eitaa logo
معجزه های الهی | مطالب تکان دهنده قرآن قیامت و آخرت شب اول قبر عالم برزخ عجایب خلقت حکایت
8.9هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
6هزار ویدیو
20 فایل
🕊به نام الله 💚مبلغ سبک زندگےاسلامےباشیم💚 🌷زندگی بدون طعم گناه🌷 -------♥️------- . 💚 لطفا کپی باذکر صلوات🙏🌹 . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه تایید و نه رد میشوند . .
مشاهده در ایتا
دانلود
✅آیا میدانید ذُخر الحسین کیست؟ 🔸در جنگ صفین بود که امیرالمومنین (ع) نوجوانی سیزده ساله را نقاب بر صورتش زد و زره پوشانید و روانه میدان کرد. 🔸معاویه، ابوشعتاء که دلاور عرب بود و در شام او را حریف هزار اسب سوار میدانستند به میدان فرستاد ولی او گفت: در شان من نیست که با این دلاوری هایم با او بجنگم پسرم برای او کافیست. ابوشعتاء 9 پسر خودش را به میدان فرستاد و آن نوجوان همه را به درک واصل کرد. ابوشعتاء برای انتقام خون پسرانش خودش به میدان آمد اما فقط با یک ضربه به هلاکت رسید. 🔹امیرالمؤمنین(ع) به نوجوان فرمودند بس است پسرم برگرد... تمام لشگر گفتند یا علی بگذار جنگ را تمام کند اما امیرالمومنین (ع) فرمودند نه او پسرم عباس قمر بنی هاشم است. 🔸انه ذخر الحسین: او ذخیره برای حسین است. ✨السلام علیک یا ابالفضل العباس✨ ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
سلام🍃 صبحتون زیبا امروزتون 🍃 پراز لبخند و پراز بهترینها امیدوارم عشق صفای زندگیتان🍃 شادی و لبخند تقدیرتان مهربانی راه و رسمتان و لطف خدا همراهتان باشد🍃
🌸 الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ 🌸 🌹سوره ی أعراف آیه ی 180🌹 🍃وَ لِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا🍃 بااین نامهاخدارا صدا بزنین سپس دعاکنید 🌻الله: معبود به حق 🌻الرحمن: بخشنده 🌻الرحیم: مهربان بزرگ 🌻الملک: پادشاه حقیقی 🌻القدوس: از همه ی عیبها پاک 🌻السلام: ذات بی عیب 🌻المومن: امان دهنده 🌻المهیمن: حفاظت کننده 🌻العزیز: بر همه غالب 🌻الجبار: شکوهمند، دارای جبروت 🌻المتکبر: دارای عظمت و بزرگی 🌻الخالق: آفریننده 🌻الباری: آفریدگار از نیستی 🌻المصور: تصویر گر 🌻الغفار: بخشاینده ی بزرگ 🌻القهار: بسیار چیره و غالب 🌻الوهاب: عطاگر بدون عوض 🌻الرزاق: رزق دهنده 🌻الفتاح: مشکل گشا 🌻العلیم: صاحب علم بی نهایت 🌻القابض: کم کننده ی رزق 🌻الباسط: توسعه دهنده ی رزق 🌻الخافض: پست کننده 🌻الرافع: بلند کننده 🌻المعز: عزت دهنده 🌻المذل: ذلیل کننده 🌻السمیع: بسیار شنوا 🌻البصیر: بسیار بیننده 🌻الحکم: فیصله دهنده 🌻العدل: بی نهایت عادل 🌻اللطیف: دقیق و آشنا به ریزه کاریها 🌻الخبیر: آگاه و با خبر 🌻الحلیم: بسیار بردبار 🌻العظیم: بسیار با عظمت 🌻الغفور: بسیار بخشنده 🌻الشکور: قدرشناس 🌻العلی: از همه برتر 🌻الکبیر: از همه بزرگتر 🌻الحفیظ: نگهبان همه 🌻المقیت: توانایی و قوت دهنده 🌻الحسیب: حساب گیرنده 🌻الجلیل: صاحب جلال و بزرگی 🌻الکریم: بسیار سخی 🌻الرقیب: نگهبان 🌻المجیب: قبول کننده ی دعاها 🌻الواسع: وسعت دهنده 🌻الحکیم: بسیار با حکمت 🌻الودود: محبت کننده 🌻المجید: صاحب بزرگی 🌻الباعث: زنده کننده ی مردگان 🌻الشهید: حاضر و ناظر 🌻الحق: بر حق 🌻الوکیل: کار ساز 🌻القوی: قدرتمند 🌻المتین: صاحب قوت 🌻الولی: یاری کننده 🌻الحمید: لایق حمد 🌻المحصی: احاطه کننده 🌻المبدی: ابتدا بوجود آورنده 🌻المعید: دو باره ایجاد کننده 🌻المحی: زنده کننده 🌻الممیت: موت دهنده 🌻الحی: دائم زنده 🌻القیوم: قائم و پاینده 🌻الواجد: توانگر 🌻الماجد: بزرگوار 🌻الواحد: یکتا در صفات 🌻الاحد: یکتا در ذات 🌻الصمد: بی نیاز 🌻القادر: با قدرت 🌻المقتدر: ظاهر کننده ی قدرت 🌻المقدم: پیش کشنده 🌻الموخر: تأخیر کننده 🌻الاول: قبل از همه 🌻الاخر: بعد از همه 🌻الظاهر: آشکار 🌻الباطن: پنهان پوشیده 🌻الوالی: مالک 🌻المتعالی: خیلی برتر 🌻البر: نیکو کار 🌻التواب: قبول کننده ی توبه 🌻المنتقیم: توانا بر انتقام 🌻العفو: بسیار عفو کننده 🌻الروف: خیلی مهربان 🌻مالک الملک ذوالجلال والاکرام: مالک کلی با جلال و اکرام 🌻المقسط: عادل و با انصاف 🌻الجامع: جمع کننده 🌻الغنی: بی نیاز از همه 🌻المغنی: غنی کننده 🌻المانع: منع کننده 🌻الضار: توانا بر ضرر رساندن 🌻النافع: نفع دهنده 🌻النور: نور کاملی که نظیر ندارد 🌻الهادی: هدایت کننده 🌻البدیع: ایجاد کننده 🌻الباقی: همیشه ماندنی 🌻الوارث: وارث همه 🌻الرشید: راستی و نیکی پسند 🌻الصبور: تحمل کننده 🅰 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 مداومت در سلام بر حسین علیه السلام ✍یه عده ای هستن که هر روز عمرشون اهل زیارت عاشورا هستن، هر روز حداقل یک سلام به امام حسین علیه السلام داشته. 