eitaa logo
🕊شهیدعباس دانشگر۱۲🕊(یزد)
1هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
5.3هزار ویدیو
179 فایل
﷽ کانال۱۲ کانون شهیدعباس دانشگر مشخصات‌شهید: 🍃تولد:۱۸/ ۰۲ /۱۳۷٢ 🍂شهادت:۲٠/ ۰۳ /۱۳۹۵ 🌹محل تولد:سمنان 🥀محل شهادت:سوریه لقب: جوان مومن انقلابی نام جهادی:کمیل خادم کانال: @Aramesh_15 برای آشنایی بیشتردرکانال زیرعضوشوید: @kanoon_shahiddaneshgar
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾💚🌾💚🌾 💚🌾💚🌾 🌾💚🌾 💚🌾 🌾 از پشت شیشه پنجره سی سی یو بیمارستان در حال دعا برای شفای همه مریض ها و مادربزرگم بودم. دو، سه روزی بود که ننه را به خاطر مشکل قلبی بستری کرده بودند. خیلی نگرانش بودم. در حال خودم نبودم که دیدم یکی سرش را چرخاند جلوی چشم های من و سلام داد. حمید بود. هنوز جرئت نکرده بودم به چشم هایش نگاه کنم؛ حتی تا آن روز نمی‌دانستم چشم های حمید چه رنگی هستند. گفت: «نگران نباش، حال ننه خوب میشه. راستی! دو روز بعد برای دکتر ژنتیک نوبت گرفتم.» نوبتمان که شد، مادرم را هم همراه خودمان بردیم. من و مادرم جلو تر می رفتیم و حمید پشت سرمان می آمد. وقتی به مطب دکتر رسیدیم، مادرم جلو رفت و از منشی که یک آقای جوان بود پرسید:« دکتر هست یا نه؟» منشی جواب داد: « برای دکتر کاری پیش اومده نمیاد. نوبت های امروز به سه شنبه موکول ‌شده.» مادرم پیش ما که برگشت، حمید گفت : «زن دایی شما چرا رفتی جلو؟ خودم میرم برای هفته ی بعد هماهنگ میکنم، شما همین جا بشینید.» حمید که جلو رفت مادرم خیلی آرام و با خنده گفت : «فرزانه! این از بابای تو هم بدتره!» فقط لبخند زدم. ادامه دارد...