🌺جمله ای زیبا از حضرت علی(ع)🌺
📝حرف حساب روز:
نه سفیدی بیانگر زیبایی است..
و نه سیاهی نشانه زشتی.. ..
کفن سفید اما ترساننده است
و کعبه سیاه اما دوست داشنتی است..
انسان به اخلاقش هست نه به مظهرش....
قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هات را به پیش خدا گلایه کنی.. ...
نظری به پایین بینداز و داشته هات را شاکر باش
انسان بزرگ نمیشود ، جز به وسیله ی فكرش ،
شریف نمیشود ، جز به واسطه ی رفتارش ،
و قابل احترام نمیگردد ، جز به سبب اعمال نیكش...
✍
❌
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#آرامش_الهی
✨پروردگارا رسیدن به تو
🍃وضویی ساده می خواهد،
✨و قنوتی ساده تر،
🍃رکوعی سبز می خواهد
✨و سجودی سبز تر.
🍃بی گمان آسمان دلهایمان
✨آنچنان تیره و تار نیست
🍃که حضور آبی تو را رقم نزند
✨پس با ما بمان
🍃همچنان که هستی
✨شبتون در پناه الهی✨
🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸زیبایی ها را چشم میبیند
💜و مهربانی ها را دل
🌸چشم فراموش می کند
💜اما دل هرگز
🌸زندگیتون پر از
💜عطر گلهای مهربانی
#سلام_صبحتون_گلبارون 🌸
✨﷽✨
#حکایت
💠 حكايت مسلمان شدن مرتاض کافر به دست امام کاظم(ع)
✍كسى به مدينه آمد و به مردم مدينه گفت: من مى توانم خبرهايى از زندگى شما بدهم. كسانى كه با او در ارتباط بودند، از او خبر مى خواستند و او خبر مى داد و درست مى گفت. اين موضوع را به خدمت مبارك موسى بن جعفر عليهما السلام اطلاع دادند كه: شخص بى دين و غير مسلمانى به مدينه آمده و از امور ما خبر مى دهد.
حضرت با او ملاقات كردند و در حضور مردم فرمودند: چه كار كرده اى كه به اين حال رسيده اى كه به پنهان راه پيدا كرده اى؟
به حضرت عرض كرد: خيلى چيزها را مى خواستم، با خواسته هايم مخالفت كردم و در مقابل خواسته هاى خودم، صبر كردم و آن خواسته ها را دنبال نكردم، اگر چه تلخ و سخت بود. حضرت فرمودند: درست است كه چنين دانشى در محدوده رياضت هاى نفسى و مخالفت با خواهش ها نصيب تو شده است. اين مسأله درستى است؛ چون خداى مهربان در اين عالم نيز اجر خوبى احدى را ضايع نمى كند، و لو با خدا نبوده، مخالف خدا باشند و خدا را قبول نداشته باشند.
موسى بن جعفر عليهماالسلام به آن شخص پيشگو فرمود: در مقابل رياضت ها و صبرى كه كردى، حق است كه چنين پاداشى را به تو بدهند. آيا علاقه دارى مسلمان شوى؟ گفت: نه، هيچ علاقه اى به مسلمان شدن ندارم، فرمود: با خواهش نفس مخالفت كن و مسلمان شو، تو كه تمرين مخالفت با هواى نفس دارى، باطن تو مى گويد مسلمان نشو، با اين باطن جهاد كن و مسلمان شو.
گفت: چشم. به دست موسى بن جعفر عليهماالسلام مسلمان شد. چند روزى كه آداب اسلام را ياد گرفت، كسى آمد به او گفت: يكى از آن خبرها را از زندگى من به من بده. هر چه فكر كرد، ديد هيچ خبرى نزد او نيست. به درب خانه موسى بن جعفر عليهماالسلام آمد و در زد، گفت: يابن رسول الله! آن زمانى كه بى دين بودم، مى توانستم خبر از آينده بدهم، اما اكنون كه ديندار شده ام، خبرى نمى توانم بدهم، پس مزد اين ديندارى ما چه شد؟ حضرت فرمود: دنيا گنجايش مزد مسلمان شدن تو را ندارد، پاداشى كه مى خواهند به تو بدهند، در اين دنيا نمى توان به تو داد. گفت: صبر مى كنم تا در قيامت، پاداش مسلمان شدنم را از پروردگار عالم بگيرم.
