#شهیدحاج_عبدالله_نوریان
فرمانده مهندسی رزمی و تخریب
#لشگر_10_سیدالشهداء_
✍️: راوی: #جعفر_طهماسبی
فرمانده ما شهید حاج #عبدالله_نوریان ارادت عجیبی به حضرت زهرا سلام الله علیها داشت. گریه بر فاطمه زهراء سلام الله علیها برای ایشون جایگاه خاصی داشت.
اوایل بهمن سال 64 بود و از جایی برمیگشتیم پشت وانت نشسته بودیم . وانت اطاقدار بود و ایشون همیشه از فرصت ها استفاده میکرد روش رو به من کرد و گفت : مرشد برامون بخون #ایام_فاطمیه است. من هم به جهت علاقه ای که به حاجی داشتم اجابت کردم و سلامی به حضرت زهراء(س) دادم و اشعاری خوندم از همون ابتدا حاجی سرش رو بین زانوهاش گذاشت و تکان شونه هاش شروع شد . خوندن من که تموم شد #قطرات_اشک حاجی کف وانت رو خیس کرده بود. حاجی مزد این همه اخلاص رو از بی بی دو عالم گرفت و چند روز بعد و در #فاطمیه_دوم (شهادت به روایت 95 روز) در حین هدایت دستگاههای #مهندسی برای احداث خاکریز در خط اول #فاو به شهادت رسید.
یاد باد آن روزگاران یاد باد💐
#13ماه_رجب_در_جبهه
روز ولادت مولا
در سال 65 روز 4 فروردین بود
من و سلیمان آقایی برای این جشن
شله زرد درست کردیم،شب تا صبح نخوابیدیم و بالای سر دیگ بودیم
این هم نوبر بود.فکر کنم در تاریخ سابقه نداره روز 13 رجب کسی شله زرد درست کنه
اما عقل من و سُلیمون بیش از این نرسید
خدایی عجب شله زرد خوبی شد.
اعجازش این بود که با حداقل امکانات
برای 300 نفر شله زرد درست کنی
اون روز بچه های گردان تازه تاسیس حضرت زینب سلام الله علیها هم در مقر الوارثین بودند.اون روز چقدر شاد بودیم
بودن با اولیاء خدا و شهدا شادی بود
که ما داشتیم.خدایی امروز الکی شادیم.
به این عکس ها خوب نگاه کنید
با همه ی وجود شاد بودند.
یاد اون روزهای خوب بخیر
این هم سند شله زرد خوردن بچه ها
و سلیمان آقایی مجری شله زرد به دوربین خیره شده و شهید اکبر عزیز زاده داره قاشق شعله زرد توی دهان میگذاره..
🔻راوی رزمنده:
#جعفر_طهماسبی