[ما اگࢪ ؏ـاشـق جبهه بودیم،
بھ خاطࢪ صفاۍ بچھ هایے بود ڪھ لذت هاۍ مادۍ ࢪا فࢪاموش ڪࢪدند و اکنون ما نیز چون شـماییم.
وقتے دࢪ خون خویش غلتیدیم و چشـم از دنیا بسـتیم،
فڪࢪ مےڪࢪدیم ڪھ دیگࢪ همھ چیز تمام شـد
اما این گونھ نشـد.
دࢪدهاۍ شـما دࢪ فࢪاق ما،
دݪ ما ࢪا بیشـتࢪ آتش مےزند.💔
دࢪسـت اسـت ڪھ ما بھ هࢪ چھ مےڪنید، آگاهیم؛
اما این بݪاۍبزرگے بود
ڪھ اێ ڪاش نصیب ما نمےشـد.🥀
وقتے شـما از این و آن طعنھ مےخوࢪید
و ݪاجࢪم بھ گوشھ اتاق پناھ مےبࢪید
و با عڪس های ما سخن مےگویید
و اشڪ مےࢪیزید،
بھ خدا قسـم اینجا ڪࢪبلا مےشـود
و بࢪای هࢪ یڪ از غم هاۍ دݪتان
اینجا تمام شـھیدان زاࢪ مےزنند..💔]
#شهیدسیدمجتبیعلمدار
چقدرسختاستحالعاشقے
کہنمیداندمعشوقنیزهوایاوراداردیانہ؟!
💔💔💔
#شهیدسیدمجتبیعلمدار🌱
احتیاط کن؛
توی ذهنت باشد که
یکی دارد مرا میبیند!
دست از پا خطا نکنم،
مهدیِ فاطمه خجالت بکشد...💔
وقتی میرود
خدمتِ مادرش که گزارش بدهد،
شرمنده شود و
سرش را پایین بیندازد!😔
#شهیدسیدمجتبیعلمدار
#کانونشهیدعباسدانشگر
⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋
🥀🥀
هر کاری میکردن دکترا
سید به هوش نمی اومد.
اگر هم می اومد یه یازهرا (س) میگفت؛ دوباره از هوش میرفت .
کمی آب زمزم با تربت به دستم رسیده بود،
با هم قاطی کردم مالیدم رو لبای سید .
چشماشو باز کرد وگفت: این چی بود؟
گفتم: آب... گفت: نه آب نبود،
ولی دیگه این کارو نکن..!
من با مادرم تو کوچه های مدینه بودیم،
تازه راز #یازهرا(س) گفتناشو فهمیدم .
#شهیدسیدمجتبیعلمدار🌱
#کانونشهیدعباسدانشگر
⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