📚برگرفته از کتاب صبر از ديدگاه اسلام نوشته استاد حسین انصاریان
↶【به ما بپیوندید 】↷
______________________
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
﴾﷽﴿
💠ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﻛﺮﻡ ( ﺹ ):
🌸ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻫﺎے ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﻪ ﻫﻢ،
ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﯾﻜﺪﯾﮕﺮ ﻭ ﯾﺎ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓظے ﺻﺪﻗﻪ ﺍﺳﺖ و ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﻧﻔﺎﻕ فے ﺳﺒﯿﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﺍﺭﺩ ...
📚ﻛﺎفے ﺝ 5 ﺹ 569
💠
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚#از_او_بگوئیم
نشستهام کنار رانندهی اتوبوس،جوانی است با انرژی و فعال که از صفر شروع کرده و آرام آرام ترقی کرده و اینک اتوبوس را با قسط و بدهی سنگین مالک شده. اتوبوس درون شهری است و چون یکی از نزدیکان به رحمت خدا رفته، میرود به سمت بهشت زهرا سلام الله علیها.
جوان با هیجان میگوید که چه گونه از برادر معلولِ بزرگترش مراقبت میکند و عجیب این که همسرش دوشادوش او به پرستاری برادر معلولش میپردازد تا او به شغل و کارش برسد.
لا لبخند و پرانگیزه حرف میزند و از مشکلاتش و از آرزوهایش که میگوید و این که می خواهد همسرش را و برادر معلولش را به مکه و کربلا ببرد،احساس حقارت غریبی درونم را چنگ میزند.
خدایا!هنوز هستند بزرگ مردانی که بیادعا و بدون ذرهای آلایش،با گرفتاریهای بزرگ و سهمگین زندگی دست و پنجه نرم میکنند و پرانگیزه و بی آن که آلودهی اشتباه و حرام شوند و با آرزوهایی مقدس به سلامت زندگی میکنند.
شیفتهی روحیاتش شدهام.دوستش دارم،بیاختیار.تصمیم میگیرم هدیهای معنوی به او بدهم.
میگویم:دوست داری برکت مالت را بیشتر کنی؟با اشتیاق پاسخ مثبت میدهد.
میگویم:امام زمان علیه السلام را در درآمدت شریک کن!
میخندد و چشمانش را که پر از سوال است به من میدوزد.
میگویم:من هم مثل تو با زحمت زندگی کرده و پله پله رشد کردهام.
از این که من را از جنس خودش میبیند حس رضایت میکند.
ادامه میدهم؛روزی استادی به من گفت:امام زمان را در مالت شریک کن! و من هم مثل امروز تو گیج شدم و پرسیدم:چگونه؟
و او گفت درصد ناچیزی از درآمدت را به امام زمان علیه السلام اختصاص بده تا مالت را پر برکت کنی! و من سی و هفت سال پیش این کار را کردهام تا امروز!
جوان پرسشگرانه و تاییدگونه میگوید: خب؟!میگویم:خب به جمالت! تو هم مثل من یک درصد از درآمدت را به امام زمان علیه السلام اختصاص بده! یعنی صد هزار تومان که درآمد داشتی هزار تومانش را برای امام زمان بگذار کنار! این کار را بکن! من کردهام و برکت زیادی را در زندگیام دیدهام!
میگوید:قبول! اما یک درصد را چه کار کنم؟ میگویم:هر طور صلاح میدانی و در راهی که فکر میکنی رضایت امام زمان را به همراه دارد،خرجش کن! میتوانی برای همسر وفادارت و یا برادر معلولت هزینه کنی و هدیهای بخری و به آنها بگویی که تفاوت این هدیه با هدیههای قبلی در این است که این بار مهمان امام زمانید!
به همین سادگی!
و یا در اتوبوس مردمی را که تشنهاند به چند بطری آب معدنی مهمان کن و بگو برای شادی امام زمان صلوات بفرستند و السلام علیک یا ابا عبدالله بگویند.
یا در نیمهی شعبان کام مسافرانت را با شکلات و شیرینی شیرین کن و.......
8به بهشت زهرا رسیدهایم و جوان مشتاقانه حرفهای مرا قورت میدهد و میگوید:از همین امروز و با پول کرایهی امروز شما که برکت دارد شروع میکنم و من ثواب این تبلیغ شیرین را به روح تازه گذشته تقدیم میکنم...
.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍امام علی (علیه السلام) :
دوستی بهتر از حفظ زبان. و لباسی زیبا تر از تقوای الهی. و مالی ارزنده تر از قناعت و میانه روی در خرج های زندگی. احسانی بر تر از گفتار نیکو و حکمت آمیز و غذایی گوارا تر از فرو خوردن خشم نیافتم...
📚نصایح، صفحۀ ۲۲۳
💠: 🌷
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✅چند دقیقه با امام علی علیه السلام
-اطاعت خـداغنیمت است
-حرص،قاتل حــریص است
-جـمال انسان به حـلم است
-همنشین نیـک غنیمـت است
-عیب علـم، خـودپسندی است
-برکت عمـــر در کار نیـک است
-رخنۀ دیــن به مـرگ علماء است
-فروتنــی انسان به کــــرم اوست
-بــرکت مـــال به زکات دادن است
-شفای قلب به قرآئت قـــــرآن است
-روشنی دل از خوردن حــــــلال است
-ورود دستهای زیاد در سفره برکت است
-زیبایی سخن به کوتاهی و اختصار است
-صلاح دین به تقواست، و فسادش به طمع
-افتخــار به فضیلت به از فخر به نژاد است
-طراوت و خرمی چهــره در راستگویی است
-هوشیاری و زیرکی خود را در ترک گناه قرار ده
-نقل حدیث موجب نسبت پیدا کردن با پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم)است
📚 کتاب نصایح، مؤلف: حضرت آیت الله مشکینی
✍
❌
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی آیت الله مجتهدی(ره)
🎬موضوع: نماز خواندن از ترس جهنم
↶【به ما بپیوندید 】↷
________________________
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
💠تکریم بسمله و توفیق توبه
بشر حافی از وزرای هارون الرشید بود او در ابتدای امر مرتکب برخی از کارهای ناشایست می شد که بعداً به دست مبارک حضرت کاظم (علیه السلام) توبه نمود و پای برهنه به خدمت آن حضرت رسید و از آن روز به بعد به حافی ( پابرهنه) ملقب و مشهور گردید**درباره حکایت و داستان بشر حافی ر.ک: داستان راستان 1، 134، داستان بنده است یا آزاد)). *.
مرحوم محدث قمی ( شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان) در کتاب الکنی و الالقاب و همچنین مرحوم محمد باقر موسوی خوانساری صاحب روضات الجنات نقل نموده اند که سبب توفیق توبه یافتن بشر حافی این بوده که وی در بین راه قطعه کاغذی یافت که در آن بسم الله الرحمن الرحیم نوشته شده بود و در زیر پای مردم قرار گرفته و به گونه ناخواسته پایمال شده بود بشر قطعه کاغذ را برداشت و تمیز نمود و چند درهم عطر خریده و آن را خوشبو نمود و در شکاف دیواری قرار داد پس در خواب دید که گوینده ای خطاب به وی می گویدای بشر! مرا خوشبو و پاکیزه نمودی من نیز تو را طیب و پاکیزه در دنیا و آخرت قرار می دهم. پس به هنگام صبح توفیق توبه برایش حاصل شدر.ک: داستان هایی از بسم الله الرحمن الرحیم 1، 48، به نقل از خزینه الجواهر 640، کشکول طبسی 42. ***.