🎤حجت الاسلام عالی بزرگواران قبل نماز یا بعد نماز ظهر زیارت عاشورا رو بخوانیم . و از ته دل دعا کنیم برای رفع بلا . یکی از بلاها جهل و نادانی و بی عقلیه دعا کنیم برای رفع بلای کرونا و مشکلات مادی معنوی ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✨واقعه ی دیر راهب ✍اکثر محدثین و مورخین شیعه و سنی در کتب خود این واقعه رابا کمی اختلاف نقل کرده اند که حاصل گفتار آنها چنین است:چون لشکر ابن زیاد ملعون در کنار دیر راهب منزل کرد، سر حضرت امام حسین (علیه السّلام) را در صندوق گذاشتند، و به روایت قطب راوندی آن سر را بر نیزه کرده، دور او نشسته و از آن حراست می کردند. پاسی از شب را به شرب خمر مشغول، و شادی می کردند، آنگاه سفره ی غذا گستردند و مشغول غذا خوردن شدند، ناگاه دیدند دستی از دیوار دیر بیرون آمد و با قلمی از آهن این شعر را بر دیوار نوشت:*آیا امتی که حسین را کشتند شفاعت جدش را در روز قیامت امید دارند؟ به شدت ترسیدند و بعضی برخاسته که آن دست و قلم را بگیرند، که ناپدید شد. چون باز به کار خود مشغول شدند آن دست با قلم ظاهر شد و این شعر را نوشت: *به خدا سوگند که از برای قاتلان حضرت حسین شفاعت کننده ای نخواهد بود، بلکه در قیامت در عذاب می باشند.باز بعضی بر خاستند که آن دست را بگیرند، ناپدید شد. چون به کار خود مشغول شدند دگر باره آن دست با قلم ظاهر شد و این شعر را نوشت: *(چگونه ایشان شفاعت شوند) و حال آنکه حسین را به حکم جور شهید کردند و حکم آنها با حکم خدا مخالف بود.چون چنین دیدند، آن غذا بر آنان ناگوار شد و با ترس خوابیدند. نیمه شب صدایی به گوش راهب رسید، چون گوش داد ذکر تسبیح و تقدیس الهی شنید. برخاست و سر از پنجره ی دیر بیرون کرد، دید از صندوقی که در کنار دیوار نهاده اند نور عظیم به جانب آسمان بالا می رود، و از آسمان دسته دسته ملائک فرود می آیند و می گویند:«السلام علیک یا بن رسول الله! السلام علیک یا ابا عبدالله! صلوات الله و سلامه علیک»راهب چون این منظره را دید تعجب کرد و ترسید و تا صبح صبر نمود. چون سپیده ی دمید از دیر خود بیرون آمد، به میان لشکر رفته پرسید: بزرگ لشکر کیست؟ گفتند: خولی . نزد خولی آمد و پرسید: در این صندوق چیست؟ گفت: سر مرد خارجی است که ابن زیاد او را به قتل رسانیده.گفت: نامش چیست؟ گفت: حسین بن علی بن أبی طالب. گفت: نام مادرش؟ گفت: فاطمه زهرا دختر محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلّم).راهب گفت: هلاکت بر شما باد بر آنچه کردید، همانا احبار و علمای ما راست گفتند، که هر گاه این مرد کشته شود از آسمان خون می بارد، و جز در کشتن پیامبر و وصی او خون نبارد.اکنون از تو خواهش می کنم ساعتی این سر را به من دهید. آنگاه به شما رد کنم. گفت: ما این سر را بیرون نمی آوریم مگر نزد یزید، تا از وی جایزه بگیریم.راهب گفت: جایزه ی تو چیست؟ گفت: کیسه ای که ده هزار درهم در او باشد.گفت: این مبلغ را من نیز می دهم. راهب همیانی آورد که در او ده هزار در هم بود خولی آن را گرفت و آن سر مطهر را تا یک ساعت به راهب سپرد. راهب آن سر مبارک را به صومعه ی خویش برد و با گلاب شست، و با مشک و کافور خوشبو گردانید، و بر سجاده ی خویش گذاشت و بنالید و بگریست، و به آن سر منور می فرمود: یا ابا عبد الله! به خدا سوگند بر من گران است که در کربلا نبودم که جان خود را فدای تو کنم، یا ابا عبد الله !هر گاه جدت را ملاقات کردی گواهی بده که من شهادتین را گفتم، و در خدمت تو اسلام آوردم.آنگاه راهب مسلمان شد (و کسانی هم که با او بودند مسلمان شدند) و آن سر مقدس را بر گردانید.