eitaa logo
داستان و حکایت | روایت پند حدیث معجزه الهی قرآنی اسلامی
951 دنبال‌کننده
71 عکس
87 ویدیو
0 فایل
🕊به نام الله 💚مبلغ سبک زندگےاسلامےباشیم💚 🌷زندگی بدون طعم گناه🌷 -------♥️------- . 💚 لطفا کپی باذکر صلوات🙏🌹 . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 چرا زن ها زودتر از مردان پیر میشوند؟ مرحوم آیت الله مجتهدی ره : در رحم مادر، خداوند بچه را در آبی بسیار شور قرار داده تا جسمش تمیز بماند و مادر سنگینی بچه را کمتر احساس کند. و خداوند روزی جنین را از طریق بند ناف که به مادر وصل است به او میرساند... پس اگر مادر در غذا خوردن کوتاهی کند، از غذای جنین چیزی کم نمیشود، چون او مواد لازمش را از دندانها و استخوان مادر تأمین میکند و به همین دلیل است که مادران با پیشروی در سن، دندان و پا و زانو درد میگیرند، و در آخر میگویند: زن زودتر از مرد پیر میشود.. اگر آدم ها بدانند که مادرشان بخاطر آنها استخوانش آب میشده در این میمانند که چگونه قدردانی بکنند.. 📘در محضر آیت الله مجتهدی (ره) ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ 💚 @Mojezeh_Elaahi
9.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥 بزرگترین «دزدی» که در کربلا اتفاق افتاد ! ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔘 داستان کوتاه ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻤﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺑﺎﻏﺒﺎﻧﯽ ﻭ ﺑﯿﻞ ﺯﺩﻥ ﮔﺬﺭﻭﻧﺪ ﺗﺎ ﺳﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﺑﺎ ﺁﺑﺮﻭ ﻭ ﻧﻮﻥ ﺣﻼﻝ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺸﻦ ﯾﻪ ﺷﺐ ﺣﺲ ﻏﺮﯾﺒﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﺰﺭﮔﺶ ﺭﻓﺖ : ﭘﺴﺮ ﺗﺎ ﭼﺸﻤﺶ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ : ﭘﺪﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﻤﻮﻥ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﺁﺑﺮﻭﻡ ﺭﻓﺘﻪ ﭘﺪﺭﮔﻔﺖ : ﭼﺸﻢ ﺁﺑﺮﻭﯼ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﻡ ﻣﻬﻤﻪ ﺭﻓﺖ ﻣﻨﺰﻝ ﭘﺴﺮ ﺩﻭﻡ ، ﭘﺴﺮ ﺭﻭ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﻭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﻤﻮﻥ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺯﻧﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺟﻨﺎﻗﺎﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﺑﺒﯿﻦ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﺁﺑﺮﻭﯼ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺧﻄﺮﻩ ﭘﺪﺭ ﮔﻔﺖ : ﭼﺸﻢ ﺁﺑﺮﻭﯼ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﻡ ﻣﻬﻤﻪ ﺭﻓﺖ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﮔﻔﺖ : ﭘﺪﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﻟﯽ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻊ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﻫﻤﺶ ﻃﻌﻨﻪ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺟﻠﻮ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﺵ ﺁﺑﺮﻭﻡ ﻣﯿﺮﻩ ﭘﺪﺭ ﮔﻔﺖ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺁﺑﺮﻭﯼ ﺗﻮ ﻣﻬﻤﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺭﻓﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﻮﻟﻪ ﺑﺎﺭﺵ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﯼ ﮐﻮﻟﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﺑﺮﻭ ﺑﻮﺩﻡ ، ﺩﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪ، ﺧﺎﻧﻪ، ﮐﺎﺭ، ﺯﻧﺪﮔﯽ، ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺁﺑﺮﻭ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﭼﺮﺍ ﻫﻤﺶ ﺁﺑﺮﻭﯾﻢ ﺭﺍ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻋﯿﺒﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺁﺑﺮﻭﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻬﻤﻪ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﻗﺪﺭ ﭘﺪﺭ ﻣﺎﺩﺭﺍﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ 💚 @Mojezeh_Elaahi
❤️ ارباب اینطوری به عزادارش عنایت دارد. 🖌 آیت الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی برای صله ارحام عازم یزد بود ، یک قطعه کفن برای خودش خریده در حرم امیرمؤمنان (علیه السلام) همۀ قرآن را بر آن نوشته ، سپس در حرم امام حسین (علیه السلام) زیارت عاشورا را با تربت بر اطراف آن نوشته بود ، در این سفر این کفن را با خودش به یزد می برد. 🖌 در شب اول ورودش به یزد ، در منزل یکی از دخترانش استراحت می کند ، حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) به خوابش آمده می فرماید : ☘ یکی از دوستان ما فوت کرده ، در مزار یزد منتظر کفن است ، ما دوست داریم این کفن به او اهداء شود. 🖌 بیدار می شود و می خوابد ، دوبار دیگر این رؤیا تکرار می شود ، لباس پوشیده به قبرستان یزد می رود و می بیند شخصی به نام «کریم سیاه» فوت کرده ، او را غسل داده روی سنگ نهاده منتظر کفن هستند. تا ایشان می رسد ، می گویند : کفن را آوردند. 🖌 مرحوم یزدی از آن ها می پرسد : شما کی هستید؟ می گویند : همان آقایی که به شما امر فرموده کفن بیاورید ، به ما نیز امر فرموده که برای تجهیز و دفن ایشان به این جا بیاییم. 🖌 مرحوم یزدی می پرسد : این شخص کیست؟ می گویند : او شخصی به نام «کریم سیاه» است ، یک فرد معمولی ، ولی عاشق امام حسین علیه السلام بود ، در هر کجا مجلسی به نام امام حسین علیه السلام برگزار می شد ، او بدون هیچ تکلّفی حاضر می شد. 📚 جرعه ای از کرامات امام حسین(علیه السلام) ، ص۹۷ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ 💚 @Mojezeh_Elaahi
⸻ پیرزنی مبلغ ۲۰۰ هزارتومان را گم کرده بود. در خیابان برگه‌ای نصب کرده بود که روی آن نوشته شده بود: 200هزارتومان گم کرده‌ام. هر کس آن را پیدا کرد، لطفاً به این آدرس برگرداند: واحد شماره … مستمری من کم است و به این پول نیاز دارم. حتی پول کافی برای خرید نان هم ندارم.» مردی تصمیم گرفت وانمود کند که پول را پیدا کرده است. 200هزارتومان برداشت و به سمت محل اقامت پیرزن رفت. وقتی پول را به پیرزن داد، او شروع به گریه کرد و گفت: «پسرم، تو دوازدهمین کسی هستی که با پول نزد من می‌آید و می‌گوید که این مبلغ را پیدا کرده.» مرد لبخند زد و به سمت آسانسور برگشت. پیرزن صدایش زد و گفت: «پسرم، لطفاً آن اعلامیه را پاره کن، من سواد ندارم و آن را ننوشته‌ام…» و ایستاد و گریه کرد و گفت: «همدردی شماست که به من امید می‌دهد و باعث می‌شود زیبایی دنیا را احساس کنم.» کسی را که نیازمند است تنها نگذار، در حالی که تو در نعمت غرقی… صدقه بده، کفن جیب ندارد! از زیباترین چیزهایی بود که امروز خواندم… (صدقه بده، کفن جیب ندارد) جمله‌ای که دل را می‌لرزاند… 👍👍👍👍 دختری کوچک وقتی ماشین بستنی را دید، سجده کرد. به او گفتند: چرا سجده کردی؟ گفت: مادرم وقتی خوشحال می‌شود، سجده می‌کند… فرزندان‌تان را خوب تربیت کنید. 👍👍👍👍 فردی مشغول تعمیر کولر مسجد بود. وقتی کارش تمام شد، از گرفتن مزد خودداری کرد و گفت: «مادرم وصیت کرده که برای مسجد پولی نگیرم.» همه از مادرش تعجب کردند، اما من از برّ او به مادرش بیشتر تعجب کردم… 👍👍👍👍 از یکی از صالحان پرسیدند: «چرا قبل از اذان به مسجد می‌روی؟» گفت: «اذان برای بیدار کردن غافلان است، و من امیدوارم از آن‌ها نباشم…» (از خداوند سلامتی و هدایت می‌طلبیم.) 👍👍👍👍 از یکی پرسیدند: «چرا همیشه در مسجد آب می‌نوشی، در حالی که در خانه‌ات هم آب هست؟» پاسخ داد: «تا کسی که آب را در مسجد گذاشته، ثواب ببرد…» نفوسِ والا… 👍👍👍👍 سه دعایی که در سجده‌تان فراموش نکنید: • خدایا، عاقبت به خیری نصیبم کن • خدایا، توبه‌ای نصوح پیش از مرگ روزیم فرما • خدایا، ای دگرگون‌کننده دل‌ها، دلم را بر دینت استوار دار 👍👍👍👍 اگر نیت کردی این متن را ارسال کنی، آن را با نیت خیر برای خود و پدر و مادرت انجام بده؛ شاید خداوند با همین کار، گره‌ای از مشکلات دنیوی و اُخروی‌ات را بگشاید و پدر و مادرت را در پاداش شریک گرداند. و فراموش نکن: کار خیر را انجام بده، حتی اگر کوچک باشد. ﴿ای کاش برای زندگی‌ام چیزی پیش فرستاده بودم﴾ ⸻ 🌷🌷❤️در کار خیر پیش قدم‌باشیم 💚 @Mojezeh_Elaahi
14.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخرین بار کی خدا رو صدا کردی و چیزی جز خودش را ازش طلب نکردی؟🦋💙 ‌    ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌             💚 @Mojezeh_Elaahi   
540K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه یه روز حس کردی دنیا باهات دشمن شده، این کلیپ رو ببین… چون یه نفر هنوز هواتو داره. گاهی زندگی، شبیه یه تکه زمین کوچیکه وسط دریای طوفانی. رعد و برق، موج، سیاهی… و تویی که فکر می‌کنی دیگه تموم شدی. اما… یه صدا از دل همون طوفان می‌گه: “نترس… غمگین مباش…” “ما نجات‌دهندگان تو و خانواده‌ات هستیم.” نه از آدم‌ها… نه از شرایط… خودِ خدا، اینو گفته. 📖 سوره عنکبوت، آیه ۳۳ 🎞️ اگه دنبال نشونه‌ای از طرف خدا می‌گشتی… این همونه. اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔹🔷 مردى خدمت امام حسين عليه السلام آمد وعرض كرد: ♨️ من مردى گنهكارم و قدرت ترك گناه ندارم. مرا موعظه اى كن. 🔸🔶 سيدالشهدا عليه السلام فرمود: پنج كار انجام بده و هر چه مى خواهى گناه كن: 1️⃣ اوّل: رزق و روزى خدا را نخور، هر چه مى خواهى گناه كن. 2️⃣ دوم: از ولايت و قلمرو حكومت خدا بيرون برو، هر چه مى خواهى گناه كن. 3️⃣ سوم: جايى را پيدا كن كه خدا تو را نبيند، هر چه مى خواهى گناه كن. 4️⃣ چهارم: وقتى فرشته مرگ (عزرائيل) براى قبض روح تو مى آيد، او را از خودت دور ساز، هر چه مى خواهى گناه كن. 5️⃣ پنجم: وقتى مالك دوزخ تو را وارد جهنّم مى كند، اگر مى توانى وارد نشو، و هر چه مى خواهى گناه كن 📗بحارالانوار، ج 75، ص 126 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ 💚 @Mojezeh_Elaahi
دهانتان را آلوده نکنید! ⚠️ اگر بخواهد ... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌💚 @Mojezeh_Elaahi
4.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معجزه امام حسین علیه‌السلام و خیمه روان... فقط خودتون ببینید! اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔘 داستان کوتاه "زنگوله‌ای بر گردن" می‌گویند؛ "آقا محمد خان قاجار" علاقه خاصی به شکار روباه داشته. تمام روز را در پی یک "روباه می‌تاخته،" بعد آن بیچاره را می‌گرفته و دور گردنش، "زنگوله‌ای آویزان" می‌کرده و آخر ر‌هایش می‌کرده. تا اینجا ظاهراً مشکلی نیست. البته که روباه بسار دَویده، وحشت کرده، اما زنده ا‌ست؛ هم جانش را دارد، هم دُمش و هم پوستش. "می‌ماند آن زنگوله!" از این به بعد روباه هر جا که برود زنگوله توی گردنش صدا می‌کند! دیگر نمی‌تواند "شکار" کند، چون صدای زنگوله، شکار را فراری می‌دهد. بنابراین «گرسنه» می‌ماند. صدای زنگوله، "جفتش" را هم فراری می‌دهد، پس «تنها» می‌ماند. از همه بد‌تر، صدای زنگوله، خود روباه را «آشفته» می‌کند، «آرامش»‌ را از او می‌گیرد.! "این‌‌ همان بلایی است که انسان امروزی سر ذهن پُرتَنشِ خودش می‌آورد. فکر و خیال رهایش نمی‌کند!" زنگوله‌ای از "افکار منفی،" دور گردنش "قلاده"می‌کند. بعد خودش را گول می‌زند و فکر می‌کند که آزاد است، ولی نیست. برده افکار منفی خودش شده و هر جا برود آن‌ها را با خودش می‌برد، آن هم با چه سر و صدایی، درست مثل سر و صدای یک زنگوله! * راستی هر یک از ما چقدر اسیر این زنگوله هستیم؟* ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 حکمت عبادت روزی جوانی نزد حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت: ای موسی علیه السلام خدا را از عبادت من چه سودی می رسد؟ که چنین امر و اصرار بر عبادت اش دارد؟ حضرت موسی علیه السلام گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد. با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز ، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو وصدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می رود. می دانی موسی از سکه ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی نیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر ، خطر گرگی است که تو نمی بینی و نمی شناسی و او هر لحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست. ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی رسد، بلکه با عبادت می خواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم. وَ مَنْ‌ يَعْشُ‌ عَنْ‌ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ‌ نُقَيِّضْ‌ لَهُ‌ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ‌ قَرِينٌ‌ و هر کس از یاد خدا روی‌گردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست (زخرف 36) الانوار النعمانیه ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ 💚 @Mojezeh_Elaahi