✍
❌
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
عیسی مسيح از مسيري ميگذشت، يك نفر با او برخورد نمود. به محض ديدن مسيح به او فحاشی كرد و گفت: اي پسر حرامزادۀ بی اصل و نسب! مسيح در پاسخ گفت: سلام ای انسان باشرافت و ارزشمند! اطرافيان تعجب کردند و از مسيح پرسيدند:
او به تو فحاشي كرد، چه طور شما به او اين قدر احترام ميگذاريد؟ مسيح پاسخ داد: هر كسی آنچه را دارد خرج ميكند.
چون سرمايه او اين بود به من بد گفت،
و چون در ضمير من جز نيكويی نبود
از من جز نيكويی بیرون نمیآيد...
ما فقط آنچه را كه در درون داريم
ميتوانيم از خود نشان دهيم..
✍
❌
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
❔چه کسی می گوید که زندگی ،
🔴مشکلات ...؟؟
🔵و غم ها ...؟؟
⚫️و سختی هاست ...؟؟
⛔️ والله که هـرگـــز
♡...زندگی پاک و زیباست...♡
⁉️ اما کی و برای چه کسی؟؟
🌼 خداوند میفرماید:
{ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً }
《 هر کسی که کار شایستهای انجام دهد ، (خواه) مرد باشد یا زن ، در حالی که مؤمن است ، او را به حیاتی پاک زنده می داریم.》
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✅شمع صفت باش!
✍شمع را ببین!هر چه به آن نزدیک تر میشوی روشنایی و گرمای بیشتری دریافت می کنی. قرآن می خواهد ما شمع صفت باشیم، یعنی هر کی به ما نزدیک تر است بهره و سود بیشتری دریافت کند، به همین خاطر سفارش میکند که اول پدر و مادر خود را مورد نوازش و احسان و لطف قرار دهید و بعد نزدیکان خود از قبیل همسر، فرزندان، بستگان و آشنایان....
بِالوالِدَینِ إحساناً وَ ...؛ به والدین خود نیکی کنید.
💠: 🌷
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚سکه نقره
مردی هر روز در بازار گدایی میکرد و مردم هم حماقت او را دست میانداختند. دو سکه به او نشان میدادند که یکی از طلا بود و یکی از نقره. اما مرد گدا همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد.
این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد میآمدند و دو سکه به او نشان میدادند و مرد گدا همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد.
تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه مرد گدا را آن طور دست میانداختند٬ ناراحت شد.
در گوشه میدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند٬ سکه طلا را بردار. اینطوری هم پول بیشتری گیرت میآید و هم دیگر دستت نمیاندازند.
مرد پاسخ داد: حق با شماست٬ اما اگر سکه طلا را بردارم٬ دیگر مردم به من پول نمیدهند تا ثابت کنند که من از آنها احمقترم. شما نمیدانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آوردهام.
.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی یک کشتی پراز عسل در ساحل لنگر انداخت وعسلها درون بشکه بود...🍯
پیرزنی آمد که ظرف کوچکی همراهش بود و به بازرگان گفت:
از تو میخواهم که این ظرف را پر از عسل کنی. تاجر نپذیرفت وپیرزن رفت...
سپس تاجر به معاونش سپرد که آدرس آن خانم را پیدا کند و برایش یک بشکه عسل ببرد
آن مرد تعجب کرد وگفت
ازتو مقدار کمی درخواست کرد نپذیرفتی والان یک بشکه کامل به او میدهی؟
تاجر جواب داد :
ای جوان او به اندازه خودش در خواست میکند و من در حد و اندازه خودم میبخشم...
پروردگارا🙏
کاسه های حوائج ما کوچک و کم عُمقند
خودت به اندازه ی سخاوتت
بر من و دوستانم عطا
کن که سخاوتمندتر از تو نمیشناسیم....
