شهید رنجبر در خانواده ای فقیر و در یک شب سرد زمستانی به دنیا آمد. از سن پنج سالگی تعدای گوسفند را که در منزل داشتند به چرا می برد. در هفت سالگی به مدرسه رفت و تا پنجم ابتدایی در یک کلاس و با یک معلم درس خواند و راهنمایی را تا سال دوم ادامه داد؛ ولی مشکلات زندگی و فقر خانواده او را مجبور به ترک تحصیل کرد. سپس به کارگری و شبانی روی آورد. هر چند که این کارها هیچ گاه او را از یاد خدا غافل نمی کرد. تا این که در اواخر سال ۶۱ از طرف بسیج سپاه خرامه عازم جبهه شد و مدت سه ماه در جبهه دشت عباس در آشپزخانه لشکر ۱۹ فجر به خدمت مشغول شد. پس از اتمام این مأموریت به دیدار خانواده آمد و پس از آن که مرخصی۱۰روزه او به پایان رسید، با همراهی تعدادی از دوستان هم محلی اش عازم جبهه غرب شد و مدتی بعد به پادگان جلدیان اعزام گردید تا این که عملیات والفجر۲ آغاز شد. مأموریت او حمل مجروحین بود. اما در روز دوم عملیات اسلحه به دست می گیرد و به مبارزه می پردازد تا این که در عصر روز دوم عملیات در پشت تپه های آزادی مشرف به پادگان حاجی عمران عراق به وسیله اصابت ترکش خمپاره به ناحیه سر به شهادت می رسد.
#معرفی_شهید
#زندگینامه
#شهید_ناصر_رنجبر
@shahidbabeknoori🕊
وصیتنامه شهید رنجبر:
بسم الله الرحمن الرحیم
هیهات منا الذله
دور است از ما که ذلت را بپذیریم.امام حسین(ع)
انگیزه من از این که به جبهه می روم، این است که برای پایداری و کمک به دین مقدس اسلام می روم تا مشت محکمی به دهان یاوه گویان شرق و غرب بزنم. تنها خواهشی که من از خانواده ام دارم این است که اگر من در جبهه شهید شدم گریه و زاری نکنند تا دشمنان اسلام خوشحال شوند و از پدرم و مادرم
می خواهم که در زندگی خود علی وار و فاطمه وار زندگی کنند و برادرانم و خواهرانم را حسین وار و زینب وار به بار بیاورند. امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنند. نماز شب و نماز جمعه را فراموش نکنند که دشمنان اسلام از نماز جمعه می ترسند. ان شاء الله
#معرفی_شهید
#زندگینامه
#منتشر_کنید
#شهید_ناصر_رنجبر
@shahidbabeknoori🕊