eitaa logo
معجزه های الهی | مطالب تکان دهنده قرآن قیامت و آخرت شب اول قبر عالم برزخ عجایب خلقت حکایت
8.9هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
5.9هزار ویدیو
19 فایل
🕊به نام الله 💚مبلغ سبک زندگےاسلامےباشیم💚 🌷زندگی بدون طعم گناه🌷 -------♥️------- . 💚 لطفا کپی باذکر صلوات🙏🌹 . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه تایید و نه رد میشوند . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🤲جبران نماز قضای صبح🤲 🍃 شخصی خدمت امام صادق علیه السلام آمد و استخاره کرد، استخاره بد آمد، ولی او آن را نادیده گرفت و به مسافرت تجارتی رفت و اتفاقاً به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد. 🍃 وقتی بازگشت خدمت امام رفت و گفت: یادتان هست که استخاره برایم کردید و بد آمد؟ اما من آن را ندیده گرفتم و سود هم بردم. 🍃 حضرت فرمود: یادت هست در فلان منزل خسته بودی نماز مغرب و عشاء را خواندی، شام خوردی و خوابیدی و هنگامی که بیدار شدی آفتاب صبح زده بود و نماز صبح تو قضا شد؟ 🍃 عرض کرد: آری، یا بن رسول الله. ✨ فرمود: اگر خدا دنیا و هر چه در آن است را به تو داده بود جبران آن خسارت معنوی نمی شود.✨ ✍ ❌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✅بردبار باش! ✍کیف ها توی کیف فروشی ها اگر خوش فرم و خوش قواره اند به خاطر این است که پر از کاغذ باطله اند. اگر آن کاغذ باطله ها را بیرون بریزی از فرم و قیافه می افتند و کاغذها هم دیگر زباله اند و باید دور ریخته شوند. خشم و عصبانیت چیزی شبیه همان کاغذ باطله است. اگر فرو ببری شکل و شخصیت پیدا می کنی و اگر بیرون بریزی از شکل و شخصیت و معنویت می افتی. این است که قرآن کریم دعوت به فرو بردن خشم دارد و می فرماید: الکاظِمینَ الغَیظِ؛ 💠: 🌷 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🐪شتر دیدى، ندیدى! مردی در صحرا دنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر باهوشی برخورد و سراغ شتر را از او گرفت. پسر گفت: شترت یک چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله پسر پرسید: آیا یک طرف بارش شیرینی و طرف دیگرش ترشی بود؟ مرد گفت: بله بگو ببینم شتر کجاست؟ پسر گفت: من شتری ندیدم! مرد ناراحت شد، و فکر کرد که شاید پسرک بلایی سر شتر آورده پس او را نزد قاضی برد و ماجرا را برای او تعریف کرد. قاضی از پسر پرسید: اگر تو شتر را ندیدی چطور همه مشخصاتش را می دانستی؟ پسرک گفت: روی خاک رد پای شتری را دیدم که فقط سبزه های یک طرف را خورده بود، فهمیدم که شاید یک چشمش کور بوده، بعد متوجه شدم که در یک طرف راه، مگس و در طرف دیگر، پشه بیشتر است چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی نتیجه گرفتم که شاید یک لنگه بار شتر شیرینی و یک لنگه دیگر ترشی بوده است. قاضی از هوش پسرک خوشش آمد و گفت: درست است که تو بی گناهی، ولی زبانت باعث دردسرت شد پس از این به بعد شتر دیدی ندیدی ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🎁هدیه ای ازطرف خدا...🤲 خدا گاهی اوقات اینگونه ظرفیت مارو میسنجه... هیچگاه معامله با رو رد نکنیم... ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
📚 امتحان الهی ‏ می گوید : علیه‌السلام فرمودند : روزی دو فرشته از آسمان به زمين فرود آمدند . در بين راه یکدیگر را دیدند . يكى از آن دو به ديگرى گفت : براى چه مأموریتی فرود مى‏ آيى؟ گفت : خدای متعال مرا به طرف دريایی فرستاده تا یکی از ماهیان دریا را که ستمگری از ستمگران به آن میل پیدا کرده است و از خداوند آن را طلب کرده است را به آن دریا برانم و آن را در تور ماهیگیرها بیاندازم تا او را برای آن ستمگر صید کنند ، تا آن ستمگر از این بابت به انتهای آرزوی خود برسد . سپس او به رفيقش گفت : تو براى چه مأمور شده اى؟ گفت : خداوند عزّوجل مرا براى امرى عجيب ‏تر از آنچه تو را به آن مأمور کرده ، فرستاده است . خدای متعال مرا فرستاده تا نزد بنده ی مؤمنش كه روزه‏ دار و شب زنده دار است و دعا و روزه ‏اش در آسمان شناخته شده است بروم تا ظرف غذایی را که برای افطارش آماده كرده است را واژگون کنم تا بدين وسيله آزمايش نهايى ايمان از او صورت گرفته باشد. 🗂منبع : بحارالانوار ، ج ۶۷ ، ص ۲۲۹ . ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ♨️هنوزجوانم وبرای آخرتم کاری نکردم😞 🔹 شیخ عبدالکریم حائری با عنایت امام حسین(ع)💚 💠 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
📝آن شب خطرناک: گروهی از قریش و اشراف مکه از قبایل مختلف در محل تشکیل جلسات مشورتی بزرگان مکه به نام دارالندة جمع شدند تا درباره خطری که از ناحیه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آنها را تهدید می کرد بیندیشند. در اثناء راه پیر مرد خوش ظاهری به آنها برخورد کرد که در واقع همان شیطان بود از او پرسیدند: کیستی؟ گفت: پیرمردی از اهل نجد. جلسه تشکیل یافت و درباره اینکه چگونه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم را به عنوان مانعی از سر راه بردارند گفتگو می کردند یکی گفت او را از میان خون بیرون کنید تا از دست او راحت شوید، پیرمرد گفت این هم درست نیست زیرا اگر این کار را انجام دهید به سراغ قبایل دیگر عرب می رود و با گفتار شیرینش در آنها نفوذ می کند، ابوجهل که تا آن وقت ساکت بود به سخن آمد و گفت به نظر من از هر قبیله ای یک جوان شجاع و شمشیر زن را انتخاب کنید تا در فرصتی مناسب به طور دسته جمعی به محمد صلی الله علیه و آله و سلم حمله کنند و او را بکشند این طور خون او در بین همه قبایل پخش می شود و بنی هاشم نمی تواند به خونخواهی او قیام کند، پیرمرد نجدی خوشحال شد و گفت: به خدای رأی صحیح همین است نتیجتاً همه ی با این تصمیم موافقت کردند. جبرئیل فرود آمد و به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گفت: تا شب را در بستر خود نخوابد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شبانه به سوی غار ثور حرکت کرد و سفارش نمود علی (علیه السلام) در بستر او بخوابد تا کسانی که خانه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تحت نظر داشتند متوجه عدم حضور پیامبر نگردند. علی (علیه السلام) که در آن موقع جوانی 23 ساله بود در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خوابید هنگامی که صبح شد و طبق نقشه، جوانان قبائل مختلف جهت قتل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به خانه ریختند، علی (علیه السلام) را در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دیدند، صدا زدند پس محمد صلی الله علیه و آله و سلم کجاست؟ حضرت امیر (علیه السلام) فرمود: نمی دانم. لذا با این جانفشانی حضرت علی (علیه السلام)، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از گرداب مرگ نجات یافت. ✍ ❌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥روزاسیری حضرت زینب(س) سلامٌ علی قلب زینب الصّبور و لسانها الشّکور، سلامٌ علی من تظافرت علیها المصائب والکروب و ذاقت من النّوائب ما تذوب منها القلوب 😔 🙏دعا میکنم بحق زینب کبری(س) در روزگار اسیر گرفتاری درلحظه ها اسیرغم درشیرینی عمر اسیر مریضی ودر زندگی اسیرچه کنم چه کنم نشوید 🙏أمين يارب العالمين 💠 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
👌 داستان کوتاه پند آموز 💭 شیطان با بنده ای همسفر شد موقع نماز صبح، بنده نماز نخوند موقع ظهر و عصر هم، نماز نخوند موقع مغرب و عشاء رسید، بازم بنده نماز بجای نیاورد 💭 موقع خواب شیطان به بنده گفت من با تو زیر یک سقف نمی خوابم چون پنج وقت موقع نماز شد و تو یک نماز نخوندی میترسم غضبی از آسمان بر این سقف نازل بشه که من هم با تو شامل بشم 💭بنده گفت تو شیطانی و من بنده خدا ، چطور غضب بر من نازل بشه ؟ شیطان در جواب گفت من فقط یک سجده اونم به بنده خدا نکردم از بهشت رانده شدم و تا روز قیامت لعن شدم در صورتیکه تو از صبح تا حالا باید چند سجده به خالق میکردی و نکردی وای به حال تو که از من بدتری ؟؟؟؟ «شیطان که رانده شد بجز یک خطا نکرد خــود را بـه سـجـده ی آدم رضــا نـکـرد شـیــطان هـــزار بــار بـه از بــی نـمـــاز او سجــده بـر آدم و او بـر خــدا نـکـرد» 💠✨ از پاهايي که نمي توانند تو را به اداي نماز ببرند، انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند.. ❤️ رسول الله فرموده اند : ❌ ترك نماز صبح: نور صورت ❌ ترك نماز ظهر: بركت رزق ❌ ترك نماز عصر: طاقت بدن ❌ ترك نماز مغرب: فايده فرزند ❌ ترك نماز عشاء: آرامش خواب را از بين میبرد ✍ ❌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
💎در مناطقی از غرب آفریقا، وقتی کسی کار ناپسندی انجام می دهد او را به مرکز دهکده می برند و برای دو روز، تمام اعضای قبیله او را احاطه می کنند و درباره ویژگیهای خوب و مثبت آن فرد حرف می زنند. آنها معتقد هستند که هر فرد ذاتا خوب است ولی گاهی هم اشتباهاتی مرتکب می شود که در‌ واقع درخواست کمک است. افراد قبیله کنار هم در این آئین جمع می شوند تا به فرد خوبی ذاتی اش را یادآوری کنند. اعتقاد جمعی این است که این حمایت، از هر نوع تنبیه و خجالت زده کردن فرد بهتر است. آنها این حرکت را "اوبونتو" به معنی "انسانیت با یکدیگر و تمام موجودات زنده" می نامند. . ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
در زمان حضرت موسے (ع) پسر مغروری بود که دختر ثروتمندی گرفتہ بود عروس مخالف مادر شوهـر خود بود... پسر به اصرار عروس مجبور شد مادر پیر خود را بر ڪول گرفتہ بالای کوهـے ببرد تا مادر را گرگ بخورد... مادر پیر خود را بالای ڪوہ رساند چشم در چشم مادر ڪرد و اشڪ چشم مادر را دید و سریع برگشت به موسے (ع) ندا آمد برو در فلان ڪوہ مهـر مادر را نگاہ ڪن... مادر با چشمانی اشڪ ‌بار و دستانے لرزان دست بہ دعا برداشت و می‌گفت: خدایا...! ای خالق هـستے...! من عمر خود را کرده ام و برای مرگ حاضرم فرزندم جوان است و تازه داماد تو را بہ بزرگی‌ات قسم می‌دهـم... پسرم را در مسیر برگشت بہ خانه اش از شر گرگ در امان دار ڪہ او تنهـاست... ندا آمد: ای موسے(ع)...! مهـر مادر را می‌بینے...؟ با این‌که جفا دیدہ ولے وفا می‌کند... بدان من نسبت به بندگانم از این پیر‌زن نسبت به پسرش مهـربان‌ترم...!!! ✍ ❌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🌟خدایا وقتی ڪه شب می‌رسد! 🌟افڪارم از تو و عشقت، آرامش می‌گیرد! 🌟خوابم از امنیت و مهرت، اطمینان می‌یابد! 🌟مرا از واسطه های آرامش وشادی 🌟بندگانت قرارده...!
💚أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ✋ روی زمینیم آسمانی از دعاییم مشغول ذکر دلنشین ربنا ییم وقتیکه دلتنگ حسینیم عاشقانه با هر سلام صبحگاهی کربلاییم صبحتون_حسینیـــــــ【🖤】 محبي‌الامام اَلْحُسَیْن(ع) ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
💠 سر حسین علیه السلام و ایمانی نصرانی: از امام سجاد علیه السلام روایت کرده اند هنگامی که سر مبارک سید الشهداء علیه السلام را نزد یزید پلید آوردند، آن ملعون سر را در مجلس حاضر نمود و شراب می نوشید. یکی از سفرای یزید پلید آوردند، آن ملعون سر را در مجلس حاضر نمود و شراب می نوشید. یکی از سفرای پادشاه کشور خارجی که در مجلس یزید حضار شده بود و از اشرف آن کشور نیز محسوب می شد، به یزید گفت: ای پادشاه عرب این سر کیست؟ یزید گفت: -چرا چنین سوالی را می کنی ؟ گفت: زیرا هنگامی که به کشور خود باز می گردم، پادشاه از رویدادهای این سفر از من سؤال می کند از این جهت می خواهم از احوال این سر مطلع شوم که او را باخبر سازم تا در شادی و جشن شما شریک باشد (زیرا بر دشمنان خود غلبه کرده اید). یزید گفت: این سر حسین بن علی بن ابیطالب است. گفت:مادر او کیست گفت: یزید گفت: فاطمه دختر رسول خدا. گفت: اف بر تو و بر دین تو! دین من بهتر از دین تو می باشد؛ چرا که پدر من از فرزندان حضرت داوود است و با اینکه میان من و حضرت داوود، پدران بسیاری وجود داشته اند، نصارا مرا تعظیم و تکریم می کند و خاک پای مرا برای تبرک بر می دارند. و حال آنکه شما فرزند پیغمبر خود را می کشید، در حالی که بین گفت: آیا حکایت کنیسه حافر را شنیده اید؟ یزید گفت: بگو تا بدانم. گفت: در میان عمان و چین دریایی هست که یک سال مسافت آن است. در این دریا یک شهر وجود دارد و مسافت آن هشتاد فرسخ است. در آن شهر کنیسه های بسیاری وجود دارد که بزرگترین آن کنیسه حافر است که در محراب آن حقه طلایی آویخته شده است و در آن حقه سمی وجود دارد که می گویند سم الاغی است که حضرت عیسی علیه السلام بر آن سوار می شده است و از همین جهت است که آن حقه را به طلا و دیبا مزین گردانیده اند و در هر سال گروهی بسیار از نصارا از اطراف عالم به زیارت آن کنیسه می روند و آن را طواف می کنند و می بوسند و حاجات خود را از قاضی الحاجات طلب می نمایند. ایشان با این حالت به آن سمی که گمان می کنند سم الاغ حضرت عیسی علیه السلام است، احترام می کنند و شما این چنین پسر دختر پیغمبر خود را می کشید. خدا به شما و دینتان برکت ندهد. یزید گفت: این نصرانی را بکشید تا در کشور خود ما را رسوا نسازد. هنگامی که نصرانی این سخن را شنید گفت: می خواهی مرا بکشی؟ یزید گفت: آری نصرانی گفت: دیشب پیغمبر شما را در خواب دیدم و به من فرمود ای نصرانی تو اهل بهشتی و من از سخن او تعجب نمودم. و حالا به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر شما گواهی می دهم. در این هنگام بلند شد و سر مبارک حسین علیه السلام را بر سینه خود چسبانید و می بوسید و گریه می کرد، تا اینکه او را به شهادت رساندند. ✍ ❌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