آرزوهايتان را به دستان خدا بسپاريد🌸
.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
⭕️ آیا میدانید طبق روایات ، چه چیزهایی از پیامبران ، نزد حضرت مهدی است و با خود پس از ظهور، می آورد؟
۱-تابوت آدم ۲-وسیلهٔ نجاری نوح
۳-مجموعهٔ ابراهیم ۴-عصای موسی
۵-حجر موسی ۶-تورات موسی
۷-الواح موسی ۸-تابوت موسی
۹-انجیل عیسی ۱۰-رحل عیسی
۱۱-صاع یوسف ۱۲پیراهن یوسف
۱۳-تاج سلیمان ۱۴-انگشتر سلیمان
۱۵-مکیال شعیب ۱۶-آئینه شعیب
۱۷-زره داود ۱۸-ترکه هود و صالح
۱۹-پیراهن پیامبراکرم ۲۰-زره پیامبراسلام
۲۱-انگشتر رسول خدا ۲۲-عصای پیامبراکرم
۲۳-شمشیر ذوالفقار ۲۴-مصحف امیرالمومنین علی ۲۵-عهدنامه مخصوص پیامبر ۲۶-میراث جمیع پیغمبران و مرسلین و همه ی کتب آسمانی دیگر...
📚مهدی منتظر ص۴۶ و ۴۷
📚معجم احادیث الامام المهدی/ج۳
📚دولت_کریمه_امام_عصر ۲۵
✍
❌
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🍀 رﻭﯼ ﺩﯾــﻮﺍﺭ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﺑﻨـــﻮﯾﺴﯿﺪ:
خـــــ🌸ــــﺪﺍ ﻫﺴـــﺖ ....
🍀 ﻧﻪ ﯾـــک ﺑــﺎﺭ ﻭ ﻧـﻪ ﺩﻩ ﺑـاﺭ ...
که ﺻـــﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﯾـــﻤﺎﻥ ﻭ ﺗﻮﺍﺿــﻊ ﺑﻨــﻮﯾﺴﯿــﺪ
🍀 " ﺧـــــ🌸ــــﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ســـﺮ ﺁﻥ ﺳــﻔﺮﻩ ی ﺧــﺎﻟﯽ ﮐــﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷــﮏ ﯾﺘﯿﻢ ﺍﺳﺖ
🍀 ﺧـــــ🌸ـــــﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
پشــﺖ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﮔــﻠﯽ ﭘﯿـﺮﺯﻧﯽ ﮔﻔــﺖ :
🍀 " ﺧـــــ🌸ـــــﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﺁﻥ ﺟـــﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﻫﻤــﻪی ﺧﺴﺘــﮕﯽ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﻬــﺎ ،
🍀 ﺳﺮ ﺗﻌــﻈﯿﻢ ﻓﺮﻭ ﺑــﺮﺩ ﻭ ﭼﻨــﯿﻦ ﮔﻔﺖ:
ﺧـــــ🌸ـــــﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
🍀 ﮐﻮﺩﮐـــﯽ ﺭﻓــﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﺗــﺨﺘﻪ .....!
گوﺷﻪ ﺗﯿﺮﻩ آن ﺗﺨﺘﻪ ﻧﻮﺷﺖ :
ﺩﺭ ﺩﻝ ﮐــﻮﭼﮏ ﻣﻦ ﺩﺭﺩ ﺯﯾـﺎﺩ ﺍﺳــﺖ ﻭﻟـﯽ ﯾﺎﺩ
ﺧــــــ🌸ــــــﺪﺍ ﻫﺴﺖ ...
شب بخیر💚
.
📚واکسن ویروس گناه
در خیابانها دیدهام این روزها ماسک میزنی، دستکش میپوشی و صورتت را بیشتر میپوشانی که مبادا چشمِ کرونا با آن خندههای ترسناکش به صورتت بیفتد. تو جسم و بدنت را دوست داری و میدانی در مقابل این ویروسِ بیحیا و کشنده، نیاز به یک فیلتر داری!
کرونا دیر یا زود بساطش را جمع میکند و میرود... ویروسی که فقط جسمها را درگیر میکند و اگر خدا بخواهد بدن، شکستش میدهد.
خدا در قرآنش سفارش کرده تو همیشه چشمت را در مقابل نامحرم بپوشانی، تا ویروسِ خطرناکتری به نام «جلوهگری» و «بیحیایی» سر تا سر روحت را اِشغال نکند که اثراتش به مراتب مخربتر است...
چشمهایمان را بر گناه ببندیم تا ویروسِ بیحیایی روحمان را آلوده نکند و با طراوت و شادابیِ معنوی، به ماه محرم برسیم.
قطعا روحی که دچار بیماری نشده، عاشورا را با صفای بیشتری درک خواهد کرد و چنین روح پاکی لایق اشک بر حسین خواهد شد و دعایش نیز پذیرفته میشود؛ امام زمان نیز از او راضی خواهد بود.
همانطور که میدانید یکی از عواملی که باعث تعجیل در ظهور میشود خودسازی و ترک گناه است. و چقدر زیباست که این ترک گناه به صورت دستجمعی اتفاق بیافتد.
امروز به میانهی راهی رسیدیم که پایانش رضایت امام زمان را در پی خواهد داشت انشاءالله.
.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
به قلبت رجوع کن
اگرحالت خوبست به باورهایت
ایمان بیاور
اگرحالت خوب نیست
همچون
خانه کلنگی بکوب از اول بساز
برای تغییر دیر نیست🌷🌹
🦋🧚♀🧚♀🦋
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#امام_علی عليه السلام:
✍️ من ساءَ خُلُقُهُ ضاقَ رِزقُهُ؛ مَن کَرُمَ خُلُقُهُ اتَّسَعَ رِزقُهُ.
🔴 هر که اخلاقش بد باشد، روزیاش تنگ شود و هر که خوش خوی باشد، روزیاش گشاده گردد.
🦋🧚♀🧚♀🦋
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
گویند که در شهر نیشابور موشی به نام «زیرک» در خانهی مردی زندگی میکرد.
زیرک دربارهی زندگی خود چنین میگوید:
«هرگاه مرد صاحبخانه خوراکی برای روز دیگر نگه میداشت، من آن را ربوده و میخوردم و مرد هرچه تلاش میکرد تا مرا بگیرد، کاری از پیش نمیبرد.
تا اینکه شبی مهمانی برای مرد آمد.
او انسانی جهاندیده و سرد و گرم روزگارچشیده بود.
هنگامی که مهمان برای مرد سخن میگفت، صاحب خانه برای آنکه ما را از میان اتاق رفت وآمد میکردیم براند(فراری دهد)، دستهایش را بههم میزد.
مهمان از این کار مرد خشمگین شد و گفت:
من سخن میگویم آنگاه تو کف میزنی؟ مرا مسخره میکنی؟
مرد گفت:
برای آن دست میزنم که موشها بر سر سفره نریزند و آنچه آوردهایم را ببرند.
مهمان پرسید:
آیا هرچه موش در این خانهاند همگی جرات و توان چنین کاری را دارند؟
مرد گفت:
نه! یکی از ایشان از همه دلیرتر است.
مهمان گفت:
بیگمان این جرات او دلیلی دارد و من گمان میکنم که این کار را به پشتیبانی چیزی انجام میدهد. پس تیشهای برداشت و لانهی مرا کند. من در لانهی دیگری بودم و گفتههای او را میشنیدم.
در لانهی من ١٠٠٠ دینار بود که نمیدانم چهکسی آنجا گذاشته بود اما هرگاه آنها را میدیدم و یا به آنها میاندیشیدم، شادی و نشاط و جرات من چندبرابر میشد.
مهمان زمین را کند تا به زر رسید
و آن را برداشت و به مرد گفت:
که دلیل دلیری موش این زر بود. زیرا که مال پشتوانهای بس نیرومند است. خواهی دید که از این پس موش دیگر زیانی به تو نخواهد رسانید.
من این سخنها را میشنیدم و در خود احساس ناتوانی و شکست میکردم. دانستم که دیگر باید از آن سوراخ، به جایی دیگر رفت.
چندی نگذشت که در بین موشهای دیگر کوچک شمرده شدم و جایگاه خود را از دست دادم و دیگر مانند گذشته بزرگ نبودم. کار به جایی رسید که دوستان مرا رها کردند و به دشمنانم پیوستند.
پس من با خود گفتم؛
که هرکس مال ندارد، دوست، برادر و یار ندارد.
مهمان و صاحبخانه، زر را بین خود بخش کردند. صاحبخانه زر را در کیسهای کرد و بالای سر خود گذاشت و خوابید، من خواستم از آن چیزی باز آرم تا شاید از این بدبختی رهایی یابم،
هنگامی که به بالای سر او رفتم، مهمان بیدار بود و یک چوب بر من زد که از درد آن بر خود پیچیدم و توان بازگشت به لانه را نداشتم. به سختی خود را به لانه رساندم و پس از آنکه دردم اندکی کاسته شد، دوباره آز مرا برانگیخت و بیرون آمدم.
مهمان چشم به راه من بود، چوبی دیگر بر سر من کوفت، آنچنان که از پای درآمدم و افتادم. با هزار نیرنگ خود را به سوراخ رساندم.
درد آن زخمها، همهی جهان را بر من تاریک ساخت و دل از مال و دارایی کندم. آنجا بود که دریافتم، پیشآهنگ همهی بلاها طمع است.
پس از آن، به ناچار کار من به جایی رسید که به آنچه در سرنوشت است خشنود شدم. بنابراین از خانهی آن مرد رفتم و در بیابانی لانه ساختم.
📚#کلیله_و_دمنه
.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی ناب از افتتاح 😍
ایوان طلای حرم حضرت ابوالفضل عباس (ع)💚
💠
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌿چرا اسم امیرالمؤمنین علیه السلام در قرآن نیامده است؟🌿
علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین حسینی طهرانی قدّس سرّه
🌷اینکه در تمام قرآن مجید اسم علیّ برده نشده است، این نکته ای دارد.
🌷با آنکه در تمام قرآن از اوّل تا به آخر راجع به مقامات امیرالمؤمنین و صفات و اخلاق او که همان مقام ولایت است گفتگو شده است،
🌷ولی ولایت در باطنِ نبوّت است، و نبوّت ظاهر ولایت است، و قرآن مجید کتاب نبوّت یعنی ظاهرِ ولایت است.
🌷ولایت، تفسیر و تأویل قرآن است و تفسیر و تأویل در باطن است، چون بنا به فرض تفسیر و تأویل است.
🌷بنابراین اسم علیّ اصولاً در قرآن نمی تواند بوده باشد.
📚 «معادشناسی» ج ۴ ص۱۰۵
💠
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍امام علی علیه السلام
خدايا مرا اين عزّت بس است كه بنده تو باشم، و برايم اين افتخار كافى است كه تو پروردگار من باشى، تو آنچنانى كه دوست دارم، مرا هم چنان كن كه دوست دارى!
📚نهج البلاغه
💠: 🌷
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🤲دعاهای قشنگ واسه همدیگه:🤲
🌸ﺩﻋﺎ کنیم هیچکس ﺩﻟﺶ ﻧﮕﯿﺮﻩ،ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻓﺖ
🍀ﺧﺪﺍ ﯾﻪ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﺧﻮﺏ ﺑﺬﺍﺭﻩ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺶ!
