرت ابى عبداللّه عليه السلام سهل است 🔸پس با يقينِ تمام، دست به قفل گذاشتم و گفتم "يا حسين عليه السلام" و آن را كشيدم، فوراَ باز گرديد، در را باز كردم و از مسجد بيرون آمدم و شكر خدا را بجا آوردم و به قافله هم رسيدم... 📙داستانهای شگفت ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✍آیــت الله نـاصـــــری : کسی نیست بگوید خدا را دوست ندارم، همه دوست دارند امّا شرط دوســت داشتن تبعیـت است، اگر واقعا خـــدا رو دوســـت داری، به احتـــرامش گنـــاه نڪن... : 🌷 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
(عجیب ترین معلم دنیا) 🔸عجیب ترین معلم دنیا بود...امتحاناتش عجیب تر... امتحاناتی که هر هفته می گرفت و هر کسی باید برگه ی خودش را خودش تصحیح می کرد...آن هم نه در کلاس، در خانه....دور از چشم همه! اولین باری که برگه ی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم... نمی دانم ترس بود یا عذاب وجدان، هر چه که بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم... 🔸فردای آن روز در کلاس وقتی همه‌ی بچه ها برگه هایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شده اند به جز من... به جز من که از خودم غلط گرفته بودم...! من نمی خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم... بعد از هر امتحان آنقدر تمرین می کردم تا در امتحان بعدی نمره ی بهتری بگیرم... 🔸مدت ها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید...امتحان که تمام شد، معلّم برگه ها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت..! چهره ی هم کلاسیهایم دیدنی بود... آن ها فکر می کردند این امتحان را هم مثل همه‌ی امتحانات دیگر خودشان تصحیح می کنند... اما این بار فرق داشت...این بار قرار بود "حقیقت" مشخص شود... فردای آن روز وقتی معلم نمره ها را خواند فقط من بیست شدم....چون بر خلاف دیگران از خودم غلط می گرفتم، از اشتباهاتم چشم پوشی نمی کردم و خودم را فریب نمی دادم... 🔷زندگی پر از امتحان‌هاست... خیلی از ما انسان ها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده می گیریم و خودمان را فریب می‌دهیم تا خودمان را "بالاتر" از چیزی که هستیم نشان دهیم... اما یک روز برگه ی امتحانمان دست معلم می افتد...آن روز چهره‌هایمان دیدنیست... آن روز "حقیقت" مشخص می شود و نمره "واقعی" را می گیریم... راستی به نظرتان در "امتحان زندگی" از بیست چند می‌گیریم؟؟! ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍سخنرانی آیت الله مجتهدی(ره) 🎬موضوع: آماده هستی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ____________________________ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨ ✅پنج رفیق ناباب ✍امام سجاد علیه السلام: فرزندم با پنج کس همنشینی و رفاقت مکن: 1⃣ از همنشینی با دروغگو پرهیز کن؛ زیرا او همه چیز را بر خلاف واقع نشان می دهد، دور را نزدیک و نزدیک را به تو دور می نمایاند. 2⃣ از همنشینی با گناهکار لاابالی بپرهیز، زیرا او تو را به بهای یک لقمه یا کمتر از آن می فروشد. 3⃣ از همنشینی با بخیل برحذر باش، که او از کمک مالی به تو آنگاه که بسیار به آن نیازمندی، مضایقه می کند. 4⃣ از همنشینی با احمق ( کم عقل ) اجنتاب کن، زیرا او می خواهد به تو سودی رساند؛ ولی به زیان تو می انجامد. 5⃣ از همنشینی با قاطع رحم ( کسی که با خویشاوندان قطع رابطه نموده است ) بپرهیز، که او در سه جای قرآن لعن و نفرین شده است. 📚مجموعه ورام جلد۲ صفحه۱۵ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ___________________ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬ماجرای شنیدنی و زیبا از معجزه امام رضا (علیه السلام) 🎤استاد قرائتی 🔻بسیار زیبا و شنیدنی👌 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨ 💕 داستان کوتاه ✍"شیخی" بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، "لااله الاالله" یادشان میداد، آنرا برایشان شرح میداد و بر اساس آن تربیتشان می کرد. روزی یکی از شاگردانش "طوطی ای" برای او هدیه آورد، زیرا شیخ "پرورش پرندگان" را بسیار دوست می داشت. شیخ همواره طوطی را "محبت" می کرد و او را در درسهایش حاضر می کرد تا آنکه طوطی توانست بگوید: "لااله الا اللّه" طوطی "شب و روز" لااله الا الله میگفت. اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه می کند، وقتی از او علت را پرسیدند گفت: طوطی به دست گربه کشته شد. گفتند: برای این گریه می کنی؟! اگر بخواهی یکی "بهتر" از آن را برایت تهیه می کنیم. شیخ پاسخ داد: من برای این گریه نمی کنم. ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی "حمله کرد،" طوطی آنقدر فریاد زد تا مُرد. با آن همه لااله الاالله که می گفت؛ وقتی گربه به او حمله کرد، آنرا فراموش کرد و تنها "فریاد" می زد. ""زیرا او تنها با زبانش می گفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود."" سپس شیخ گفت: "می ترسم من هم مثل این طوطی باشم !!" "تمام عمر" با زبانمان لااله الاالله بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد "فراموشش کنیم" و "آنرا ذکر نکنیم،" زیرا "قلوب ما" هنور آنرا نشناخته است! * آیا ما لااله الااللّه را با دلهایمان آموخته ایم؟! * ↶【به ما بپیوندید 】↷ ___________________ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
📚 ✍مردی مادری پیر داشت که همیشه از دست مادرش می‌نالید و مادرش به دلیل کهولت سن در بینایی و شنوایی وراه رفتن ضعف داشت.مرد که از زندگی کردن با او خسته شده بود به نزد شیخی رفت و به او گفت تا راه چاره ای به او نشان دهد.شیخ به او گفت،مادرت هست و مراقبت از ان وظیفه ی توست او تو را بزرگ کرده وازتو مراقبت کرده الان وظیفه ی توست که ازاو مراقبت کنی.مرد گفت ده ها برابر زحمتی که برای بزرگ کردن من کشیده برای نگهداری او کشیده ام هیچ منتی برای بزرگ کردن من ندارد که هرچه کرده بیشتر از ان برایش کرده ام ودیگر نمیتوانم او را تحمل کنم مگر برای او پرستاری بگیرم.شیخ که این حرفا را از او شنید به او گفت،تفاوتی مهم بین مراقبت‌ کردن تو و مراقبت کردن مادرت است وان اینست که مادرت تورا برای ادامه زندگی بزرگ ومراقبت کرد وتواز او مراقبت میکنی به امید روزی که بمیرد پس تا عمر داری هرکاری برایش کنی نمیتوانی زحمات او را جبران کنی ‎‌‌‌‌‌‌ : 🌷 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
♥️امیرالمؤمنین علی علیه السلام: هرکس از پیروان ما هر روز این چهار حمد را بخواند خداوند او را چهار چیز کرامت فرماید: 1》 عمر طبیعی 2》 مال و فرزند بسیار 3》 با ایمان از دنیا رفتن 4》 بی‌حساب داخل بهشت شدن بِسمِ اَللهِ اَلرَّحمنِِ اَلرَّحیمِ ۱}اَلحَمدُلِلّهِ اَلّذی عَرََّفََنی نَفسَهُ وَلَم یَترُکنی عُمیانَ اَلقََلب ۲}اَلحَمدُلِلّهِ اَلّذی جَعَلَنی مِن اُمََّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللهُ عَلَیهِ وَالِه ۳}اَلحَمدُ لِلّهِ اَلَّذی جَعَلَ رِِزقی فی یَدِه وَلَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس ۴}اَلحَمدُلِلّهِ اَلَّذی سَتَرذنوبی وَ عُیُوبی وَلَم یَفضَحنی بَینَ الخلائق 📚مفاتیح الجنان ص ۱۰۳۸ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌═══‌‌‌‌♥️ ♥️═══ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
📚عاقبت عابدی که با می کرد امام حسن عسكرى (ع ) فرمود: خداوند به جبرئيل ، وحى كرد و به او فرمان داد كه شهرى را كه اهلش كافر و گنهكارند، ويران كن تا همه به برسند. جبرئيل عرض كرد: پروردگارا آيا همه را جز فلان را به هلاكت برسانم ؟(جبرئيل مى خواست بداند كه چرا آن عابد پارسا نيز به هلاكت برسد) خداوند فرمود: آن عابد پارسا را قبل از ديگران به هلاكت برسان عرض ‍ كرد: خدايا، عابد را چرا كنم ؟ با اينكه عبادت كننده و پارسا است ؟! خداوند فرمود: به او امكانات و قدرت دادم ، ولى اوامر به معروف و نهى از منكر نكرد، و با گنهكاران دوستى و رفت و آمد بسيار داشت ، با اينكه در راه خشم من بود . 📚منبع : وسائل الشيعه ج 11 ط جديد ص 406 - روايت ديگرى نظير اين روايت در صفحه 413 همين كتاب آمده است . ❥↬ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi