هدایت شده از سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
مقصودما از ذکرهای مختلف مولاست
با یاحق و یا هو و یا کرار مأنوسیم
جانم علی ،جانم علی ،جانم علی جانم
از صبح تا شب با همین تکرار مأنوسیم
#مجتبی_خرسندی
#شاهسلامعلیک♥️
🎐 نشر دهید و همراه ما باشید
╭━━⊰❀࿐༅༅࿐❀⊱━━╮
@saberin_shahid_ghafari1
╰━━⊰❀࿐༅༅࿐❀⊱━━╯
هدایت شده از حزین | 𝑯𝒂𝒛𝒊𝒊𝒏¹²⁸
-
بیهوده نیست شوق دل ما به کربلا
دیوانه مایل است به صحرا زیادتر
-
• #مجتبی_خرسندی
𝑯𝒂𝒛𝒊𝒊𝒏𝟏𝟐𝟖
هدایت شده از کانال رسمی شبکه جهانی ولایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری #دوشنبه_های_حسنی
تویی خورشید تابانم؛ حسن جان
تویی ماه فروزانم؛ حسن جان
تمام روز و شب ذکرم همین است؛
حسنجانم، حسنجانم، حسنجان...
#مجتبی_خرسندی
#دوبیتی #حسنی
📡 @velayattv
هدایت شده از مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم
طور ری
از بس که چون آبا و اجدادت کریمی
در کشورم معروف به عبدالعظیمی
تهران کنار تو صفایی تازه دارد
شکرخدا که در دل ایران مقیمی
سخت است داغ دوری اما بازهم شکر
چون کربلای مردم ما از قدیمی
شبهای جمعه با دم؛ یاربِّ یارب
در حال خوب زائران خود سهیمی
حال و هوای شهر بهتر میشود تا
از جانب کوی تو میآید نسیمی
ای صحنهای مرقدت علامهپرور
غار حرا هستی تو یا طور کلیمی؟
گاهی برایت شکوه میآریم، چون که
با هر دل غمدیدهای هستی صمیمی
هرچند جد اطهر تو بیحرم ماند
اما خداراشکر تو صاحب حریمی
#مجتبی_خرسندی
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از مجتبی خرسندی
41.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیهالسلام
از بس که چون آباء و اجدادت کریمی
#کربلایی_جواد_مقدم
#مجتبی_خرسندی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_Khorsandi
هدایت شده از فراخوان شعر
بهنام حضرت صاحبسخن
«بابا احد»
#تاریخ_شفاهی
✍ اولینبار از زبان برادر شاعرم آقا سیدحسین متولیان شنیدم. زمانی که اواخر مهرماه ۱۳۹۷ برای شرکت در سیوسومین دوره شب شعر عاشورایی شیراز، عازم حرم سوم اهلبیت علیهمالسلام شده بودیم. از فرودگاه بهمقصد منزل قدیمی حاجفرهنگ حرکت کردیم. نزدیک خانه، پیرمردی با قامتی استوار و چهرهای مهربان به استقبالمان آمد. همه به او احترام میگذاشتند و جملهای تکرار میشد؛
« #بابا_احد سلام... »
✍ آنموقعها نمیدانستم که چرا ندیده و نشناخته، حس میکنم انقدر این مرد را دوست دارم. حس میکردم بارها و بارها او را دیدهام و طعم مهربانی و محبتش را چشیدهام. جلو رفتم و به پیروی از دوستانم به بابا احد سلام کردم. وقتی که بهگرمی مرا در آغوش گرفت، فهمیدم این حس دوطرفه بودهاست. او نیز طوری بهمن محبت میکرد که انگار نه انگار این اولین بار است که مرا میبیند. خوشحال بودم؛ از اینکه توانسته بودم در دل بزرگش جایی برای خودم باز کنم.
✍همه در ایوان حیاط بزرگ خانه نشستیم.
بابا احد روی صندلی سادهای نشست و شروع به صحبت از گذشتهها کرد. در حین حرفزدنش، یکبهیک حال و احوال همه را میپرسید. سراغ نیامدهها را میگرفت، یاد گذشتگان را زنده میکرد و صحبت از پیران و جوانانی میکرد که به واسطه شبشعر عاشورا با آنها دیدار داشته و اشعارشان را شنیده بود. لابهلای صحبتهای گرم و گیرایش، گاه چندلحظهای را عمیقاً به فکر فرو میرفت. لبخندی میزد و دوباره مطلب را ادامه میداد.
✍ گاه حرفهایی میزد و اشعاری میخواند که خنده را مهمان لب جمع میکرد و گاهگاه با بُغض ابیاتی را زمزمه میکرد یا خاطراتی میگفت که آغازگر گریهی حاضران میشد. گریه! بله گریه! اما گریهای که فقط برای مصائب اهلبیت علیهمالسلام بود. از هر دری سخن میگفت، اما همهی این درها ختم به یک باب میشد؛ باب الحسین علیهالسلام. درباره همهی افراد منتسب به اهلبیت علیهمالسلام، ابیات یا اشعاری در حافظه داشت. میخواند و حرارات مجلس بیشتر از پیش میشد.
✍من که آنروزها برای اولینبار توفیق حضور در این جمع بینظیر را پیدا کرده بودم، مات و مبهوت به این صحنهها نگاه میکردم و سعی میکردم از لحظهلحظهی بودنم در این جمع استفاده کنم. شاید نمیدانستم که قرار است سالهای بعد، آنچنان دلتنگ این جمع بشوم که این دلتنگی را فقط برای سفر کربلای اربعین در وجودم حس کرده باشم.
✍ بابا احد صحبت میکرد، شعر میخواند، گاهی هم سکوت میکرد و لبخند میزد. اما محور همه این حرکات خودش بود. چون راحت میشد بفهمی که هم سکوتش معنا دارد، هم حرف زدنش و هم حتی لبخندهای بهظاهر سادهاش. و در همهی این احوال دوستداشتنی بود، همچنان که هنوز که هنوز هم هست.
✍ بار بعدی که توفیق دیدار نصیبم شد، دی ماه سال ۱۴۰۰ بود و اختتامیه کنگره ملی شعر فاطمی «درسایهسار طوبی» نیریز.
ظهر بود و وقتی وارد حیاط رستوران شدم، فهمیدم که هنوز محل اسکان را تحویل نگرفتهاند. یکراست به نمازخانهی کوچک و سرد گوشهی حیاط پناه بردم. سرمای دی ماه را با سنگهایی که بر دیوارهایش جا خوش کرده بودند دوبرابر به تن آدم هدیه میکرد. تازه فهمیدم دو مهمان دیگر هم آنجا هستند؛ یک شاعر جوان دوستداشتنی و یک پیر دوستداشتنیتر. آن جوان هادی فردوسی بود و آن پیر بابا احد. صحبت کردیم و شعر خواندیم. کمکم گرمای همیشگی صحبتهای شیرین بابا احد -آنهم با آن لهجهی شیرین شیرازی- سرمای نمازخانه را از یادمان برد.
✍ بابا احد از خاطرات سفر حج میگفت. من هرگز این سفر را تجربه نکردهام -اللّهم الرزقنا-، اما حس میکردم در لحظهلحظهی آن حضور داشتهام. حسی عجیب، جذاب و البته کمی نگرانکننده. از این جنس نگرانیها که مبادا عمر بگذرد و نتوانم این لحظهها را زندگی کنم. سراپا گوش بودم. میشنیدم، لذت میبردم و سعی میکردم یاد بگیرم. به نظرم بابا احد این حالات مرا خودش در اولین دیدار از چهرهام خوانده بود. چون از همان موقع بود که هروقت و هرجا توفیق دیدار دست میداد، برایم شعرها میخواند و خاطرهها میگفت و صحبتها داشت. شاید هم به این دلیل بود که احساس میکرد ممکن است این تجربههای گرانبها روزگارانی به درد من -این دانشآموز کلاس اول شعر- که جوانم و تشنهی آموختن، بخورد. برایم میگفت، بدون اینکه از او خواسته باشم و کریم یعنی این.
✍حالا قرار است مراسم بزرگداشتی برای این مرد عزیز و مهربان برگزار شود. چقدر حسرت میخورم که بُعد مسافت -البته علیالظاهر- سد راهم میشود، تا نتوانم در این مجلس حضور داشته باشم. اما خداراشکر که قلم و زبانم کار میکنند و میتوانند حسی را که در دل دارم از این مسافت دور، با صدای بلند بهگوش او برسانند؛
سلام و ارادت. خیلی مخلصم
عمرت بلند و باعزت بابااحدجان.
#مجتبی_خرسندی
#یادداشت_ادبی
کانال #فراخوان_شعر در ایتا؛
@Farakhanesher
مجتبی خرسندی - املا.pdf
816.3K
﷽
#امام_زمان
«املا»
داستانی کوتاه با رویکرد مهدوی
«ازهمان اول هم عاشق رنگ سبز بود. حالا میخواست این علاقه را بهانهای برای یک انتخاب سخت و مهم قرار بدهد. کتاب را بهآرامی از لابهلای دیگر کتابهای قفسه بیرون کشید. کتاب کوچکی با صفحات کم، که روی قسمت بالای سمت راست جلدش نوشته بود؛ ...»
#مجتبی_خرسندی
#داستان
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم
مجموعه رباعیات «خرسندیات😂»
اخوانیههای برادران شاعرم در قالب #رباعی
به بهانهی تولدم
یک
در سایهی الطافِ خدا، خرسندی
با نوکریِ آلِ عبا، خرسندی
سیساله شدی و برهمه ثابت شد
باعشقِ امامِ مجتبی، خرسندی
رضا یزدیالاصل
@Rezayazdiasl
...
دو
از پرتو اهلبیت حق هاله شدی
در راه وصال عشق، آلاله شدی
با عشق امام مجتبی طی کردی
خرسند شدم ازاینکه سیساله شدی
مهدی توکلی
...
سه
در وقت غموغصه فقط میخندی
سالم باشی هزارسال و اندی
هرکار تو مانده نصفونیمه بهخدا
ای ماهِ تمام «مجتبی خرسندی»
روحالله گائینی
@Gaeinishear133
...
چهار
ای شاعر ناز، مجتبی خرسندی
شعر تو تراز، مجتبی خرسندی
قدّ تو بلند، چشم بد دور از تو
عمر تو دراز، مجتبی خرسندی
حسین بیدگلی
@h_b110
...
پنج
ای شاعر سیساله که با لبخندی
در را به روی غصه و غم میبندی
با لطف خداوند که صدساله شوی
از برکت نام مجتبی، خرسندی
عباس گودرزی
@Abbasgoodarzicanal
...
شش
کارت شبوروز از علی دمزدن است
طبعوقلمت همیشه الگویمن است
هرچند که فامیلی تو خرسندیست
خرسندیات ازعشق امامِحسن است
علی سلطانعینی
...
هرکس که نشد به باب ارباب غلام
"بَلْ هُمْ أَضَل" است گر شود "كَالْأَنْعَامِ"
یک شاعر شیعه مثل خرسندی را
تعویض نمیکنم به صدها خیام
رضا شاهدی
...
ادامه داره...
به مرور بارگذاری میکنم.😅
ارادتمند همهی رفقایی که منت گذاشتند
#مجتبی_خرسندی
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از مجتبی خرسندی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
بسم الله الرحمن الرحیم
زنده به گور
چیزی نماند از آن همه شوری که داشتم
در جمع غایب است حضوری که داشتم
هرروز من بدونتو تنها شب است، شب
رفتی و رفت روزن نوری که داشتم
من بودم و دلم...، ولی از بعد رفتنت
از دست رفت سنگصبوری که داشتم
با عیب خود اگرچه کنارآمدم، ولی
دیگر شکسته بود غروری که داشتم
حالا نگرد، بعد تو پیدا نمیشود
در کوچههای شهر عبوری که داشتم
از چشمهای ابری من در نبود تو
افتاد دانهدانه بلوری که داشتم
روز قیامت از تو طلبکار میشود
هر آرزوی زندهبهگوری که داشتم
مجتبی خرسندی
پن؛ شعرخوانی #مجتبی_خرسندی
در محفل شعر مهروماه، حوزه هنری قم۱۳۹۷
#نقطهضعف
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_معصومه_س_مدح
لحظهای خالی نمیماند، اگر دقت کنیم
روزها خورشید و شبها ماه میآید حرم
✍ #مجتبی_خرسندی
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از هنرستان
🔎 #عرض_ارادت
🏴 السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللّٰهِ
تا کور شود چشم همه ایلفروشان
لبریز شده کشورم از «نیلفروشان»
✍ #مجتبی_خرسندی
📅 چهارشنبه ۲۵ مهرماه ۱۴۰۳
🌐 ایتا | تلگرام | اینستاگرام
🆔 @Honarestan_net
هدایت شده از مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم
گریه
خودش چون باعث درد است حاشا میکند، گریه
که شب تا صبح حالم را تماشا میکند گریه
نمیخواهم شکستم را ببیند هیچکس، اما
مرا هربار بین جمع رسوا میکند گریه
به زور خنده میخواهم که رازم را نگه دارم
ولی مشت من دیوانه را وا میکند گریه
شنیدم خنده بر هر درد درمان است و میبینم
که دارد دردهایم را مداوا میکند گریه
یکی در آینه میپرسد از من خندهات از چیست؟
به خود میآیم و حل معما میکند گریه
دوباره درددلها را غزل کردم که بنویسم
دوباره زیر آنها را چه امضا میکند؟
گریه...
#مجتبی_خرسندی
#نقطهضعف
#انتشارات_امتیاز
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از یاقوت سرخ
به این امید-شعرخوانی.mp3
17.22M
﷽
بهاینامیدکهتو میدهیجواب؛حسین
سلامداده بهتو هرکهخوردهآب حسین
بهنفس؛#کربلایی_جواد_مقدم
بهقلم؛ #مجتبی_خرسندی
جلسه هفتگی - ۱۴۰۳/۰۷/۱۱
هیئت بین الحرمین طهران
📝گروه ادبی یاقوت سرخ بروجرد
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
29.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
#امام_زمان
دلوروح ما، سر و جان ما، «لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا»
#سید_محمدرضا_نوشهور
#مجتبی_خرسندی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_Khorsandi
هدایت شده از انجمن ادبی مَطلَع
#قسمتدوّم
#شعرخوانی
۱۴۰۳/۷/۲۲
بعد از طرح مباحث اول جلسه، نوبت به شعرخوانی حضار رسید
اولین نفر آقای #گلزار بود که شعری با این مطلع خواندند
میان سینه دل بیقرار میلرزد
ز بیم هجر در آغوش یار میلرزد
نفر بعد آقای #علی_سمرقندی بود که غزلی در مدح حضرت سلمان علیه السلام خواندند با این مطلع
تا کجا پر میزند طبع پریشان را نگاه
میپرد تا بام سلمان این مسلمان را نگاه
نفر بعد آقای ضیائی بودند که شعری انتخابی از آقای #مجتبی_خرسندی را خواندند با این مطلع
به این امید که تو میدهی جواب حسین
سلام داده به تو هر که خورده آب حسین
شاعر بعدی آقای #قاسمیپور بودند که چند رباعی خواندند از جمله این رباعی
از دورترین دورها آمدهای
با لشکر رنگ و نورها آمدهای
خورشیدی و در درخششت شک دارند
افسوس به شهر کورها آمدهای
نفر بعدی شعری انتخابی از #سعدی را خواندند
خلاف دوستی باشد به ترک دوستان گفتن
نبایستی نمودن روی و دیگر بار بنهفتن
شاعر بعدی آقای #یزدی بودند که در مدح امیرالمومنین علیه السلام شعری خواندند با این مطلع
دل اگر عشق در آن نیست که دیگر دل نیست
هر دلی عشق علی را به خدا قابل نیست
شاعر بعدی آقای #شهریار_سنجری بود که یک ترانه عاشقانه خواند و همچنین یک غزل آیینی با این مطلع
حالا که دوری از تو سوزانده پرم را
ای کاش نذر تو کنم خاکسترم را
شاعر بعدی آقای #امیر_روشن_ضمیر بود که متناسب با ایام غزلی در مدح حضرت صدیقه سلام الله علیها خواندند
ما کجا و ذرّهای درک مقام فاطمه
بوی پیغمبر میآید از کلام فاطمه
شاعر بعدی آقای #حسین_شهریاری بود که غزلی با موضوع امام رضا علیه السلام خواندند با این مطلع
چشمم به اشک غم شده مفروش یا رئوف
دنیا مرا فروخت تو مفروش یا رئوف
شاعر بعدی آقای #رسول_مقدم بودند که شعری رضوی با این مطلع خواندند
ای نور بی نظیر خدا یا ابالحسن
ای آفتاب اهل ولا یا ابالحسن
آخرین نفر آقای #یوسفپور بودند که شعری را با موضوع حماسه نماز جمعه نصر خواندند با این مطلع
شبی که بیم سرک میکشید از روزن
شبی که خواب ترور دیده بود اهریمن
در نهایت جلسه با #روضهخوانی به پایان رسید.
#التماسدعا
🌹اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج🌹
https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
شعرخوانی آقامجتبی خرسندی.mp3
1.55M
﷽
از غزلی جدید در #مدح_امیرالمومنین
دنیا قیاس کرد تو را با معاویه
درد است اینکهگفت؛ علی یا معاویه؟
شکرخدا که پای علی ماندهایم ما
در این جهانِ پستِ سراپا معاویه
حق با علیست بیبروبرگرد تا ابد
حتی اگر تمام جهان با معاویه...
#مجتبی_خرسندی
شعرخوانی در مجلس #انس_نوکری
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از مجتبی خرسندی
مجتبی خرسندی - سفرنامه طوبای نی ریز.pdf
645.4K
سفر به؛
شهر فاطمی نیریز - استان فارس
بهمنماه ۱۴۰۲
#سفرنامه
#تاریخ_شفاهی
#مجتبی_خرسندی
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از مجتبی خرسندی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
نوبر
با قد رعنا و روی ماه و خال دلبرش
میشود ارباب ما محو علی اکبرش
میوهها هرچند یکسانند در ظاهر، ولی
بیشتر دل میبرد از مشتریها نوبرش
کوچههای شهر یکباره پر از مجنون شدند
تا نقاب از روی او برداشت لیلا مادرش
منطقاً، خَلقاً و خُلقاً مثل پیغمبر، ولی
میرسد بوی علی دیگری از منبرش
مست برمیگردد از دیدار او هرعاشقی
میرسد گویا اویس از محضر پیغمبرش
کیست بنویسد مقام آن کسی را که ادب
دست روی سینه زانو میزند در محضرش
در دل ممسوس فی الله علی جز عشق نیست
این حرم بیت خدا بود از ازل سرتاسرش
او که سر تا پا شبیه حیدر کرار بود
پس چه جای عیب اگر باشند مردان قنبرش
مجتبی خرسندی
🔹شعرخوانی #مجتبی_خرسندی در مدح #حضرت_علیاکبر_علیهالسلام.
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
Navid Etaati - Khate Aman.mp3
5.57M
﷽
«خط امان»
با موضوع؛ مهدویت و #امام_زمان
خواننده؛ #نوید_اطاعتی
شاعر؛ #مجتبی_خرسندی
تیتراژ برنامه تلویزیونی خطّ امان
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از گلچین شعر
چیزی نماند از آن همه شوری که داشتم
در جمع غایب است حضوری که داشتم
هرروز من بدونتو تنها شب است، شب
رفتی و رفت روزن نوری که داشتم
من بودم و دلم...، ولی از بعد رفتنت
از دست رفت سنگصبوری که داشتم
با عیب خود اگرچه کنارآمدم، ولی
دیگر شکسته بود غروری که داشتم
حالا نگرد، بعد تو پیدا نمیشود
در کوچههای شهر عبوری که داشتم
از چشمهای ابری من در نبود تو
افتاد دانهدانه بلوری که داشتم
روز قیامت از تو طلبکار میشود
هر آرزوی زندهبهگوری که داشتم
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
@golchine_sher
هدایت شده از هنرنامه قم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️شعرخوانی شاعر گرامی :
#مجتبی_خرسندی
🔸در برنامه شب شعر
یادواره شهدای استان قم
به همت ناحیه امام رضا علیه السلام
با همکاری بسیج هنرمندان استان قم
دو نامه ای که نوشتی قبول حق شده است
به عرش خوانده خدا #مهدی و #مجید تو را
🔻هنرنامه قم
با ما همراه باشید
http://eitaa.com/honarnameqom
بسم الله الرحمن الرحیم
«زِیْنِأب»
ترکیببند مدحومرثیه
#حضرت_زینب_سلاماللهعلیها
به جلوه آمد و گفتند انعکاس علیست
علی دیگری امروز در لباس علیست
دوباره نام علی را سر زبانها برد
اگرچه گفت که شاگردی از کلاس علیست
همان کلام، همان لحن، با همان هیبت
چنان شبیه که در اصل اقتباس علیست
به «لایُقاسُ بِنا» روح تازهای بخشید
که عدلوهیبت او نیز بر اساس علیست
به تیغ خطبه چنان هوش میبرد، انگار
که چشمهای همه خیره از هراس علیست
یقین که لحظهی اول شکست خواهد خورد
هرآن که با دگران در پی قیاس علیست
کسی که زینب او را شناختهست، فقط
در این مقایسهها لایق شناس علیست
جهان به جان دوباره رسیده با زینب
که ذکر هردل درمانده است؛ یازینب
نوشتهاند به هر قلّه نام زینب را
کجاست آنکه نداند مقام زینب را؟
بهجان عشق قسم «مارایت الّا عشق»
شنیده گوش دوعالم پیام زینب را
برای رضای خداست، شیرین است
که داغ تلخ نکردهست کام زینب را
حسین جام بلا را خودش چشید، که ریخت
لبالب از هنر صبر جام زینب را
نه غصّه قامت او را به لرزه آوردهست
نه داغ سست نمودهست گام زینب را
کسی که با دلوجانش مدافع حرم است
خدا رسانده به گوشش سلام زینب را
به کوه صبر، به کوه حیا، به کوه شرف
نوشتهاند به هر قلّه نام زینب را
هنوز حد کسی فهم شان زینب نیست
چرا که جام کسی از بلا لبالب نیست
کجاست آن که سزاوار این لقب باشد؟
اگر بناست که نام تو «زِیْنِأب» باشد
هزار داغْ قیام تو را نمیشکند
گرفتم این که نماز تو مستحب باشد
به گوش میرسد از خطبهات صدای علی
عجیب نیست اگر کوفه در عجب باشد
چهجای صحبت کفتارهاست، آنجایی
که دختر اسدالله در غضب باشد
بعید نیست که حمالةالحطب بشود
چرا که دشمنت از نسل بولهب باشد
تو بر زمینی و ابنزیاد بر تخت است!
که راه کفر به اسلام یکوجب باشد
به اهلبیت نبی ظلم شد در آن وادی
بدیهی است که هر روز شام شب باشد
در آن هجوم مصیبت...، امام زینب بود
«قسم بهصبح کهخورشید شام زینب بود»
حسین ماه زمین و ستارهاش زینب
که بوده یاور و یار همارهاش زینب
حیا و صبر و شکوه و وقار و حلم و شرف
چه واژهها که شده استعارهاش زینب
چه کاخها که بنا کرده اهل ظلم، ولی
به هم زده همه را با اشارهاش زینب
جهان به مرکبی از چوب فتح خواهد شد
اگر هرآینه باشد سوارهاش زینب
اگر تمام زمین مسجدالحرام شود
به گوش میرسد از هرمنارهاش؛ «زینب»
درون خیمه، دم قتلگاه، در میدان
هزار مرتبه بودهست چارهاش زینب
حسین کشته شد و آب خوش ننوشیده
به احترام لب پارهپارهاش زینب...
سرش شکست و دلش خون شد و قدش خم شد
همین که سایهی لطف تو از سرش کم شد
از آن طلوع غمانگیز چل غروب گذشت
گلایه نیست برادر که با تو خوب گذشت
چه در میانهی صحرا، چه در خرابهی شام
فقط تو باخبری که چه بر قلوب گذشت
تمام روز و شب ما در این مسیر بلا
به ذکر جملهی «یا کاشف الکروب» گذشت
سپردهام که به گوش جهانیان برسد
از آن چه بعد وداع تو بر جیوب گذشت
چه حکمتیست که هرکس به دیدنت آمد
ندیده از سر آن جسم سینهکوب گذشت
به شرق و غرب دوعالم رسید قصهی ما
که تا شمال رسید و که از جنوب گذشت
اگرچه سنگ به پیشانیات زدند ولی
اگرچه بر لب تو مانده جای چوب، گذشت...
به انتظار نشستیم تا خبر برسد
که صبح سر زده و موسم غروب گذشت
شبی سپیده بر این تیره شام میآید
یکی به واقعهی انتقام میآید...
#مجتبی_خرسندی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
📎آیتالله میرزا احمد سیبویه از آقای شیخ حسین سامرایی که از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل کردند: در ایامی که در سامرا مشرف بودم، در روز جمعهای طرف عصر به سرداب مقدس رفتم؛ دیدم غیر از من احدی نیست؛ حالی پیدا کردم و متوجه مقام حضرت صاحب الامر (عج) شدم. در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمود:
به شیعیان و دوستان بگویید که خدارا به حق عمهام حضرت زینب (س) قسم دهند که فرج من را نزدیک گرداند.
📚ستاره درخشان شام، ص ٣٣٠
یارب، یارب، یارب، یارب، یارب!
حاجاتمرا روا کن امشب یارب!
ایناست دعایمن بهدستور امام؛
«عَجِّل فَرَجَه بِحَقِّ زینب» یارب!
✍ #مجتبی_خرسندی
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از مجتبی خرسندی
36.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
شعرخوانی #مجتبی_خرسندی
در مدح #حضرت_زینب_سلاماللهعلیها
محضر استاد مجاهدی حفظهالله
#انجمن_ادبی_محیط
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت ششم جمادی الثانی
سالروز شهادت یار باوفای پیامبر
و برادر بزرگوار مولا امیرالمومنین
#جعفر_طیار_علیهالسلام
پروانه
چون در طواف عاشقی بالوپر آوردی
پروانهوار از پیلهی غم سر برآوردی
ققنوسوش از لابهلای شعلههای نفس
با تکیه بر آرامش و ایمان زر آوردی
چون چشمگفتن از دهان تو نمیافتاد
نقش رضایت بر لب پیغمبر آوردی
هرجا علم را روی دوش خود مکان دادی
در یاری دین خدا یکلشکر آوردی
با شمّهای از سورهی اعجاز چشمانت
یکقوم را در زمرهی ایمان درآوردی
روزی که چشم شهر روشن از حضورت شد
با خود بشارتهای فتح خیبر آوردی
هروقت که در عرش مهمان خدا بودی
از باغ جنت میوههای نوبر آوردی
در زخمهای موته و در مسجد و در عشق
از هر طریقی اقتدا بر حیدر آوردی
ای خمرهی سربستهی ناب چهلساله
در ساغر خود جرعهجرعه کوثر آوردی
وقت شفاعت دست تو خالی نمیماند
وقتی دودست خویش را تا محشر آوردی
#مجتبی_خرسندی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از دوبیتی
اگر جرم و خطا بسیار کردم
گلی بودم که خود را خوار کردم
دوباره گل شدم، وقتی که قصد
« #نماز_جعفر_طیّار » کردم...
#مجتبی_خرسندی
کانال اختصاصی #دوبیتی در ایتا؛
https://eitaa.com/do_beiti
مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم ترکیببند در #مدح_امیرالمومنین به مناسبت عید سعید #مباهله هزار مرتبه گفتن
شعرخوانی_کربلایی_مجتبی_خرسندی_نوزدهمین_سالگرد_شب_شعر_زینبیه_سلام.mp3
10.68M
﷽
#شعرخوانی #مجتبی_خرسندی
در #مدح_امیرالمومنین
هیئت «دوبانوی دمشق» تهران
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از اشعار مهدویت
خبر آمدنت آمده از راه، بيا...
سربزن ازدل يک جمعهیناگاه، بيا!
ماه کامل نشود تا تو نيايی آقا
تا که کامل بشود نيمهی اينماه، بيا
عهد بستیم و شکستيم و گذشتی هربار
بازهم با دل آلودهی ما راه بيا
درد ما بیخبریهاست، خودت باخبری
ای تو از درد دل ما همه آگاه، بیا
خواب غفلت شده کار همهی ما بیتو
يوسف قافله يکسر به لب چاه بيا
جمعهها رفت، ولی جمعهی موعود نشد
جمعهها میرود ای جمعهی دلخواه بيا
زنده ماندیم که در روز ظهورش باشیم
آه! ای جان بهلبآمده، کوتاه بیا!
گفت شاعر؛ "خبر آمد، خبری در راه است"
خبر آمدنت آمده از راه، بیا...
#مجتبی_خرسندی
اشعار مهدویت👇
@ashaaremahdaviat
مجتبی خرسندی
﷽ به نام حضرت صاحبسخن «محیط انجمن» #یادداشت_ادبی #تاریخ_شفاهی ✍ زحمت ارسال این پیامکها که مربو
مجتبی خرسندی - محیط انجمن.pdf
374.6K
﷽
✍«محیط انجمن»
یادداشتی درحالوهوای یکی از جلسات
انجمن ادبی محیط قم
منزلاستاد محمدعلیمجاهدی «پروانه»
#یادداشت_ادبی #تاریخ_شفاهی
#مجتبی_خرسندی
@Mojtaba_khorsandi
AUD-20230528-WA0000_امام زمان1واحد.mp3
5.79M
﷽
#امام_زمان
دلوروح ما، سروجان ما
«لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا»
#کربلایی_فرهاد_محمدی
#مجتبی_خرسندی
@Beytolahzan128
@Mojtaba_khorsandi