eitaa logo
منتظران ظهور۳۱۳
5.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
3.1هزار ویدیو
355 فایل
بسم‌رب‌المھد؎...❁‌!' درسلام‌برشمادست‌را‌بر‌سینہ‌میگذاریم؛ تاقلب ازجایش کنده نشود....❤ دعا برای فــــــرج الزامیست✨اللهــم عجـــل لولیک الفرج✨ آیدی خادم کانال👇 هرگونه نظر، پیشنهاد یا انتقادی را ب آیـدی زیر ارسال بفرمایید @mmno1397
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️منتظران ظهور 🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت اول) 💠مقدمه: نوشتار حاضر نوعی برداشت از تجسم و بازتاب اعمال آدمی در جهان آخرت است که با استفاده از آیات و روایات به تصویر ذهنی درآمده‌اند و ان شاالله که منشأ تذکر و بیداری قرار گیرد. 🌻لازم به ذکر هست که  ما از کتابی استفاده میکنیم که در آن از احادیث و روایات معتبر استفاده شده و مورد تایید عالم گران‌قدر «آیت الله جعفر سبحانی» هم قرار و مورد استقبال قرار گرفته است... ✍قسمت اول: 🔴حالت احتضار: 💠چند روز بود که درد سراسر وجودم را فرا گرفته و به شدت آزارم می‌داد. سرانجام مقدمات مرگ من با فرا رسیدن حالت احتضار فراهم شد. 💥کم کم پاهایم را به سمت قبله چرخاندند. همسر، فرزندان، خویشان و برخی دوستان اطرافم را گرفته بعضی از آن‌ها اشک در چشم‌هایشان حلقه بسته بود. ❄️چشمانم را به آرامی فرو بستم و در دریایی از افکار فرو رفتم. با خود اندیشیدم که عمرم را چگونه و در چه راهی صرف نموده و اموال هرچند اندک خود را از کدام راه به دست آورده و در کدامین مسیر خرج کرده‌ام. فکرش به شدت آزارم می‌داد، از شدت اضطراب چشمانم را گشودم. ⚡️در این هنگام ناگاه متوجه سفید پوش بلند قامتی شدم که دستانش را بر نوک انگشتان پاهایم نهاده بود و آرام و آهسته به سمت بالا می‌کشاند، 🍀 در قسمت پاها هیچ‌گونه دردی احساس نمی‌کردم اما هرچه دستش به طرف بالا می‌آمد درد بیشتری در ناحیه فوقانی بدنم احساس می‌کردم گویا همه دردهای وجودم به سمت بالا در حرکت بود. 🌾تا اینکه دستش به گلویم رسید. تمامی بدنم بی حس شده بود اما سرم چنان سنگینی می‌کرد که احساس می‌کردم هر آن ممکن است از شدت فشار بترکد و یا چشمانم از حدقه درآید. 🍃عمویم که پیرمردی ریش سفید بود جلو آمد و با چشمان اشک آلود گفت: عمو جان شهادت را بگو... 🌱من می‌گویم و تو تکرار کن: اشهد ان لااله الاالله و اشهد انّ محمداً رسول الله و انّ علیاً ولی الله و ... او را می‌دیدم و صدایش را می‌شنیدم. 🔅لب‌هایم به آرامی تکانی خورد و چون خواستم شهادتین را بر زبان جاری کنم یکباره هیکل‌های سیاه و زشتی مرا احاطه کردند و به اصرار از من خواستند شهادتین را نگویم . ✅ شنیده بودم شیاطین هنگام مرگ برای گرفتن ایمان تلاش می‌کنند اما هرگز گمان نمی‌کردم آن‌ها در اغفال من توفیقی داشته باشند.... ✍ادامه دارد... 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 https://eitaa.com/joinchat/3002138830C83dd1fe758
✅با آب طلا باید نوشت: مراد از وحدت، قطعا وحدت مذهبی نیست! وحدت جغرافیایی هم نیست, مراد از وحدت 🔻 وحدت در حفظ منافع ملت اسلامی است. یعنی اشتراک عمل در برابر نقشه های استکبار🌐 https://eitaa.com/joinchat/3002138830C83dd1fe758
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
17.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش قرائت نماز ، قسمت دوم ❗️تغییر معنا در صورت غلط خوانی ❗️ 👤 استاد موسوی بلده https://eitaa.com/joinchat/3002138830C83dd1fe758
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
aviny-24.mp3
506.1K
•|ما مامور به تغییر جهانیم ..↻ باید بروم دست به کاری‌ بزنم🌿:) ★᭄ꦿhttps://eitaa.com/joinchat/3002138830C83dd1fe758 •┈┈••✾•◈◈◈•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹|شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی ✍🏻 یادت باشه ▫️شب آخر به همسرم گفتم: نمی‌دونم زمان عملیات چه شبی است؛ اما بشین تا برات حنا ببندم، روی مبل نشست و موها، محاسن و پاهایش را حنا بستم. تا صبح خوابم نمی‌برد و به همسرم که خوابیده بود، نگاه می‌کردم. صبح صبحانه آماده کردم و وقت رفتن سه بار در کوچه به پشت سرش نگاه کرد، چهره خندانش را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم... روش نمی‌شد پیش دوستانش بگه دوستت دارم گفت من بهت می‌گم یادت باشه تو هم یادت بیوفته که دوست دارم موقع اعزام از پله‌ها پایین می‎رفت و هی می‌گفت: یادت باشه. 📚 راوی: همسر شهید https://eitaa.com/joinchat/3002138830C83dd1fe758
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا