فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مداحی_فاطمیه
چادرت را بتکان
روزی ما را بفرست
ای که روزی دو عالم
همه از چادر توست
↶【به ما بپیوندید 】↷
_____________________
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍پیامبرانی که نامشان روی سنگ بود !
آنگاه که امیر مؤمنان علی (ع ) زمام امور خلافت را به دست گرفت ، در این ایام ، روزی در نخیله بود ، پنجاه نفر از یهودیان به محضر آن حضرت رسیده و عرض کردند : ما در کتابهای خود دیده ایم که خبر داده اند از سنگی عظیم که نام هفت نفر از پیامبران در آن نوشته شده و آن سنگ در همین سرزمین است ولی هر چه کاوش کردیم آن را نیافتیم . امام علی (ع ) همراه آنها از نخلیه بیرون آمد و چند قدم راه پیمود تا به تل ریگی رسیدند . علی (ع ) همانجا توقف کرد و فرمود : آن سنگ زیر این ریگهاست .
یهودیان عرض کردند : ما نمی توانیم آن همه ریگ را برداریم تا آن سنگ را بنگریم . امام علی (ع ) متوجه خدا شد و از درگاهش خواست که آن ریگها را به اطراف پراکنده ساخت و در نتیجه ، آن سنگ نمایان شد و علی (ع ) به یهودیان فرمود : آن نامها در آن طرف سنگ که روی زمین قرار گرفته ، ثبت شده است .
آنها با بیل و کلنگی که همراه داشتند ، هر چه در توانشان بود ، کوشیدند تا سنگ را به آن سو برگردانند ، ولی از عهده این کار بر نیامدند .
در این هنگام علی (ع ) به پیش آمد و با دست پر توان خود ، آن سنگ را به جانب دیگر انداخت . در نتیجه آن طرف سنگ که نام هفت پیامبر در آن نوشته بود ، آشکار شد .
یهودیان دیدند که در آن ، نامهای : نوح ، ابراهیم ، موسی ، داود ، سلیمان ، عیسی و محمد نوشته شده ، هماندم نور حقانیت اسلام بر قلبشان تابید و شهادتین را به زبان جاری کرده و به مسلک مسلمانان در آمدند .
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
36.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💿داستان تصویری انفاق
📚 حکایتی زیبا از حضرت فاطمه زهرا برگرفته از کتاب فضائل الزهرا
❥↬
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
‼از شيخ بهايي پرسيدند :
خدا را در كجا يافتي ...؟
فرمودند:
در قلب كساني كه بيدليل مهربانند
🔶🔸راه های گناه نکردن🔸🔶
🔸🔸
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌼ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥ ؛
✍ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﻛﻦ !...
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ،
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﺸﻜﻨﺪ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮﻛﻠﺖ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ،
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ
ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻓﯽ ﻛﻨﻨﺪ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻣﻴﺪﺕ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ،
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ
ﻧﺎ ﺍﻣﻴﺪﺕ ﻛﻨﻨﺪ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﻳﺎﺭﺕ ﺧﺪﺍﺳﺖ،
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ
ﻧﺎﺭﻓﻴﻖ ﺷﻮﻧﺪ ...
ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﻤﺎﻥ .
ﭼﺘﺮِ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﭼﺘﺮِ ﺩﻧﻴﺎست
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
🌼در آخرالزمان همه هلاک می شوند، مگر کسانی که...
✍حضرت امام حسن عسکری (ع) میفرمایند : کسی در آخرالزمان از هلاکت و نابودی نجات پیدا نمی کند ، مگر این که خداوند او را به دعا برای تعجیل فرج و ظهور موفق بگرداند.
📚بحار الانوار، ج۱۰۲، ص۱۱۲
آیت الله بهجت : بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزّمان ، دعای فرج امام زمان(ع) است ؛ البته دعایی که در همه اعمال ما اثر بگذارد. قطعاً اگر کسانی در دعا جدّی و راستگو باشند ، مبصراتی (دیدنی هایی) خواهند داشت. باید دعا را با شرایط آن خواند و «توبه از گناهان» از جملة شرایط دعا است.
با خود قرار بگذاریم که بعد از هر نماز در سجده ی شکر ، دعای اللهم کن لولیک حجت بن الحسن ... و دعای " اللهم عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِيَةَ وَ النَّصْر و اجْعَلْنِا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ "(خدایا در تعجیل در فرج مقرر کن و عافیت و نصرت به حضرت عنایت کن و ما را از یاری کنندگان او قرار ده) را با حضور ذهن و توجه به معنی و مفهوم آن ، از عمق وجودمان از خدا درخواست کنیم.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
روزی شاگردان نزد حکیم رفتند و پرسیدند: استاد زیبایی انسان درچیست؟
حکیم دو کاسه کنار شاگردان گذاشت وگفت: «به این دو کاسه نگاه کنید اولی ازطلا درست شده است ودرونش سم است و دومی کاسه ای گلیست و درونش آب گوارا است، شما کدام رامیخورید؟»
شاگردان جواب دادند: کاسه گلی را. حکیم گفت: آدمی هم همچون این کاسه است. آنچه که آدمی را زیبا میکند درونش واخلاقش است. باید سیرتمان رازیباکنیم نه صورتمان را.
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍فرق مؤمن و منافق:
علی (ع ) روزی با جمعی از یاران خود به قبرستان رفتند ، و رو به آنان فرمودند : آیا می خواهید چیزی را بر شما بنمایانم که هرگز ندیده اید ؟
عرض کردند : بلی یا امیرالمؤمنین ، حضرت بر سر قبر کهنه ای - که نشان می داد صاحب آن خیلی مدتها پیش رحلت نموده - رفت و فرمود :
یا عبدالله ، قم باذن الله ، ای بنده خدا برخیز به اذن خدا .
در همان حال قبر شکافته شد و پیر مردی با محاسن سفید از قبر بیرون آمد و عرض کرد السلام علیک یا ولی الله
حضرت جواب او را داد و فرمود : چند سال است از دنیا رفته ای ؟
گفت : فدایت شوم ، سال نشده ، فرمود : چند ماه است ؟ عرض کرد ، به ماه هم نرسیده ، فرمود : چند روز است ؟ گفت : روز هم نشده ، فرمود : چند ساعت ؟ عرض کرد به ساعت هم نرسیده ، چون داخل قبر خود شدم بعد از سؤ ال نکیرین ، حوری خوب روی ، خوش صورتی را در قبر دیدم ، با وی در آویختم ، گردن بندی که در گردن داشت پاره گردید و دانه های آن متفرق شد صد دانه داشت ، من و او مشغول جمع کردن دانه ها شدیم و هنوز تمام نکرده بودیم ، که شما مرا خواستید .
حضرت فرمود : به جایگاه خود برگرد ، خداوند از رحمت بی پایانش تو را بی نصیب نفرماید . چون رفت ، فرمود : او صد سال است که از دنیا رفته و مشغول برچیدن دانه های گردن بند خواهد بود تا قیام قیامت و عالم برزخ هم برای او نمودی ندارد .
آنگاه حضرت سر قبری که تازه بود و گویا صاحب آن ساعتی پیش از دنیا رفته ، آمد و صاحب آن قبر را صدا زد . جوانی سیاه روی با حالی زار از قبر بیرون آمد و گفت : السلام علیک یا امیرالمؤمنین ! حضرت جواب سلام او را داد و فرمود : جوان ! چند ساعت است که از دنیا چشم فرو بسته ای ؟ عرض کرد : فدایت شوم از ساعت گذشته ، فرمود : چند روز است ؟ گفت : از روز زیادتر است ، فرمود : چند ماه است ؟ عرض کرد : از ماه هم بیشتر است . فرمود : چند سال است ؟ گفت : خیلی سال است ، آنقدر کار و زحمت و گرفتاری دارم که خاطرم نیست چند سال است گویا صد سال باشد .
حضرت فرمود : به جایگاه خود بر گرد و در حق او دعا فرمود . به برکت دعای آن حضرت در عقاب و عذاب او تخفیفی داده شد .
علی (ع ) فرمود : فرق میان مؤمن و منافق همین قدر است .
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔥 بیشترین ناله #اهل_جهنم
امام علی(ع) در مورد اوصاف #جهنمیان میفرمایند؛ #اهل_آتش در جهنم از یک چیز بیشترین #ناله را خواهند داشت، آن چیست؟
#حدیث
امام علی(ع):
به درستی که بیشترین ناله های اهل جهنم از #تسویف است.
📚جامع السعادت ج ۳ ص۴۶
❓#تسویف یعنی:
کار امروز را به #فردا انداختن…
امروز که گذشت، #فردا انجاممیدم…
از #فردا دیگه غیبت نمیکنم…
#فردا میرم حلالیت میگیرم…
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
✅داستان کوتاه
✍روزی شاهزادهای تصمیم به ازدواج گرفت. بنابراین همه دختران شهر را به میهمانی دعوت کرد. و اعلام کرد در این جشن همسر خود را انتخاب میکند. دختر خدمتکار قصر از شنیدن این ماجرا بسیار ناراحت شد چرا که عاشق شاهزاده بود. اما تصمیم گرفت که در میهمانی شرکت کند تا حداقل یکبار شاهزاده را از نزدیک ببیند.
روز جشن همه در تالار کاخ جمع بودند. شاهزاده به هر یک از دختران دانهای داد و گفت کسی که بهترین گل را پرورش دهد و برایم بیاورد همسر آینده من خواهد بود. شش ماه گذشت و با اینکه دختر خدمتکار با باغبانان مشورت کرد و از گل بسیار مراقبت کرد ولی گلی در گلدان نرویید. روز موعود همه دختران شهر با گلهایی زیبا و رنگارنگ در گلدانهایشان به کاخ آمدند. شاهزاده بعد از اینکه گلدانها را نگاه کرد اعلام کرد که دختر خدمتکار همسر اوست! همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش گلی نبوده.
💥 شاهزاده گفت این دختر گلی را برایم پرورش داده که او را شایسته همسری من می کند، «گل صداقت!!!». همه دانههایی که به شما دادم را در آب جوشانده بودم و ممکن نبود گلی از آنها بروید...
↶【به ما بپیوندید 】↷
_____________________
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌿🌿🌿🌿
🔰 به پیامبر(ص) گفتند: «آن جوانی که پشت سر شما نماز میخوانَد، چشمچرانی هم میکند. بعضی از گناههای خیلی بد را هم انجام میدهد.» لابد منظورشان این بود که شما نصیحتش بفرمایید تا آن عیبش را هم کنار بگذارد.
رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند: «همان نمازش او را درست خواهد کرد» [نیازی به نصیحت نیست.] راوی میگوید: «طولی نکشید که آن جوان توبه کرد و آن عیب را کنار گذاشت.» اگر درست به نماز پرداخته شود، اینقدر برکت دارد.
استاد پناهیان
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🔴سه دفتری که خداوند اعمال بندگان
را در آنها ثبت میکند
✍🏻پیامبراکرم(ص) فرمود:
برای اعمال بندگان سه دفتر هست؛
🏷دفتری که خدا چیزی از آن نمیآمرزد.
🏷دفتری که خدا به آن اهمیت نمیدهد.
🏷دفتری که از هیچ چیز آن نمی گذرد.
سپس فرمود: دفتری که خدا چیزی از آن را نمیآمرزد، شرک به خدا است. دفتری که خدا به آن اهمیت نمیدهد، ستمی است که بنده میان خود و خدا به خویشتن کرده است. مانند روزهای که خورده. یا نمازی که ترک کرده و خداوند اگر بخواهد آنرا میبخشد و از آن می گذرد.
و اما دفتری که خداوند از هیچ چیز آن نمیگذرد ستمهائی است که بندگان به یکدیگر کردهاند که ناچار باید تلافی شود.
📚 نصایح، نوشته مرحوم آیت الله
مشکینی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
🌼همه میتوانند از اولیاء خدا باشند؛ خودت را ارزان نفروش! نگو «من که نمیتوانم مثل آقای بهجت بشوم!»
✍فردی بهنام «حاج عیسی» پیش حضرت امام(ره) خدمت میکرد و چای میآورد. امام(ره) گاهی با گریه، دعا میکرد که «خدایا، من را با حاج عیسی محشور کن.» روز قیامت یکدفعه دیدی، حاج عیسی هم رفت پیش امام(ره)! چون او هم مثل امام، در حدّ توان خود، وظایفش را درست انجام داده و کارهای خوب کرده است.
هیچکسی حق ندارد مأیوس شود و خودش را از تمنّای وصال محروم کند. نگو: «همه که مثلِ آقای بهجت(ره) نمیشوند!» خیلیها با اصرار و سماجت، به خیلی جاها رسیدهاند؛ چون در پُشت این سماجت، امید و ایمان هست. همه میتوانند به همهجا برسند و از اولیاء خدا باشند؛ یأس ابلیسی را نابود کن! منتظرِ کشف و کرامت یا اتفاق خاصی هم نباش. شاید برایت بهتر بوده که جلوه و کرامتی ندیدهای، چون اگر میدیدی، خراب میشدی(دچار عُجب میشدی)
شاید توفیق نماز شب نداشته باشی؛ اما واقعاً ناراحت باشی از اینکه توفیق پیدا نمیکنی. خُب، این ناراحتیِ خودت را حفظ کن و ادامه بده. یکوقت دیدی با توفیقندادن به نماز شب، تو را به همهجا رساندند! اهل دل میگویند: بعضی از اولیاء خدا، هم خودشان میدانند که از اولیاء خدا هستند و هم دیگران. بعضیها خودشان میدانند اما مردم نمیدانند. بعضیها خودشان هم نمیدانند! شاید شما هم از اولیاء خدا باشی؛ خودت را ارزان نفروش.
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد آیتالله بهجت(ره)- ۹۷.۹.۳۰
↶【به ما بپیوندید 】↷
_______________________
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍آیــت الله نـاصـــــری :
کسی نیست بگوید خدا را دوست
ندارم، همه دوست دارند امّا شرط
دوســت داشتن تبعیـت است، اگر
واقعا خـــدا رو دوســـت داری، به
احتـــرامش گنـــاه نڪن...
: 🌷
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌼تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها سبب عفو و بخشش
✍امام صادق علیه السلام:
مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ فَاطِمَةَ سلام الله علیها قَبْلَ أَنْ یثْنِی رِجْلَیهِ مِنْ صَلاَةِ اَلْفَرِیضَةِ غُفِرَ لَهُ وَ یبْدَأُ بِالتَّکبِیرِ.
هر که بعد از نماز واجب و قبل از آن که روی از قبله برگرداند، خداوند متعال را به تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام مورد تقدیس قرار دهد و تسبیح را با الله اکبر آغاز نماید، خداوند او را مورد عفو و بخشش قرار می دهد.
📚 بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۳۳۲
: 🌷
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
﷽
▪️مهمان خانه ی امام شده بود.
امام خرما تعارفش کرد،
گفت: از غصه نمی توانم چیزی بخورم؛
در راه دیدم ماموران حاکم زنی را می زدند؛
میخواستند زندانی اش کنند؛
کسی به دادش نمی رسید!
امام پرسید: مگر چه کرده بود؟
بَشّار گفت:
شنیدم از مردم که پایش لغزیده و زمین خورده.
همان وقت دشمنان مادرتان زهرا را نفرین کرده.
محاسن امام صادق علیه السلام خیس اشک،
فرمود: برخیز! به مسجد سهله می رویم.
باید برای نجاتش دعا کنیم. 🤲
امام دو رکعت نماز خواند،
(( دست به دعا برداشت،
برای نجات کسی که از مصائب مادر یاد کرده بود.))
بعد دعا فرمود: آزادش کردند، برویم.
خبر آوردند زن آزاد شده. ✨
حاکم شهر دویست درهم برای دلجویی به او بخشیده؛
زن اما قبول نکرده، با اینکه سخت محتاج بوده.
بشار به دیدنش رفت.
گفت: امام صادق سلامت رساند،
این هفت دینار را هم هدیه فرستاده.
زن مات و مبهوت پرسید: امام زمانم به من سلام فرستاد؟
مدهوش شد، وقتی جواب آری شنید.
به هوش که آمد، باز همین سوال را پرسید.
باز اما از هوش رفت، از شوق آن سلام.
برای سومین بار هم مدهوش شد.
بار آخر به بشار گفت:
به امام زمانم بگو کنیز او هستم و محتاج دعایش.
بشار، همان کرد که زن گفته بود.
امام اشک ریخت و برایش دعا کرد
📚بحارالانوار، ج 47، ص378.
✋ مهدی جان! مولای من...
" هست دعاهای شب و روزِ تو
بدرقه ی گریه کنِ فاطمه "سلام الله علیها" "
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
دانی که چرا خدا تو را داد دو دست
من معتقدم که اندر آن سری هست
یک دست برای انکه خویشتن داری
با دست دگر ز دیگران گیری دست.....
┏━━✨✨✨━━┓
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
⚜پیـــر پاره دوز (پالان دوز) و میــرداماد
روزی از روزها سید محمد باقر (میرداماد) و شیخبهایی در گذرگاهی به پیرمردی پاره دوز (پاره دوز اصطلاح مشهدی ها به کفاش بوده است که به غلط پالان دوز شهرت یافته است)
برخورد میکنند. تصمیم میگیرند نعلین را جهت مرمت به پیر بسپارند.
در حین کار هر دو - که از مستثناهای قـــرن بودند - متوجه میشوند که پیر در حین کار مشغول به ذکر گویی است و همه ذکــــــــــرها هم مورد عنایت حق تعالی قرار میگیرد.
شیخ بهایی به میرداماد اشاره میکند که بواسطه ی تقوای پیرمرد فقیر چیزی به او عطا کند -
چون این نوع کار از تخصص های میرداماد بود -
میرداماد دست میبرد و مشته ی فولادی پاره دوز را که مخصوص کوبیدن روی بخیه ها بود با خواندن دعایی به طلا تبدیل میکند.
پیر متوجه میشود و به میرداماد میگوید این به کار من نمی آید مشته ی خــودم را برگردان.
از این دو بزرگوار اصرار که به دردت میخورد و از پیر پاره دوز انکار که به کارم نمی آید تا اینکه نهایتا میرداماد ابراز عجز میکند که برگردان مشته به فولاد کار من نیـــست.
پیر بدون برداشتن مشته و تنها با نگاه کردن به آن ۳ مرتبه تغییرش میدهد:
آهن میشود
طلا میشود
و دوباره آهــــــــــن!!❗️
سپس رو به میرداماد میکند و میگوید دلــــــــــت را کیمیا کن!
هر دو بزرگوار با دیدن صحنه خم شده و زانوی پیر را میبوسند و از مریدانش میشوند.
اینجاست که خـــدای رحمان در حدیث قدسی میفرماید :
(( يا عبدي اطعني اجعلك مثلي انا اقول كن فيكون انت تقول كن فيكون ))
✨بنــــده مـــــن
مــــــــــرا اطاعت ڪن تا تو را مانند خـــود ڪنم
مــــــــــن مي گويم باش پس بوجود مي آيد تــــــــــو هم مي گويي باش پــــــــــس مي شود .
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✅تلنگر
✍به یک بزرگی گفتند: بچه ی شما بی ادب است.
گفت: چه کرده است؟ گفتند: سقایی مشک آبی روی دوشش بود و می رفت. بچه ی شما یک سوزن به مشک آب فرو کرد و این آب هایش خالی شد. آن بزرگ خیلی ناراحت شد، رفت به همسرش گفت. همسر شروع کرد به منقلب شدن و گفت: باید اینطور باشد. گفت: چرا؟
گفت: من وقتی حامله بودم، از کنار درخت اناری گذشتم، انار مردم بود. دهنم پر آب شد، یک سوزن در انار فرو کردم و از این سوراخ آب انار را خوردم. آن آب انار خلافی که خوردم، باید... من سوزن به انار زدم، باید بچه ام به مشک سوزن بزند.
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🍃(میانه روی )🍃
مردی به همراه شاگردش از دهی میگذشت . پیرمردی از او پرسید : ای قدیس ، چگونه به خدا برسم ؟ استاد پاسخ داد : خوش بگذران و با شادی ات خدا را نیایش کن و به راه خود ادامه دادند . کمی بعد به مرد جوانی برخوردند . مرد جوان پرسید : چه کنم تا به خدا برسم ؟استاد گفت : زیاد خوش گذرانی نکن . وقتی جوان رفت ، شاگرد از استاد پرسید : بالاخره معلوم نشد که باید خوش بگذرانیم یا نه .استاد پاسخ داد : (سیر و سلوک روحانی مثل گذشتن از یک پل بدون نرده است که روی یک دره کشیده شده باشد . اگر کسی بیش از حد به سمت راست کشیده شده باشد می گویم به طرف چپ برود و اگر بیش از حد به طرف چپ گرایش داشته باشد ، می گویم به سمت راست برود . این باعث می شود از راه منحرف نشویم و در دره سقوط نکنیم.
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
صبر داشته باش و ببین ؛
همان کسی که می خواست تو را زمین بزند ، زمین خورده !
همان کسی که می خواست حرمتِ تو را بشکند ، تمامِ غرور و حرمتش شکسته !
همان کسی که قصدِ آزارِ تو را داشت ، بی دفاع شده و آزار دیده !
کائنات ، دست بردار نیست ؛
انتقامِ ما را ، از هم می گیرد !
روزی همه مان به هم ، بی حساب خواهیم شد
┏━━✨✨✨━━┓
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
⚜حضرت علی و سلمان فارسی⚜
امیرالمؤمنین علی (ع) بالای بام خانه، خرما تناول می کرد، حضرت در سنین جوانی بودند، سلمان فارسی در حیاط آن خانه لباس خود را می دوخت.
حضرت علی (ع) دانه خرمایی از باب مزاح به سمت سلمان رها کرد. سلمان گفت: یا امیر المؤمنین (ع) با من شوخی می کنید در حالیکه من پیرمرد و شما جوان کم و سن و سال هستید؟ حضرت فرمودند: ای سلمان من را از نظر سن و سال کوچک و خود را بزرگ می بینی. قصه دشت ارژن را فراموش کرده ای؟
چه کسی تو را در آن بیابان که گرفتار شیر درنده شده بودی نجات داد؟ سلمان با شنیدن این کلمات با تعجب از امیرالمؤمنین (ع) کیفیت جریان را خواست.
حضرت علی فرمودند: در وسط آب ایستاده بودی و از شیر بزرگی که آنجا بود می ترسیدی. دستهایت را به دعا بلند کردی و از خدا کمک خواستی. و خداوند اجابت فرمود.
من همان اسب سوار هستم که زره به روی شانه اش و شمشیری به دستش بود که با یک ضربه شمشیر آن شیر را به دو نیم کرد و شما را خلاص کرد. سلمان عرض کرد: نشانه دیگری در آنجا بود، برایم بیان فرمایید.
امام علی (ع) دست به آستین برد و یک شاخه گل تازه بیرون آورد و فرمود: این همان هدیه شماست که به آن اسب سوار دادید. سلمان با دیدن آن گل بیشتر دچار حیرت و سرگردانی شد، با عجله خدمت رسول خدا (ص) شرفیاب شد و عرض کرد: ای رسول خدا، من اوصاف شما را در انجیل خوانده ام. محبت شما در دلم جای گرفت، دینم را رها کرده و دین شما را قبول کردم، ولی از پدرم مخفی نمودم و وقتی پدرم فهمید نقشه بر قتل من کشید ولی بخاطر مادرم از من گذشت و من را به کارهای سخت و دشوار وادار می کرد تا من فرار کردم.
به محلی به نام دشت ارژن رسیدم ، در حال استراحت بودم وقتی احتیاج به آب پیدا کردم لباسهای خود را در آورده و داخل رودخانه شدم، ناگهان شیر بزرگی آمد و روی لباسهای من ایستاد وقتی او را دیدم به وحشت افتادم و از خداوند کمک خواستم که ناگاه اسب سواری پیدا شد و با یک ضربه شیر را دو نیم کرد، من از آب بیرون دویدم و لباس به تن کردم و خودم را به رکابش انداختم و آن را بوسیدم. از همان اطراف گلی کندم و به ایشان هدیه دادم، بعد از نظرم ناپدید شد و رفت، از این اتفاق بیش از صد سال می گذرد و این قصه را برای کسی تعریف نکرده ام. امروز امام علی (ع) تمام قضیه را برای من بیان فرمودند و همان شاخه گل را به من نشان دادند.
رسول خدا فرمودند: ای سلمان، هنگامیکه مرا به آسمان بردند تا جایی که جبرئیل توقف نمود و من تا کنار عرش بالا رفتم، درحالیکه پروردگارم بدون واسطه با من سخن گفت. وقتی سفر معراج تمام شد و به زمین برگشتم علی بن ابی طالب (ع) بر من وارد شد و تمام گفتگوهای من با پروردگارم را خبر داد. بدان ای سلمان هرکدام از انبیاء و اولیاء از زمان آدم تاکنون که گرفتار شده اند علی بن ابی طالب (ع) آنها را نجات داده است.
📜القطره، جلد۱، صفحه ۲۸۲
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فقیری از بازار عبور می کرد که چشمش به دکان خوراک پزی افتاد از بخاری که از سر دیگ بلند میشد خوشش آمد تکه نانی که داشت بر سر آن میگرفت و میخورد.
هنگام رفتن صاحب دکان گفت : تو از بخار دیگ من استفاده کردی و باید پولش را بدهی. مردم جمع شدن مرد بیچاره که از همه جا درمانده بود بهلول را دید که از آنجا می گذشت. از بهلول کمک خواست. بهلول به آشپز گفت : آیا این مرد از غذای تو خورده است؟ آشپز گفت : نه ولی از بوی آن استفاده کرده است. بهلول چند سکه نقره از جیبش در آورد و به آشپز نشان داد و به زمین ریخت و گفت : ای آشپز صدای پول را تحویل بگیر. آشپز با کمال تحیر گفت : این چه طرز پول دادن است؟ بهلول گفت : مطابق عدالت است کسی که بوی غذا را بفروشد در عوض باید صدای پول دریافت کند.
┏━━✨✨✨━━┓
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌻 شش چیز به شش چیز است 🌻
💟 آیت الله مجتهدی تهرانی فرمودند: در حدیث قدسی آمده است که خدواند فرمود: ای بندگانم! شش چیز از شما و در برابر آن شش چیز از من می باشد؛ اگر به وظایف خود عمل کردید، خیر دنیا و آخرت نصیب شما خواهد شد:
1⃣ آمرزش و عفو از من و توبه از شما؛
2⃣ بهشت برین از من و طاعت و عبادت از شما؛
3⃣ روزی زیاد از من و شکر و سپاس از شما؛
4⃣ قضا از من و رضا از شما؛
5⃣ بلا از من و صبر از شما؛
6⃣ اجابت از من و دعا از شما
📗 مواعظ العددیّه، ص۲۹۲
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
سلام و صلوات فرستادن بر حضرت زهرا سلام الله علیها آثار عجیبی دارد و مایه «برکت» است.
در روایات آمده است:
شخصی به محضر حضرت زهرا سلام الله علیها شرفیاب شد. حضرت زهرا سلام الله علیها در سلام پیشقدم شدند
و پرسیدند: چه شده که صبح زود به دیدن من آمده ای؟
گفت: خواهان «برکت» هستم. ✨
.
🌱 حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
پدرم رسول خدا صلی الله علیه وآله به من خبر داده هرکس بر او و بر من، سه روز سلام بفرستد بهشت بر او واجب میشود...
چه در زمان حیات ما، چه پس از فوت ما.
📙(بحارالانوار، ج 43، ص185)
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرامش آسمان شب
سهم قلبتان باشد
و نور ستاره ها
روشنى ِ بى خاموش ِ
تمام لحظه هایتان
خدایا نور شبمان باش
و ستاره هاى آسمانت را
سقف خانه دوستانم کن
تا زندگیشان مانند ستاره
بدرخشـد ..
شـــب زیــــباتون بخیر 🌙
-------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼امروز برای تعجیل در فرج و سلامتی مولایمان
💚حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه
🌼صلواتی ختم کنیم
🌼اللّهُمَّصَلِّعَلي
💚مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🌼وَعَجِّلفَرَجَهُــم
─┅─═इई 🌼💚🌼ईइ═─┅─
روزتون مهدوی💚
┏━━✨✨✨━━┓
📝داستان کوتاه
"حکمت خداوند"
میگويند: يكی از صحرانشينان، سگی و الاغی و خروسی داشت كه خروس، او را برای نماز صبح بيدار میكرد...
سگ مراقب او بود و الاغ، بار او را میبرد.
شبی روباه، خروس او را برد و خورد، آن مرد گفت: شايد خير من در آن باشد...!
روز ديگر گرگ آمد و الاغ او را گرفت و شكم الاغ را دريد...
آن مرد گفت: شايد خير من در آن باشد.!
روز ديگر سگ او مُرد...
گفت: «لا حول و لا قوة الّا بالله»، شايد صلاح من در آن باشد.!
اتفاقا جمعی از دشمنان، قصد قبيله او كردند.
نزدیک به خانههای آنها آمده، انتظار فرصت میكشيدند...
چون شب شد، سر آنها ريختند و اموال آنان را غارت كردند و مردان را به قتل رساندند، اما چون از خانه آن مَرد هيچ صدایی نمیآمد، او را نكشتند...
* کار خدا بیحکمت نیست👌*
✍ @h @i
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi