eitaa logo
🕊شهیدعباس دانشگر۱۲🕊(یزد)
1.1هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
4.9هزار ویدیو
141 فایل
﷽ کانال۱۲ کانون شهیدعباس دانشگر مشخصات‌شهید: 🍃تولد:۱۸/ ۰۲ /۱۳۷٢ 🍂شهادت:۲٠/ ۰۳ /۱۳۹۵ 🌹محل تولد:سمنان 🥀محل شهادت:سوریه لقب: جوان مومن انقلابی نام جهادی:کمیل خادم کانال: @Aramesh_15 برای آشنایی بیشتردرکانال زیرعضوشوید: @kanoon_shahiddaneshgar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•||• آب دستت هست بزار زمین برو نماز🌸 استاد قرائتی🎤 ـــــــــــــــــــــــــ🍊🍀 ــــــــــــــــــــــ
آرمان همیشه تاکید داشت بر نماز اول وقت داشت و همیشه و تحت هر شرایطی نمازش اول وقت میخوند. ایام کرونا داخل فرهنگسرای رازی تهران با چند تا از رفقا تعزیه راه انداختیم که مردم در فضای باز عزاداری کنند. آرمان همیشه بساط نماز جماعت رو برپا میکرد. [نماز اول وقت]پر از سعادته "به نقل از رفیق شهید"
میدونی زیبایی سجده چیه؟🌹 تو در گوش زمین درد و دل می‌کنی اما در آسمانها صدایت را می‌شنوند!
برای حضور به موقع در مسجد، یک رادیوی قدیمی در آشپزخانه بود که همیشه قبل از اذان آن را روشن می کردم تا اعضای خانواده متوجه نماز باشند. گاهی هم که فراموش می کردم رادیو را روشن کنم، می دیدم عباس و برادرانش وضو نگرفتند. به کنایه می گفتم: «امروز مدرسه دیر شد.» قبلا فیلمی به نام «باز مدرسه ام دیر شد» را خانوادگی از تلویزیون دیده بودیم. سوژه ای شده بود که هرگاه برای رفتن به مسجد کسی آماده نبود، آن را می گفتم. همین بگو و بخند و گپ و گفت باعث می شد فضای خانه عوض شود و همه در نماز جماعت حضور پیدا می کردیم. یک روز که می خواستم به مسجد بروم، تصورم این بود که عباس به مسجد رفته. در اتاق را باز کردم، دیدم مشغول مطالعه است. به او گفتم: «عباس باز مدرسه دیر شد.» دیدم سریع بلند شد تا آماده شود. من از خانه بیرون آمدم و با وسیله نقلیه به مسجد رفتم. برای پارک کردن خودرو در خیابان پشتی مسجد، کمی معطل شدم. وقتی وارد مسجد شدم، عباس را دیدم. به من لبخندی زد و نفس نفس زنان گفت: «امروز مدرسه دیر نشد.» باهم خندیدیم. فهمیدم از خانه تا مسجد دویده است. تا وقتی سمنان بود، نمازهایش را اول وقت می خواند. دو ماهی می شد که به دانشگاه امام حسین (ع) رفته بود و می خواستم مطمئن شوم که این عادت را ترک نکرده است. پیامکی برایش فرستادم: «اذان و اقامه برای نمازهای یومیه مستحبه. راستی می دونی توی هر شبانه روز چند بار کلمه حَیَّ (بشتاب) رو تکرار می کنیم؟» در جوابم نوشت: «شصت بار! منظورت رو فهمیدم، خیالت جمع باشه!». :/نقل از پدر بزرگوار شهید 🌾🕊
📄 خاطره ای از امروز ۱۲فروردین ۹۵ 🌸🍃🌼🍃🌷🍃🌸🍃🌹🍃🌼 نوروز سال ۱۳۹۵ بود و ما پسرعموها و پسرعمه‌های عباس به پارک سوکان رفته بودیم. دور تا دور پارک را دویدیم. عباس اصول آمادگی جسمانی و انواع نرمش‌ها را یادمان می‌داد. گاهی می‌دیدم که به ساعتش نگاه می‌کند. حدس می‌زدم که نمی‌خواهد نماز اول وقتش به تأخیر بیفتد. همه وضو گرفتیم و برای اقامه نماز به مسجد پارک رفتیم. متفق‌القول عباس را انتخاب کردیم که جلو بایستد. وقتی دید کسی قبول نمی‌کند که جلو بایستد، خودش امام جماعت جمع کوچک ما شد. من احساس زیبای اقامه نماز ظهر و عصر پشت سر عباس را هنوز با خود دارم. 🖊محمد رضا دیانی- پسرعمه شهید 📗(برگرفته از كتاب لبخندي به رنگ شهادت) 📸 ۱۳۹۵/۰۱/۱۲ پارک سوکان سمنان 🌷https://eitaa.com/joinchat/2251751632C668ad296f7
🌱 تـاانسـان‌ازبیھوده‌گویـےوبیھوده‌ڪآرۍ اجتنـاب‌نڪند..! نمیتوانددرنمـازش‌خـاضع‌باشدوحضور قلب‌داشتہ‌بـاشد . . !:) 🌷کانون شهیـد عباس دانشگر🌷 🆔️ @kanoon_shahiddaneshgar ════🦋┄┅✼🌼✼┅┄🦋════
خُداٻــا حَوآسِٺ بہ مَن بآشہ..✨♥️ ٻہ نَفَࢪ ࢪو زَمٻن ھَسٺ ڪہ.. ٺَمآمِ دِل‌خوشٻش.. بُزُࢪگےِ ٺوعہ..ッ🍃 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرج🦋
بندھ ے من! تو بھ هنگامی‌کھ بھ نماز می‌ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم کھ گویی همین یڪ بنده را دارم، تو چنان غافلی کھ گویا صدها خدا دارے...💔 🌿 💟سر سجاده عشق: التماس دعای فرج✨ 💕🙏🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar
معنی نماز به روایت تصویر (:💛 🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌ ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar
برای حضور به موقع در مسجد، یک رادیوی قدیمی در آشپزخانه بود که همیشه قبل از اذان آن را روشن می کردم تا اعضای خانواده متوجه نماز باشند. گاهی هم که فراموش می کردم رادیو را روشن کنم، می دیدم عباس و برادرانش وضو نگرفتند. به کنایه می گفتم: «امروز مدرسه دیر شد.» قبلا فیلمی به نام «باز مدرسه ام دیر شد» را خانوادگی از تلویزیون دیده بودیم. سوژه ای شده بود که هرگاه برای رفتن به مسجد کسی آماده نبود، آن را می گفتم. همین بگو و بخند و گپ و گفت باعث می شد فضای خانه عوض شود و همه در نماز جماعت حضور پیدا می کردیم. یک روز که می خواستم به مسجد بروم، تصورم این بود که عباس به مسجد رفته. در اتاق را باز کردم، دیدم مشغول مطالعه است. به او گفتم: «عباس باز مدرسه دیر شد.» دیدم سریع بلند شد تا آماده شود. من از خانه بیرون آمدم و با وسیله نقلیه به مسجد رفتم. برای پارک کردن خودرو در خیابان پشتی مسجد، کمی معطل شدم. وقتی وارد مسجد شدم، عباس را دیدم. به من لبخندی زد و نفس نفس زنان گفت: «امروز مدرسه دیر نشد.» باهم خندیدیم. فهمیدم از خانه تا مسجد دویده است. ♦️نقل از پدر بزرگوار شهید
خطبه‌ی عقد خوانده می‌شد اما داماد نبود! لحظه‌ی جاری‌شدن خطبه‌ی عقدمان مقارن با اذان ظهر شده بود. عاقد،خطبه‌ را آغاز کرده بود ولی داماد نبود! بعد از مدتی آمد. هر که پرسید کجا بودی،توضیح خاصی نداد. از غیبتش کمی ناراحت بودم. به‌آرامی گفت:«می‌دانی که برایم مهم است.نمی‌خواستم شروع مهم‌ترین فراز زندگی‌ام با نافرمانی خداوند باشد.» به مسجد رفته و نماز اول وقتش را خوانده بود. 🌹 راوی:همسر شهید سعید حسینی
Dar Javani Kon Nesare Doost Jaan.mp3
13.53M
🔈 🎤 فایل صوتی سخنرانی حجت‌الاسلام امینی خواه 📌 هشتمین سالگرد شهید عباس دانشگر * اشعار پرمعنایی از شیخ بهایی در کتاب نان‌وحلوا [2:37] * شهید دانشگر: من سکون و توقف را دوست ندارم [4:29] * رفتن به قربانگاه در جوانی شایسته است [6:57] * خداوند خریدار جانِ پاک است [9:25] * نماز اول وقت به جماعت؛ توصیه همیشگی پدر شهید دانشگر به ایشان [14:53] * عشق و حالات عجیب شهید عباس دانشگر در نماز شب [19:47] ✅ نماز اول وقت، نماز شب، سجده طولانی؛ کلیدواژه‌های جوانِ آسمانی شدن [23:11] * جوانی که در غربت به دست همسرش شهید شد... [28:51] * پدری که مؤذنش را راهی میدان کرد... [30:18] 📚 معرفی کتاب: آخرین نماز در حلب؛ مومن دانشگر ⏰ مدت زمان: ۳۳:۳۷ 📆 ۱۴۰۳/۰۳/۱۷ ╭─┅🍃🌼🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