🌸ﺩﻋﺎ کنیم که ﻫﯿﭽﮑﺪﻭممون ﺍﺷﮑﯽ ﺍﺯ
🍀ﭼﺸﻤﺎﺵ ﻧﯿﺎﺩ ، ﺍگرم اﻭﻣﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺎﺷﻪ
🌸ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﯿﭽﮑﯽ ﺩﻟﺶ ﭘﺮ ﻧﺸﻪ،
🍀ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﭘﺮ ﺷﺪ ﭘﺮ ﺑﺸﻪ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ
🌸ﺩﻋﺎ کنیم هیچکی ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﻧﺸﻪ،
🍀ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﺷﺪ ﺧﺪﺍ ﺯﻭﺩ ﯾﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻬﺶ ﺑﺪﻩ
🌸ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﺮ ﮐﯽ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺗﻮ ﺩﻟﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻪ
🍀و حکمت خدا با آرزوهامون یکی باشه.
✍
❌
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی بسیار تاثیرگذار و تکان دهنده...
و خدا می بیند...
حتما ببینید...
با ما باشید👇👇👇
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
💠امام صادق عليه السلام و ترك مجلس شراب💠
✍هارون پسر جهم نقل مى كند:
هنگامى كه حضرت صادق عليه السلام در ((حيره )) منصور دوانيقى را ملاقات نمود، من در خدمت ايشان بودم.
يكى از سران سپاه منصور پسر خود را ختنه كرده بود. عده زيادى از اعيان و اشراف را براى وليمه دعوت كرد.
امام صادق عليه السلام نيز از جمله دعوت شدگان بودند.
سفره آماده شد و مهمانان بر سر سفره نشستند و مشغول غذا شدند.
در اين ميان ، يكى از مهمانان آب خواست.
به جاى آب ، جامى از شراب به دستش دادند.
جام كه به دست او داده شد
فورا امام صادق عليه السلام نيمه كاره از سر سفره حركت كرد و از مجلس بيرون رفت.
هر چه خواستند امام را دوباره برگردانند، برنگشت.
✍فرمود:
از رحمت الهى بدور و ملعون است آن كس كه بر كنار سفره اى بنشيند كه در آن شراب باشد!!
📙داستانهاى بحارالانوار
✍
❌
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
مي گويند
خداوند داستان ابليس را تعريف کرد ،
تا بداني که نمي شود به عبادتت ،
به تقربت و به جايگاهت اطمينان کنی!
خدا هيچ تعهدي براي آنکه
تو هماني که هستی بمانی ، نداده است
شايد به همين دليل است که
سفارش شده وقتی حال خوبی داری
و مي خواهي دعا کني ،
يادت نرود عافيت و عاقبت بخيری بطلبی
پس به خوب بودنت مغرور نشو
که شيطان روزی مقرّب درگاه الهی بود
دوستان مهربانم عاقبت بخیری
را براتون آرزومندم
✍
❌
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
💫دهخدا مادری داشت بسیار عصبی بود و پرخاشگر؛ طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بود و پیرپسر مجردی بود در کنار مادرش زندگی میکرد.
نصف شبی مادرش او را از خواب شیرین بیدار کرد و آب خواست. دهخدا رفت و لیوانی آب آورد مادرش لیوان را بر سر دهخدا کوبید و گفت آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشهای از اتاق رفت و زار زار گریست.
گفت: «خدایا من چه گناهی کردهام بخاطر مادرم بر نفسم پشت پا زدهام. من خود، خود را مقطوعالنسل کردم، این هم مزد من که مادرم به من داد. خدایا صبرم را تمام نکن و شکیباییام را از من نگیر.»
گریست و خوابید شب در عالم رؤیا دید نوری سبز از سر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش ساخت. صدایی به او گفت: «برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم.»
🌟از فردای آن روز دهخدا شاهکار تاریخ ادبیات ایران را که جامعترین لغتنامه و امثال و حکم بود را گردآوری کرد و نامش برای همیشه بدون نسل، در تاریخ جاودانه شد.
✍
❌
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi