eitaa logo
🕊شهیدعباس دانشگر۱۲🕊(یزد)
1.1هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
4.9هزار ویدیو
141 فایل
﷽ کانال۱۲ کانون شهیدعباس دانشگر مشخصات‌شهید: 🍃تولد:۱۸/ ۰۲ /۱۳۷٢ 🍂شهادت:۲٠/ ۰۳ /۱۳۹۵ 🌹محل تولد:سمنان 🥀محل شهادت:سوریه لقب: جوان مومن انقلابی نام جهادی:کمیل خادم کانال: @Aramesh_15 برای آشنایی بیشتردرکانال زیرعضوشوید: @kanoon_shahiddaneshgar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیا اینجا دهه هشتادین؟ 🕊طرح_شهید_عباس_دانشگر 🆔 @tarh_shahid_abbasdaneshgar ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
فرازی از وصیت نامهٔ شهید حرکت،جوهره‌ی اصلی انسان است و گناه،زنجیر. من سکون را دوست ندارم. عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است. سکون مرا بیچاره کرده؛ در این حرکت عالم به سمت معبودحقیقی، دست و پایم را اسیر خود کرده. @montazeran_zohor_13
پُست‌ِفیسبوک‌ِشهید‌احمد‌مشلب!(:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدای این دختر بچه داره جهانی میشه سرود زیبایی که این دختر بچه در مدح شهید حاج قاسم سلیمانی خونده واقعا شنیدن داره بر ریتم آهنگ مختارنامه @montazeran_zohor_13
رفتار شهید بروجردی با یک سرباز...  بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم   خودش را برای رفتن به ماموریت آماده می‌کرد که یک «سرباز» وارد اتاق شد و به مسئول دفتر فرمانده گفت که مرخصی لازم دارد و وقتی با جواب منفی روبرو شد، با ناراحتی پرسید: بروجردی کجاست؟ می خواهم با خودش صحبت کنم. ‌محمد رو کرد به سرباز و گفت: فرض کن که الان داری با بروجردی صحبت می‌کنی و او هم به تو می‌گوید که نمی‌شود به مرخصی بروی. شما سرباز اسلام هستید و به خاطر عدم موافقت با یک مرخصی که نباید اینطور عصبانی بشوید. این حرف انگار بنزینی بود که بر آتش درون سرباز ریخته شد و او را شعله ورتر کرد و ناگهان سیلی محکمی به گوش محمد زد و گفت: اصلا به شما چه ربطی دارد که دخالت می‌کنی و با همان عصبانیت هر چه از دهانش در آمد نثار محمد کرد. محمد به او نزدیک شد و خواست بغلش کند، سرباز گمان کرد می‌خواهد او را کتک بزند؛ مقاومت کرد و خواست از خودش دفاع کند، محمد بوسه‌ای بر پیشانی سرباز زد و گفت بیا داخل دفتر بنشینیم و با هم صحبت کنیم. ‌اما سرباز که هنوز نمی‌دانست با چه کسی طرف است، با همان عصبانیت گفت اصلا تو چه کاره‌ای که دخالت می‌کنی؟! من با بروجردی کار دارم. ‌محمد لبخندی زد و گفت خب بابا جان بروجردی خودم هستم. سرباز جا خورد و زد زیر گریه. گفت هر کاری کنی حق با توست و اگر می‌خواهی تبعیدم کن یا برایم قرار زندان بنویس. ‌اما بروجردی نه تبعیدش کرد و نه برایش زندان برید و به سرباز گفت: حالا برو مرخصی، وقتی برگشتی بیا تا بیشتر با هم صحبت کنیم تا ببینیم می‌شود این عصبانیتت را فرو نشاند. از آن روز به بعد سرباز عصبانی شد مرید محمد. وقتی که از مرخصی برگشت، به خط مقدم رفت و عاقبتش ختم به شهادت شد.
اخرین جمله به خواهر قبل شهادت: چادرت را بپوش🥀 بینهایت از غیبت کردن متنفر بودن و بقول همکاران و دوستانشون در موقع صحبتها توی جمع همکاران و دوستان هر جایی صحبت غیبت میشد سریع حرف رو عوض میکردن...🥀 سالروز شهید والا مقام 🌹
《🙂》 - یہ‌روزایۍ‌🖐🏿 یہ‌وقتایۍ🚶🏿‍♀ یہ‌اتفاقۍ‌میوفتہ.... ڪہ‌جاۍ‌خالۍ بعضیا‌خیلۍ‌حس‌میشہ:)💔
امشب لیلة‌ الرغائب، شب آرزوهاست شبی که خدا بی حساب می بخشد... گوینده: خانم فائزه کبیری🗣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«نذار دیرشه» انتشار به مناسبت و شب زیارتی سیدالشهدا علیه السلام • مدّاح: ••••••••••••••◇•••••••••••••••
بعضے از روزهـاے جمعــہ تلـفـن همراهش خامـوش بود، وقتے دلیلش رو می‌پرسیـدم می‌گـفـت: « ارتباطـم را با دنیـا کمتـر می‌کنـم تا کمے زمانـم را بـراے امام زمانـم اختصـاص بـدهـم؛ اینکــہ چطـورے می‌توانـم بـراے ایشـان مـفـیــد باشـم! :/شهیدمحسن‌حججی 🕊 🌹
♥️📿ـ اونجایی‌ڪہ‌یہ‌آدم؛ بہ‌درجہ‌ی‌شھادت‌میرسہ؛ خدا‌براش‌میخونہ: یہ‌جورے‌عاشقت‌میشم‌؛ صداش‌دنیارو‌بردارھ اینجوریاس... :)🍃 _شُهدا...
دستورالعمل عبادی اش را که دیدم تعجب کردم با خودم فکر می‌کردم که او فقط دو سال از من کوچک‌تر بود اما برای خودش برنامه خودسازی داشت عبادتش برقرار بود و کار و ورزش و تحصیلش را با جدیت دنبال می‌کرد همین فکرها بود که مرا به این تصمیم رساند که به برنامه‌ی هفتگی او عمل کنم تا بتوانم راه او را ادامه دهم حالا هر روز صبح به نیت عباس زیارت عاشورا می‌خوانم. 📎به نقل از : سعید خلیل نژند یکی از کاربران فضای مجازی 📚برگرفته از کتاب↓ لبخندی‌به‌رنگ‌شهادت، فصل۲۳ 🌺
خندیدند و رد شدند... این خلاصہ‌ی زندگی آنهایی بود کہ بہ دنیا آلوده نشدند!🧡🌱 . . 💫
44.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمی‌دونم شما رفیق شهید دارید یا ندارید؟ خیلی بده آدم بی رفیق باشه‌ها...✨ می‌فرمایند: ″الرفیق ثم الطریق″🍃
گویند چرا دل به شهیدان دادی؟! والله که من ندادم، آنها بردند!...❤️🌿
بچہ کہ بودیم وقتے مےرفٺیم خونہ دوسٺمون مےگفٺند: مامانٺ میدونہ اینجایے!؟ نگرآنٺ نشہ؟! حالا ٺو چندسالہ اینجایے! مامانٺ خبر داره؟ نگرآنٺ شدہ ها...! 🌹🕊
سپاه‌پرافتخارترین نهادملی‌است
•°~🪴🌙 [بنَفْسي‌أَنْتَ‌مِنْ‌نازِح‌مانَزَحَ‌عَنّا...] جانم‌به‌فدای‌آن‌غايبی‌که ازمادوراست،ولی‌جدانيست!♥️