از حکیمی پرسیدند: چرا هیچ از عیب مردم سخن نمی گویی؟ حکیم گفت: هنوز از محاسبه ی عیب های خودم فارغ نشده ام تا به عیب های دیگران بپردازم! . ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
امان نامه حضرت اباالفضل علیه السلام شمر، كه فرمانده پیادگان قشون عمر بن سعد و از عناصر كلیدى و پلید واقعه كربلا بود، در عصر روز تاسوعا، امان نامه اى از عمر بن سعد براى چهار فرزند رشید و دلاور ام البنین علیهاالسلام یعنى عباس، عبدالله، جعفر و عثمان از برادران پدرى امام حسین علیه السلام آورد تا آنان را از سپاه خداجوى و حقیقت طلب امام حسین علیه السلام جدا سازد. ام البنین، همسر حضرت على علیه السلام داراى چهار فرزند دلاور و فداكار بود كه همگى در ركاب برادر و امامشان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در كربلا حاضر بودند. حضرت عباس علیه السلام كه بزرگترین آنان است، از شهرت به سزایى برخوردار بود. وى به خاطر جمال زیبا، قامت موزون، دلاورى، غیرت و شجاعت بى مانندش، به «قمر بنى هاشم» معروف شده بود. ام البنین از قبیله بنى كلاب بود كه شمر بن ذى الجوشن نیز به همین قبیله انتساب پیدا مى كرد. بدین جهت در عصر تاسوعا به نزدیكى خیمه گاه امام حسین علیه السلام آمد و با صداى بلند فریاد زد: «أینَ بَنو اُختِنا»؛ (پسران خواهر ما کجایند؟) ولی آن بزرگواران جواب ندادند. امام حسین علیه السلام كه منظور شمر را دانسته بود، به برادران خود فرمود: پاسخ شمر را بدهید. اگر چه او فاسق است و لیكن با شما قرابت و خویشى دارد. حضرت عباس علیه السلام به همراه سه برادر خود، در جواب فرمودند: چه می گویی؟ شمر گفت: شما خواهرزادگان من هستید. بدانید تا ساعتى دیگر شعله هاى جنگ برافروخته مى گردد و از یاران حسین بن على کسی زنده نمى ماند. من براى شما امان نامه اى از عمر بن سعد آورده ام. شما از این ساعت در امان هستید، مشروط بر این كه دست از یارى برادرتان حسین بردارید و سپاهیانش را ترك كنید. حضرت عباس علیه السلام كه كانون وفادارى و معدن غیرت بود، بر او بانگ زد: بریده باد دست هاى تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه ات. اى دشمن خدا، ما را دستور مى دهى كه از یاری برادر و مولایمان حسین علیه السلام دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و فرزندان ناپاك آنان درآوریم. آیا ما را امان مى دهى ولى براى فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم امانى نیست؟ شمر از پاسخ دندان شكن فرزندان ام البنین، خشمناك شد و به خیمه گاه خویش برگشت. (1) هم چنین روایت شده است: در میان سپاه عمر بن سعد، فردى بود به نام «عبدالله بن ابى محل بن حزام» كه برادرزاده ام البنین علیهاالسلام بود. وى هنگامى كه با خبر شد عمه زادگانش (عباس، عبدالله، جعفر، عثمان) در میان سپاهیان امام حسین علیه السلام حضور دارند، امان نامه اى از عمر بن سعد براى آنان گرفت و به واسطه غلامش «كزمان» براى آنان ارسال كرد. كزمان، فرزندان ام البنین علیهاالسلام را صدا زد و آنان را از امان نامه پسر دایى شان باخبر گردانید. حضرت عباس علیه السلام و برادرانشان به وى گفتند: به پسر دایى ما سلام برسان و بگو كه ما را نیازى به امان نامه شما نیست. امان خدا بهتر است از امان پسر سمیه. (2) منابع: 1) بحارالانوار، ج 44، ص 391 ؛ منتهى الامال ، ج 1، ص 337. 2) معالم المدرستین، ج 3، ص 105. 💠 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸السلام علیک یا ابوالفضل العباس ع 🎥فیلم خشم حضرت ابوالفضل در وسط میدان جنگ 💠 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
📚فرزند یزید و اقدام شگفت‌انگیز او بعد از مرگ پدرش پس از مرگ یزیدبن‌معاویه، فرزند او به نام ((معاویه)) به خلافت رسید. ولی معاویه‌بن‌یزید پس از چند روز، از خلافت کناره‌گیری کرد. خطبه عجیب معاویه بن یزید و اعلام کناره‌گیری از خلافت: «اى مردم، ما به وسيله شما امتحان شديم و شما به وسيله ما. از اینكه از ما خوشتان نمی‌آید و از ما بدگويى می‌كنيد با‌خبریم! پدربزرگ من (معاوية بن ابو سفيان) با کسی در امر خلافت جنگید، که در خویشاوندی با پیامبر خدا کسی از او سزاوارتر؛ و در اسلام، کسی از او شایسته‌تر نبود. علی بن ابیطالب، پيشرو مسلمانان بود و اول‌مؤمنان و پسر عموى رسول‌الله و پدر فرزندان خاتم پيمبران. جَدّ من نسبت به شما گناهانى مرتكب شد كه می‌دانيد. سرانجام مرگش فرارسيد و در گرو عمل خويش گرفتار آمد. سپس پدرم را عهده‏ دار حكومت ساخت با اينكه از او اميد خير نمی‌رفت! پدرم بر مَركب هوس نشست و گناه خود را نيكو شمرد. ليكن آرزو به دستش نيامد و اجل، دست او را كوتاه ساخت. مدت او به پایان رسید و در گورش، اسير بزهكارى خويش گرديد. چقدر ناگوار است که از رسوايى پدرم آگاه هستیم، زیرا او خاندان پيامبر را كُشت و حُرمت‌ها را از ميان برد و كعبه را سوزاند. و من، آن کسی نیستم كه حکومت شما را به عهده گيرم و مسئوليت‌هاى شما را تحمل كنم. اكنون خودتان می‌دانيد و خلافت‌تان. به خدا قسم اگر دنيا غنيمت است، ما از آن بهره برديم، و اگر هم خسارت است، آل‌ابو سفيان هر چه خسارت دیده، دیگر بس است‏» 📚تاریخ الیعقوبی، جلد۲، صفحه۲۵۴ . ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍امام حسین (علیه السلام): محبت اهل بیت، سبب ریزش گناهان است؛ همانگونه که باد برگ درختان را می‌ریزد. 📚حیاه الامام حسین(ع) 💠: 🌷 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
شهادت نوزاد در روز عاشورا امام حسین علیه السلام در روز عاشورا بر اسب خود سوار و عازم میدان بود. در این هنگام، نوزادی را که در همان ساعت متولد شده بود نزد او آوردند. امام علیه السلام در گوش فرزند خود اذان گفت و کام او را برداشت. در آن هنگام تیری بر حلق آن کودک اصابت کرد و او را به شهادت رساند. امام حسین تیر را از حلقوم آن طفل بیرون کشید و کودک را به خون آغشته کرد و گفت: به خدا سوگند تو گرامی تر از ناقه صالح و جد تو، رسول خدا، گرامی تر از صالح پیامبر است نزد خدا. آن گاه جنازه به خون آغشته کودک را آورده و نزد سایر فرزندان و برادر زادگانش نهاد. منابع: قصه کربلا، ص 354. 💠 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
همیشه نمی توانی، مهار آنچه در بیرون می گذرد، رادر دست بگیری اما همیشه می توانی ، مهار آنچه را در درونت می گذرد رادر اختیار داشته باشی پس مراقب رفتارت باش ‌‌ ‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨ ✅چهار دستور قرآنی برای سعادت دنیا و آخرت را ترک مکن که از زیادی و افزونی محروم خواهی شد . " لئن شكرتم لأزيدنكم " اگر شکر گویید بیشتر به شما می بخشم . خدا را ترک مکن چون از نگاه پروردگارت محروم می مانی . " فاذكروني أذكركم " مرا به یاد آورد تا شما را به یاد آورم . را ترک مکن چرا که از استجابت محروم می مانی . " ادعوني أستجب لكم " از من بخواهید تا اجابت کنم . را ترک مکن چرا که از نجات محروم می مانی . 🌸" وما كان الله معذبهم وهم يستغفرون " چرا که تا زمانی که استغفار گویید هرگز عذابتان نخواهم داد. 📚 قرآن کریم ↶【به ما بپیوندید 】↷ ______________________ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✍امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: بلا و گرفتارى بر مؤمنى وارد نمى شود مگر آنکه خداوند عزوجل بر او الهام مى فرستد که به درگاه باری تعالى دعا نماید و آن بلا سریع بر طرف خواهد شد. ولی چنانچه از دعا خوددارى نماید، آن بلا و گرفتارى طولانى می گردد. 💥پس هر‌گاه فتنه و بلائى بر شما وارد شود، به درگاه خداوند مهربان دعا و زارى نمائید... 📚 الکافی، ج ۲، ص ۴۷۱ 💠: 🌷 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
دو درویش ملازم صحبت با یکدیگر سفر کردند یکی ضعیف بود که هر بدو شب افطار کردی و دیگر قوی که روزی سه بار غذا میخورد! اتفاقا به شهری رفتند و به تهمت جاسوسی گرفتار آمدند ، هر دو را به زندانی بردند و در به گل بر آوردند بعد از دو هفته معلوم شد که بی گناهند و در را باز کردند! قوی را دیدند مرده و ضعیف جان به سلامت برده... مردم در عجب ماندند، حکیمی گفت خلاف این عجب بود آن یکی بسیار پر خور بوده است طاقت بینوایی نیاورد به سختی هلاک شد و این یکی دگر خویشتن دار بوده است لاجرم بر عادت خویش صبر کرد و به سلامت بماند. چو کم خوردن طبیعت شد کسی را چون سختی پیشش آید سهل گیرد وگر تن پرورست اندر فراخی چو تنگی بیند از سختی بمیرد... 📙گلستان سعدی ✍ ❌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
📖قرائت قرآن مانند عادت روزانه از عاداتی است که انسان های موفق در زندگی خود می گنجانند .. ⏰ در میان برنامه روزانه ات وقتی مشخص را برای قرآن قرار بده حتی اگر نیم ساعت باشد ... 💙 خواهی دید که این نیم ساعت بازندگی تو چه می کند ❤ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨ ✅حاج اسماعیل دولابی ، در خصوص تقویت ایمان سالک می فرمودند: ✍بر پیغمبر(ع) صلوات بفرست که قوه ی شما را زیاد می شود. هر وقت دعایی می شنوی یا مصیبتی از خوبان می شنوی و ناراحت می شوی، آهسته صلوات بفرست. این قوه و ظرفیت شما را زیاد می کند. صلوات ظرفیت انسان را بزرگ می کند. یعنی آدمی کع ضعف اعصاب دارد، کوچک است. اگر یک شب نمازش عقب و جلو شود، خودش را می خورد، یا اگر یک شب موفق شود بی قرار می شود و ادّعا می کند، به برکت صلوات این حالت از او رفع می شود. صلوات در خوشی و ناخوشی به انسان قوت می دهد و بهجت می آورد و غم را زائل می کند. آنجا هم که سرور است آن را بزرگتر نشان می دهد. صلوات، در راه خدا به انسان خیلی کمک می کند، در بین دعاها برای رفع خستگی و باز شدن نطق و راه افتادن زبان مفیداست. هر وقت با خدای خود صحبت می کنی، اگر دیدی زبانت تعطیل شد و نتوانستی حرف بزنی، صلوات بفرست، دوباره نطقت باز می شود... انسان گاهی درمانده که به خدا چه بگوید، صلوات راه را باز می کند 📚طوبای محبت ۱، ص۱۲۴ ↶【به ما بپیوندید 】↷ _____________________ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✅شیعه کیست؟ ✍امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: کافی نیست کسی خود را به این بهانه که دوستدار ماست شیعه بداند. شیعه ما فقط کسی است که تقوا داشته باشد. نشانه شیعیان ما: تواضع، امانت داری، نیکی به والدین، راستگویی، کمک به فقیران و کثرت یاد خداست. شیعه ما کسی است که زبانش جز به نیکی باز نمی شود. کسی که صرفا بگوید من "علی" را دوست دارم، اما اهل عمل نباشد، و به سیره آن حضرت عمل نکند، شیعه نیست. 📚کافی، جلد۲، صفحه۷۴ 💠: 🌷 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
📚لبخند مرد جوانی که می خواست راه معنویت را طی کند، به سراغ استاد رفت. استاد خردمند گفت: تا یک سال به هر کسی که به تو حمله کند و دشنام دهد پولی بده! تا دوازده ماه، هر کسی به جوان حمله می کرد، جوان به او پولی می داد. آخر سال باز به سراغ استاد رفت تا گام بعدی را بیاموزد. استاد گفت: به شهر برو و برایم غذا بخر. همین که مرد رفت، استاد خود را به لباس یک گدا در آورد و از راه میانبر کنار دروازه شهر رفت. وقتی مرد جوان رسید، استاد شروع کرد به توهین کردن به او. مرد جوان لیخندی زده و به گدا گفت: عالی است! یک سال مجبور بودم به هر کسی که به من توهین می کرد پول بدهم، اما حالا می توانم مجانی فحش بشنوم، بدون آنکه پشیزی خرج کنم! استاد وقتی صحبت جوان را شنید رو نشان داده و گفت: برای گام بعدی آماده ای چون یاد گرفتی به روی مشکلات بخندی! ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✅فروتنى شگفت انگیز امام حسن(ع) ✍️فروتنى حضرت امام حسن (عليه السلام) و تواضع آن انسان الهى چنان بود كه : روزى بر گروهى تهيدست مى گذشت و آنان پاره هاى نان را بر زمين نهاده ، روى زمين نشسته بودند و مى خوردند ، چون حضرت امام حسن (عليه السلام) را ديدند گفتند : اى پسر رسول خدا ! بيا و با ما هم غذا شو ! به شتاب از مركب به زير آمد و گفت : خدا متكبران را دوست ندارد و با آنان به خوردن غذا مشغول شد .سپس همه آنان را به ميهمانى خود دعوت فرمود ، هم به آنان غذا داد و هم لباس. 📚 منبع: اهل بیت عرشیان فرش نشین. تالیف استاد حسین انصاریان 💠: 🌷 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این شب معنوی 🏴🥀 میخوام دعا کنم براے اونایے کہ خیلےﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻥ خیلے ﺩﻟﺸﮑﺴﺘﻦ خیلےتنهان خیلےﻋﺎﺷﻘﻦ ﺧﺪﺍیا هواے ﺩﻻﺷﻮﻧﻮ داشتہ ﺑﺎﺵ ﺩﺳﺘﺸﻮﻧﻮ ﺑﮕﻴﺮ و حاجتشون رو برآورده کن🙏🥀 شبتون بخیر ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