راهب بعد از این جریان از صومعه بیرون آمد، و در کوهستانی می زیست و به عبادت و پارسایی ادامه داد تا از دنیا رفت. لشکریان کوچ کردند، و نزدیک شام چون خواستند آن پولها را بین خود تقسیم کنند، همه سفال شده و بر یک طرف آن نوشته بود:«ولا تحسبن الله غافلا عما یعمل ال ظالمون»و بر طرف دیگر نوشته بود:«و سیلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون» . خولی گفت: این امر را کتمان کنید و استرجاع کرد و گفت:«خسر الدنیا و الا خرة»،یعنی در دنیا و آخرت زیان کار شدیم. بعضی چنین نقل کرده اند: را هب به سر مقدس عرض کرد:ای سر سروران عالم! و ای مهتر مهتران! گمان دارم تو از کسانی باشی که خداوند در تورات و انجیل وصف آنان کرده، و فضیلت تأویل به تو عطا فرموده، و بزرگان سادات بنی آدم در دنیا و آخرت بر تو گریه و ندبه می کنند، می خواهم تو را به اسم و وصف بشناسم. آن سر بزرگوار به سخن آمد و فرمود:«انا المظلوم، انا المهموم، اناالمغموم، انا الذی بسیف العدوان و الظلم قتلت، انا الذی بحرب اهل البغی ظلمت، انا الذی علی غیر جرم نهبت، انا الذی من الماء منعت، انا الذی عن الاهل و الاوطان بعدت»، آن نصرانی گفت: به خدا قسم ای سر! خود را بیشتر معرفی کن. آن سر فرمود:«انا ابن محمد المصطفی، انا ابن علی المرتضی، انا ابن فاطمة الزهراء، انا ابن خدیجة الکبری، انا ابن العروة الوثقی، انا شهید کربلا، انا قتیل کربلا، انا مظلوم کربلا، انا عطشان کربلا...»، ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
24.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 🎙با صدای شهيد حاج شيخ احمد كافے آخر چه شده ز خانه دور افتادی تو دور ز خواهرِ صبور افتادی زینب به میان خیمه می سوزد و تو ای وای بمیرم به تنور افتادی صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ → | شیخ احمد ڪـافی ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
💢تفاوت شهوت مرد و زن اززبان حضرت علی(ع) چهل تن از زنان عرب نزد مولا از مرد سوال کردند ، جواب گرفتند که از 10 قسمت – 9 قسم برای زن و 1 قسم برای مرد میباشد . گفتند پس چگونه است که با این حساب دستور وارونه آمده 🔸مردان میتوانند زنان متعددی اختیار کنند ولی زنان نمیتوانند🔸 مولا علی (ع) رو به زنان کرد و به ایشان دستور داد که هریک از زنان کاسه ای آب بیاورند و آوردند و دستور داد که همه آبها را در داخل یک ظرف بریزند و ریختند و سپس دستور داد که هر یک آبی را که در داخل ظرف ریختند بردارند و زنان همگی گفتند که این مویثر نشود و مولا علی (ع) فرمود که حکم سوال شما در همین است. با دقت در این حکم مولا در میآبیم که چنانچه زنی با چند مرد جماع داشته باشد و فرزندی از او متولد شود نمیتوان گفت که فرزند نطفه کدام مرد میباشد. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا🙏 شب ما را لبریز از آرامش🕊 و مشکلاتمان را آسان کن🕊 و فراوانی را در زندگی همه جاری فرما🕊 ما را بندگان شاکر قرار ده نه شـاکی🕊 الهی آمین
روزگارت بر مراد روزهایت شاد شاد آسمانت بے غبار سهم چشمانت بهار قلبت از هرغصـہ بدور عمر شیرینت بلند روز و امروزت قشنگ سلام ... صبح زیباتون بخیر😊🌺
ابراهيم خليل (ع) روزى از منزل بيرون آمد به طرف صحرا و كرانه دريا رفت و به سير و سياحت پرداخت ، با خود مى گفت : همه اين موجودات متنوع و گلها و بلبلها و آبها و گياهان و كوهها، خداى يكتا را شناخته اند و تسبيح او مى گويند، ولى اين بشر خيره سر حاضر نيست از بت پرستى دست بردارد. غرق در فكر بود، كه ناگهان چشمش به انسانى خورد، كه در گوشه اى مشغول نماز است ، ابراهيم مثل عاشقى كه به دنبال معشوق مى رود، به سوى آن شخص رفت (1)ابراهيم كنار او مشغول نماز شد، تا او از نماز فارغ گرديد، ابراهيم از او پرسيد براى چه كسى نماز مى خوانى ؟ او گفت : براى خدا، ابراهيم پرسيد: خدا كيست ؟ او گفت : خدا كسى است كه تو و مرا آفريده است . ابراهيم دريافت كه او خداى حقيقى را مى پرستد، به او فرمود: بسيار به تو علاقمند شدم ، روش تو را مى پسندم ، دوست دارم با تو باشم ، منزل تو كجاست ؟ تا هرگاه خواستم به زيارت تو آيم . عابد گفت : منزل من آن سوى دريا است ، تو نمى توانى به آنجا بيائى . ابراهيم پرسيد: پس تو چگونه از آب رد مى شوى ؟ عابد گفت : من به خواست خدا روى آب مى روم و غرق نمى شوم . ابراهيم گفت : شايد همان خدا به من نيز لطف داشته باشد و آب را براى من نيز رام كند، برخيز تا امشب با هم در منزل تو باشيم . عابد برخاست و همراه ابراهيم ، حركت كردند، تا به دريا رسيدند، عابد نام خدا را برد، و از روى آب گذشت ، ابراهيم نيز نام خدا را به زبان آورد و حركت كرد، و هر دو از آب گذشتند و به منزل عابد رسيدند. ابراهيم گفت : غذاى تو چيست ؟ عابد اشاره به درختى كرد و گفت : ((ميوه اين درخت را جمع مى كنم و در تمام ايام سال مى خورم .)) ابراهيم پرسيد كدام روز از همه روزها بزرگتر است ؟ عابد گفت : آن روزى كه خداوند خلايق را تحت حساب و كتاب مى كشد و به آنها پاداش يا كيفر مى دهد (يعنى روز قيامت ) ابراهيم گفت : بيا دعا كنيم تا خداوند مؤ منان را از سختى آن روز نجات دهد. عابد گفت : سه سال است يك تقاضائى از خدا دارم هر چه دعا مى كنم به استجابت نمى رسد، ديگر در درگاه خداوند شرم دارم ، دعاى ديگرى كنم . ابراهيم گفت : هيچ شرم نداشته باش ، گاهى خداوند، بنده اش را دوست ندارد، دعاى او را مدتى طولانى ، اجابت نمى كند، تا مناجات او زياد شود، و به عكس هرگاه بر بنده اى غضب كرد، دعايش را مستجاب مى كند، يا نااميدش مى نمايد كه ديگر دعا نكند، حال بگو بدانم دعايت چيست ؟ عابد گفت : روزى در محلى نماز مى خواندم ناگاه چشمم به جمال بسيار زيباى نوجوانى افتاد كه چهره اش از زيبائى مى درخشيد، و چند گاو مى چراند كه گوئى به بدن آنها روغن ماليده اند، بسيار براق بودند و همچنين بهمراه او چند گوسفند فربه بود، به سوى او رفتم و پرسيد تو كيستى ؟ گفت : من فرزند ((ابراهيم خليل (ع ))) هستم . علاقه ابراهيم خليل در دلم جاى گرفت ، و اكنون سه سال است از خدا مى خواهم كه مرا به زيارت خليل خود ابراهيم ، موفق كند، اما دعايم مستجاب نشده است . ابراهيم گفت : من همان ابراهيم هستم و آن نوجوان پسر من است . عابد تا اين سخن را شنيد دست بر گردن ابراهيم انداخت و او را بوسيد و گفت : ((حمد و سپاس خداوندى را كه دعايم را مستجاب كرد)) آنگاه ابراهيم (ع) بدرخواست عابد براى همه مؤ منين و مؤ منات دعا كرد و عابد آمين گفت به اين ترتيب ، در مى يابيم كه نبايد نااميد شد، و نبايد از دعا غفلت كرد كه مستجاب خواهد شد! و گاهى اين چنين شيرين مستجاب مى شود كه در داستان خوانديد(2) 🍀 او عابدى بنام ((ماريا)) فرزند ((اوس )) بود كه عمرى طولانى داشت 📚بحار ط قديم ج 5 به نقل از امام باقر(ع) ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ بسیار زیبای سوره حجر آیه 29 🍃همه چیز با وجود دَم پرورگار زنده است 🔸فإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ 🍃(خداوند به فرشتگان گفت )پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم پيش او به سجده درافتيد ✨با تمام وجودتان به این آیه فکرکنید به آرامش عجیبی میرسید ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
شخصي به نام سليمان ديلمي مي گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم، فلاني در عبادت، و دينداري چنين و چنان است... (او را محضر امام تعريف كردم.) امام صادق عليه السلام فرمود: عقلش چگونه است؟ عرض كردم: نمي دانم. امام فرمود: (ان الثواب علي قدر العقل) به راستي پاداش عمل به اندازه عقل است. آن گاه فرمود: مردي از بني اسرائيل در مكاني بسيار سر سبز و خرم، كه داراي درختان بسيار و چشمه هاي گوارا بود خدا را پرستش مي كرد. فرشته اي از آنجا مي گذشت، او را ديد، عرض كرد: پروردگارا! مقدار پاداش و ثواب اين بنده ات را به من نشان بده! خداوند ثواب مرد عابد را به فرشته نشان داد ثواب مرد به نظر فرشته خيلي اندك آمد لذا تعجب كرد كه چرا با آن همه عبادت ثوابش كم است خداوند فرمود: برو پيش او و با وي همنشين باش تا قضيه برايت روشن گردد. فرشته به صورت انساني نزد او آمد. عابد از او پرسيد: تو كيستي؟ فرشته پاسخ داد: من بنده عابدي هستم، چون از مقام و عبادت تو در اين مكان آگاه شدم آمده ام كه در اينجا خدا را با هم پرستش كنيم. فرشته آن روز را با عابد به سر آورد. صبح روز ديگر به عابد گفت: عجب جاي خوش آب و هوا و باصفايي داري؟ كه تنها شايسته عبادت است. عابد گفت: آري! از هر لحاظ خوب است، ولي اينجا يك عيب دارد. فرشته پرسيد: آن عيب كدام است؟ گفت: كاش خداي ما الاغي داشت! اگر پروردگار ما الاغي داشت او را در اينجا مي چرانديم كه اين گياهان سرسبز و خرم ضايع نمي شد. فرشته پرسيد: - آيا پروردگار تو الاغ ندارد. عابد گفت: آري! اگر الاغي داشت، اين علف ها تباه نشده و بي فايده از بين نمي رفت. خداوند به فرشته وحي نمود كه من به اندازه عقل او پاداش مي دهم، (براي اينكه عقلش كم است، پاداشش نيز اندك است). 📚بحار ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃اهمیت فراوان‌یاد خدا و رهایی از مشکلات وحشتناک🍃 🔸ترجمه سوره صافات آیات ‌139تا144 🔸به خاطر بیاور زمانی را که(یونس ع) به سوی کشتی پر (از جمعیّت و بار) فرار کرد. 🔸(به دنبال هجوم نهنگ به کشتی، مسافران کشتی مصمم شدند یکی از سرنشینان را برای رهایی از نهنگ طعمه آن بکنند) 🔸پس [سرنشينان‌] با هم قرعه انداختند و [يونس‌] از باختگان شد. 🔸و ماهی عظیمی او را بلعید، در حالی که مستحقّ سرزنش بود!(چون وقتی از هدایت قومش نا امید شد آنها را باحالت خشم‌رهاکرد) 🔸و در شکم ماهی به تسبیح خدا مشغول شدکه اگر او از تسبیح کنندگان نبود تا روز قیامت در شکم ماهی می‌ماند ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🌹 آثار آیة الکـرســی 🌹 ✨رسول خدا (ص) فرمود: 👌یا علی ! بر تو باد به خواندن آیت الکرسی بعد از هر نماز واجب زیرا هر کس بعد از هر نماز واجب آیت الکرسی را بخواند خداوند به وی قلوب شاکرین , اعمال صادقین و ثواب پیامبران را عطا نموده و مانند کسی باشد که همراه پیامبران خدا جهاد کرده تا شهید شده باشد و فرمود: چیزی جز مرگ مانع ورود او به بهشت نیست و خداوند خودش او را قبض روح می کند و به جز انسان صدیق یا پیامبر یا کسی که خدا از او راضی باشد کسی دیگری بر خواندن آیت الکرسی مواظبت نمی کند 📚الدرالمنثور ج1 ص 323 ‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦂خطرناڪ تر از عقرب، ⏱عقربه های ساعتی است ڪه بی یاد «خدا» بگذرد ... 🔥 و هر کس از یاد خدای خود دوری کند خداوند به عذابی بسیار سخت معذّبش می‌گرداند🔥 ⚫️جن آیه 17 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
نبی مکرم اسلام (ص) می‌فرمایند: با خویشان خود دوستی کنید ولی با ایشان همسایه نشوید که دشمنی می‌آورد. (همسایگی با خویشان هم رقابت، هم حسادت و کنجکاوی و هم توقعات زیاد می‌آورد.) از کینه‌هایی که نزدیکی سکونت و همسایگی با فامیل و خویشان بوجود می‌آورد، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: 1) چون منزل‌ها در دید و رصد یکدیگر است، باعث نوعی رقابت و چشم هم‌چشمی در مال دنیا شده و بدنبال آن میان آنان حسادت ایجاد می‌شود. 2) چون خانه‌ها نزدیک و قرین یکدیگر هستند، توقع و انتظارات از هم بسیار بالا می‌رود چرا که برای کوچک‌ترین نیازی به منزل هم برای رفع و رجوع می‌روند و این پیوستگی رجوع، باعث خستگی و ایجاد کینه می‌شود. زیرا یک فامیل، فامیلِ دیگر را بر خود سَربار و مزاحم می‌پندارد. 3) همسایگی با خویشان باعث می‌شود تردد به خانه‌ها زیر نظر یکدیگر قرار گیرد و از این ترددها ممکن است خانه‌ای که بیشتر رفت و آمد دارد و پر از میهمان است، مورد حسادت و کینه خانه‌ای باشد که رفت و آمد کمتری دارد. 4) همسایگی با خویشان و نزدیک‌بودن با آن‌ها سبب می‌شود صله‌رحم بی‌معنا باشد چون طرفین دیگر، رفت و آمد و دیدارشان هیچ شیرینی و حلاوتی برای هم ندارند، چرا که زیاد یکدیگر را می‌بینند، برخلاف این‌که گمان می‌کنیم اگر نزدیک هم باشیم صله‌رحم بیشتر می‌شود در نزدیکی و همسایگی صله‌رحم کم‌رنگ‌تر می‌شود. 5) اگر غذایی در منزلی طبخ شود براحتی قابل سرو نیست زیرا که از بوی آن غذا همسایه‌ی فامیل متوجه می‌شود و طرفین در رودربایستی با یکدیگر می‌مانند. 6) همسایگی با خویشان باعث افزایش تردد و رفت و آمد بسیار شده و این افزایش تردد موجب سلبِ آرامش طرفین می‌شود چرا که گاهی ممکن است این مراجعات در زمانِ نیاز به خلوت خانواده‌ها باشد. 7) همسایگی با خویشان انتظار تعصب بی‌جا را در محل از یکدیگر بالا می‌برد و انسان را دچار نوعی قدرت شیطانی می‌کند. 📚نهج الفصاحه ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا🙏 شب ما را لبریز از آرامش🕊 و مشکلاتمان را آسان کن🕊 و فراوانی را در زندگی همه جاری فرما🕊 ما را بندگان شاکر قرار ده نه شـاکی🕊 الهی آمین
‍ زیباتر از صبح.. سلام صبحگاهی است. خدایا... "سلام" زندگي... "سلام" دوستان خوب "سلام..." صبحتون بخیر زندگیتون آباد...
✍امام علی(ع): هيچ كس، به غير خدا، اميد نبست، مگر آن كه ناامید بازگشت. 📚غرر الحكم 2511 : 🌷 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
‌ 📚حق مادر حق مادر برتو آنست ڪه بدانے او حمل ڪردہ است تو را نہ ماہ طورے ڪہ هيچ ڪس حاضر نيست اين چنين ديگرے را حمل ڪند و بہ تو شيرہ جانش را خوراندہ است طوری ڪہ هيچ ڪس ديگر حاضر نيست اينڪار را انجام دهد و با تمام وجودباجميع اعضا و جوارحش تو را حمايت و مواظبت نمودہ است و اينڪار را از روے شوق و عشق انجام دادہ و رنج و درد و غم و گرفتارے دوران باردارے را بہ خاطر تو تحمل نمودہ است، تا وقتے ڪہ خداے متعال تورا از رَحِم بہ عالم خارج انتقال داد. پس اين مادر بود ڪہ حاضر بود گرسنہ بماند و تو سير باشے، برهنہ بماند و تو لباس داشتہ باشے، تشنہ بماند و تو سيراب باشے، در آفتاب بنشيند تا تو در سايہ او آرام استراحت ڪنے، ناراحتے را تحمل ڪند تا تو در نعمت و آسايش بہ زندگے ادامہ دادہ و رشد نمائے و در اثر نوازش او بہ خواب راحت و استراحت لذيذ دست يابے. شڪم او خانہ تو و آغوش او گهوارہ تو و سينہ او سيراب ڪنندہ تو و خود او حافظ و نگهدارندہ تو بود؛ سردے و گرمے دنيا را تحمل ميكرد تا تو در آسايش و ناز و نعمت زندگے ڪنے. پس شڪرگزار مادر باش بہ اندازہ اے ڪہ براے تو زحمت كشيدہ است؛ و نمے توانے از او قدردانے نمائے مگراینکه عنايت و توفيق راازخداوند متعال بخواهی... توفیق راخدابخواهیم. ،مادرنعمت بی تکرارخداباشیم. 📚رساله حقوق امام سجاد(ع) ➥ | شیخ احمد ڪـافی ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ✍سخنرانی دکتر رفیعی موضوع: از بین رفتن گناه جنسی در خاندان ... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨ 🌼ما به خدا نباید اعتراض کنیم ✍ساعت ده صبح دکتر به همراه مأمور آشپزخانه وارد اتاق بیماران می شود. ده تخت هم داخل اتاق است، دکتر می گوید: « به این چلوکباب بدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید، به او سوپ بدهید، به این شیر بدهید، به او کته ی بی نمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان و کباب. » مریض ها همه یک جور به دکتر نگاه می کنند. حتی به کسی هم که می گوید غذا ندهید، او می فهمد که امروز عمل جراحی دارد و نباید غذا بخورد، چون می فهمد و می شناسد که دکتر خیرش را می خواهد، اعتراضی نمی کند. حالا اگر بلند شود و بگوید که چرا به آن مریض چلوکباب بدهند و به من ندهند، دکتر می فهمد که این شخص روانی است. ما هم اگر به خدا بگوییم خدایا چرا به فلانی خانه ی دو هزار متری دادی و به من ندادی، ما هم روانی هستیم. ما هم قضا و قدر الهی را نشناختیم و نفهمیدیم. باید بفهمیم همانطور که مریض می فهمد و به دکتر اعتراض نمی کند، ما هم به خدا نباید اعتراض کنیم و هر چه به ما می دهد راضی باشیم. 📚منبع: مجموعه سلوک ابرار2 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🌼برکت تا چه زمانی ادامه دارد؟ ✍پیامبر اکرم (ص): تا وقتى مردم امر به معروف و نهى از منکر مى‏ کنند و یکدیگر را در نیکى و تقوا، یارى مى‏ رسانند، در خیر و نیکى‏ اند، آن‏گاه که چنین نکنند، برکت‏ها از آنان گرفته مى‏ شود و بعضى بر بعض دیگر مسلط مى‏ گردند و در زمین و در آسمان، هیچ یاورى نخواهند داشت. 📚تهذیب الأحکام، ج 6، ص 181 : 🌷 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
روزی خانمی مسیحی دختر فلجی را از لبنان به سوریه آورده بود زیرا پزشکان لبنان از معالجه دختر فلجش نا امید شده و به اصطلاح او را جواب کرده بودند. زن با دختر فلج خود نزدیک حرم مطهر حضرت رقیه (ع) منزل می گیرد تا در آنجا برای معالجه فرزندش به پزشک دمشقی مراجعه نماید تا این که روز عاشورا فرامیرسد و او می بیند که مردم دسته دسته به طرف محلی که حرم مطهر حضرت رقیه (ع) در آنجاست می روند، از مردم شام می پرسد: اینجا چه خبر است؟ می گویند: اینجا حرم دختر امام حسین (ع) است او نیز دختر فلج خود را در منزل تنها گذاشته و درب خانه را می بندد و به حرم حضرت می رود و به حضرتش متوسل می شود و گریه می کند تا به حدی که غش نموده و بی هوش برزمین می افتد در آن حال کسی به او می گوید: بلند شو و به منزل برو چون دخترت تنها است و خداوند او را شفاده داده است. زن برخاسته و به طرف منزل حرکت می کند وقتی که به خانه می رسد درب منزل را می زند ناگهان با کمال تعجب می بیند که دخترش درب را باز می کند! مادر جویای وضع دخترش می شود و احوال او را می پرسد دختر در جواب مادر می گوید: وقتی شما رفتید دختری به نام رقیه وارد اتاق شده و به من گفت: بلند شو تا با هم بازی کنیم من گفتم: نمی توانم چون فلج شده ام آن دختر گفت: بگو بسم الله الرحمن الرحیم تا بلند شوی و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم و دیدم که تمام بدنم سالم است. او داشت با من صحبت می کرد که شما درب را زدید. آن دختر ( حضرت رقیه) ع به من گفت: مادرت آمد. سرانجام مادر مسیحی با دیدن این کرامت از دختر امام حسین (ع) مسلمان شد. : داستان هایی از بسم الله الرحمن الرحیم 2، 15، به نقل از: سحاب رحمت 777. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا🙏 شب ما را لبریز از آرامش🕊 و مشکلاتمان را آسان کن🕊 و فراوانی را در زندگی همه جاری فرما🕊 ما را بندگان شاکر قرار ده نه شـاکی🕊 الهی آمین
الهی رحمتت را شاملم کن🍂🌸 سراپا عیب و نقصم؛ کاملم کن کمال آدمیت حق شناسیست به جمع حق شناسان واصلم کن🍂🌸 هزاران مشکل هم در کار باشد زلطف خویش حل مشکلم کن صبحتون به شادکامی☺️🍂🌸
⚫️عاقبت سیاه پوشیدن برای آقا امام حسین علیه السلام ✅یکی از نمایندگان حضرت آیت الله ابوالقاسم خوئی رحمت الله علیه می‌گوید: 🔶یک سالی در ایام محرم و صفر در نجف اشرف خدمت ایشان رسیدم ودر آن گرمای شدید ایشان را درحالی دیدم که از سرتاپایشان سیاه پوش بود، حتی جوراب های ایشان نیز سیاه بود. 🔰من درحالی که تعجب کرده بودم و نگران حال ایشان بودم از آقا سوال کردم: ❓فکرنمیکنید با این وضعیت سرتاپا سیاه پوش در این هوا، ممکن است مریض و یا گرمازده شوید؟؟! ایشان در پاسخ فرمودند: فلانی من هر چه دارم از سیاه پوشی سرتاپا برای حضرت سیدالشهداء علیه السلام دارم. 🔹پرسیدم: چطور؟ ☘فرمود:بنشین تا برایت تعریف کنم: 🌾پدر من مرحوم حاج سیدعلی اکبر خوئی از وعاظ و منبری های معروف زمان خود بود.همسرش که مادر من باشد هرچه از ایشان باردار میشد پس از دو سه ماه بارداری بچه اش سقط میشد و خلاصه بچه دار نمیشدند. ❄️روزی پس از آنکه پدرم از منبر پائین می آید، زنی به او میگوید آسیدعلی اکبر شما که به ما سفارش میکنید چرا خودتان متوسل نمیشوید تا بچه دار شوید؟ پدرم این حرف را به مادرم بازگو میکند، 💥مادرم می‌گوید خب راست گفته، چرا خودت چیزی نذر امام حسین علیه السلام نمی‌کنی تا حضرت عنایتی فرموده و ما نیز بچه دار شویم؟ ✨پدرم میگوید: ما که چیزی نداریم تا نذر کنیم؟ مادرم در جواب می‌گوید حتما لازم نیست چیزی داشته باشیم تا نذر کنیم، ▪️ اصلا شما نذر کن که امسال تمام 2 ماه محرم و صفر را برای امام حسین علیه السلام از سر تا پا، حتی جوراب و کفشتان هم سیاه باشد و سیاه بپوشید. 🌿در آن سال پدرم به این نذر عمل کرد و از اول محرم تا پایان ماه صفر سرتاپا سیاه پوش شد.در همان سال هم مادرم باردار میشود و 7ماه نیز از بارداری اش میگذرد و بچه اش سقط نمی‌شود. 🔅یک شبی یکی از طلبه ها که از شاگردان پدرم بوده در آخرشب درب منزل ایشان می آید. وقتی پدرم درب را باز می‌کند پس از سلام و احوال پرسی عرض می‌کند که من یک سوال دارم. پدرم می‌گوید بپرس. ✳️طلبه می‌پرسد آیا همسرشما باردار است؟ ایشان با تعجب می‌گوید بله،تو از کجا می‌دانی؟ 🔘ناگهان آن طلبه شروع به گریه کردن میکند و می‌گوید: آسیدعلی اکبر من الان خواب بودم، در خواب وجود مبارک پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) را زیارت کردم. 🌷حضرت فرمودند: برو و به آسیدعلی اکبرخوئی بگو که بخاطر آن نذری که برای فرزندم حسین کردی و 2 ماه از سرتاپا سیاه پوشیدی ✨این بچه ای را که 7 ماه است همسرت در رحم دارد را ما حفظ میکنیم و او سالم میماند و ما او را بزرگ میکنیم و او را فقیه و عالم در دین میگردانیم و به او شهرت میدهیم. 🍀و او را به نام من "ابوالقاسم" نام بگذار... ✔️حالا فهمیدی که من هرچه دارم از سیاه پوشی سرتاپایی دارم؟..... 🌹صلی الله علیک یا اباعبدالله 🌹 ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺سخنرانی استاد عالی ✍️موضوع: صبر کنید ... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
⚫️پاسخ امام زمان (عج) به علامه بحرالعلوم در مورد "علت این همه پاداش برای گریه بر امام حسین علیه السلام" 🍃علامه بحرالعلوم (ره) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. ✅در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر امام حسين (علیه السلام) گناهان را مي آمرزد، فكر مي كرد. 🌹همان وقت متوجه شد كه شخص عربي كه سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـيد و سلام كرد. بعدپرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته اي؟و در چه انديشه اي؟ اگر مساله علمي است بفرماييد شايد من هم اهل باشم؟ 🍃سید بحرالعلوم فرمود:درين باره فكر مي كنم كه چطور مي شود خداي تعالي اين همه ثواب به زائريـن و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) مي دهد، 🌻مثلا در هرقدمي كه در راه زيارت بـرمـي دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مي شود و براي يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مي شود؟! 🌼آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن ! من براي شما مثالي مي آورم تا مشكل حل شود: ⚡️سلـطاني بـه همراه درباريان خود به شكار مي رفت . در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سـخـتي فوق العاده اي افتاد و بسيار گرسنه شد. خيمه اي را ديد و وارد آن خيمه شد. 💥در آن سياه چـادر، پيرزني را با پسرش ديد. آنان در گوشه خيمه بز شيرده ای داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگي خود را مي گرداندند. ❄️وقتي سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولي به خاطر پذيرايي از مهمان ، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگري براي پذيرايي نداشتند. 🔅سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طوري كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براي اطرافيان نقل كرد. ♻️و از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازي پيرزن و فرزندش راداده باشم ، چه عملي بايد انجام بدهم؟یكي از حضار گفت:به او صد گوسفند بدهيد. ديگري كه از وزراء بود،گفت:صد گوسفند و صد اشرفي بدهيد. يكي ديگر گفت : فلان مزرعه را به ايشان بدهيد. سلطان گفت : هر چه بدهم كم است ، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام . چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند. من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود. 🌷بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم ، حضرت سيدالشهداء علیه السلام هرچه از مال و منال و اهـل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد 🌸 پس اگر خداوند بـه زائرين و گريه كنندگانش آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون خدا كه خـدائيش را نمي تواند به سيدالشهداء علیه السلام بدهد، ✨پس هر كاري كه مي تواند، انجام مي دهد، يعني با صرف نظر از مقامات عالي خودش،به زوار و گريه كنندگان آن حضرت،درجاتي عنايت مي كند. 🛑در عين حال اينها را جزاي كامل براي فداكاري آن حضرت نمي داند... 🌷چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد 📙کمال الدين، ص 119، ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️ببخش تا ببخشه ! 🎙 أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا ۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ . عفو کنند و از مجازات درگذرند ؛ آیا دوست نمی دارید خدا شما را بیامرزد؟ [اگر دوست دارید، پس شما هم دیگران را مورد عفو و گذشت قرار دهید]؛ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. . 📙سوره نور ، آیه 22 . ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi