مُکـافـاتـــ♤
شنکجه شد و با صابون به شهادت رسید🖤؛
چند دقیقه بیشتر طول نمیکشه :)!
اسیری که زیر شکنجه بعثیها شهید شد، اما پیکرش سالم ماند
در جریان عملیات کربلای ۴ به اسارت بعثیها درآمد.
حدود ۵ - ۴ ماه بعد از اسارت، شهید رضایی توسط یکی از اسرای نفوذیها شناسایی شد.
بعثیها محمد را با قالب صابون خفه کردند
بعثیها بعد از چند بار شکنجه و بازجویی شهید رضایی، وقتی دیدند به نتیجه نمیرسند،
اقدام وحشیانهای کردند؛
عدنان و علی آمریکایی گرگصفتان بعثی بودند که بازجویی و شکنجه شهید رضایی را بر عهده داشتند،
اما موفق به تخلیه اطلاعات از این اسیر ایرانی نشده بودند.
این دو بعثی ابتدا شهید رضایی را جلوی حمام لخت کردند و با کابل و چوب به جانش افتادند؛
کابل هایی که با هر ضربه قسمتی از گوشت و پوست را جدا میکند
شیشه خردههای پنجره کوچک حمام روی زمین ریخته شده بود.
این دو ظالم، محمد را روی زمین غلت میدادند و این شیشه خردهها به بدن آقامحمد فرو میرفت.
بعد از این همه شکنجه وقتی دیدند، محمد رضایی حرف نمیزند و فقط ناله میکند،
نمک بر روی زخمهای شهید رضایی ریختند.
آنها باز هم دستبردار نبودند.
محمد بخاطر شکستگی دست و پا، توان حرکت نداشت و نالههایش لحظه به لحظه ضعیفتر میشد،
محمد رضایی با همان صدای ضعیفش حضرت زهرا (س) و حضرت ابوالفضل (ع) را صدا میزد.
عدنان و علی آمریکایی برای اینکه صدای محمد را نشوند، قالب صابون را داخل دهان محمد گذاشتند و تا حلق او فرو بردند. با این کار آنها راه تنفس محمد بسته شد و با مظلومیت به شهادت رسید.
پیکر محمد را از اسارتگاه خارج کردند و دفن شد
اما پس از ۱۵ سال و نبش قبر
جسدِ این شهید سالم و تازه مانده بود
#شخصسمتچپ
#نشرصدقهجاریه