eitaa logo
کانال منتظران مهدی(عج)
2هزار دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
6.9هزار ویدیو
515 فایل
❗بسم‌رب‌الشـهداء❗ 💔براے هر کسے کار مےکنیم جز #خــــدا 🖊! - #شهیدابراهيم‌هادے کپی ازادلینک دعوت کانال ما https://eitaa.com/Montazerane_Mehdi ایـݩ #ڪانالـ وقفـ آقای غریبمانـ است😔
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ملاڪ ازدواج حضرت خدیجہ (س) با رسول اڪرم (ص)چہ بود؟! 🎤حجت الاسلام 🌸 سالروز پیامبر (ص) و حضرت خدیجه( س) مبارک🎉 @shahidbabeknoori
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️کلیپ 👤 استاد رائفی پور ❌ تا شما‌ها کار نکنید ظهوری نخواهد بود @shahidbabeknoori🌿
میدونستین کلمه «لااله الا الله» جمله کاملیست که هنگام تلفظش لب تکون نمیخوره؟ امتحان کنید اگر شک دارید... وگفتن این ذکر باعث رفع تشنگی میشه!؟ دانشمندان ثابت کرده اند که گفتن «لااله الا الله» بزاق دهان را به ترشح ماده ای وا می دارد که تشنگی را از بین می برد هیچ کار خدا بی حکمت نیست حتی گفتن اذكارش @shahidbabeknoori🌱
خواندنی👌👇 دﻭ ﺧﺎﻧﻢ در ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺍﻭﻟﯽ: «ﺩﯾﺸﺐ، ﺷﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ. ﺗﻮ ﭼﻪ ﻃﻮﺭ؟» ﺩﻭﻣﯽ: «ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﻇﺮﻑ ﺳﻪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺷﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺭﻓﺖ و افتاد رو تخت ﻭ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ. ﺑﻪ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ؟» ﺍﻭﻟﯽ: «ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﻪ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﯾﻪ ﺩﻭﺵ ﻣﯽ‌ﮔﯿﺮﻡ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻟﺒﺎﺳﺎﺗﻮ ﻋﻮﺽ ﮐﻦ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﺎﻡ. ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﮔﺸﺘﯿﻢ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﻣﻨﺰﻝ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩ.» از قرار، همسران این دو خانم نیز همکار هم بودند و داشتند درباره دیشب صحبت می‌کردند. ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭﻟﯽ: «ﺩﯾﺮﻭﺯﺕ ﭼﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ؟» ﺷﻮﻫﺮ ﺩﻭﻣﯽ: «ﻋﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺎﻡ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ. ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺑﻮﺩ؟» ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭﻟﯽ: «ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺎﻡ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ، ﺑﺮﻕ ﺭﻭ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﺴﺎﺑﺸﻮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﺎﻡ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ. ﺷﺎﻡ ﻫﻢ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮔﺮﻭﻥ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ. ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﻕ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﻢ.» نتیجه ﺍﺧﻼﻗﯽ: فریب شکل ظاهری زندگی دیگران را نخورید. شاید شما خوشبخت تر از کسی هستید که همیشه حسرت زندگیش را دارید.. @shahidbabeknoori🌼
✨﷽✨ 🔴حکایت ✍مردی از اولیای الهی، در بیابانی گم شده بود. پس از ساعتها سردرگمی و تشنگی، بر سر چاه آبی رسید. وقتی که قصد کرد تا از آب چاه بنوشد. متوجه شد که ارتفاع آب خیلی پایین است؛ و بدون دلو و طناب نمی توان از آن آب کشید. هرچه گشت، نتوانست وسیله ای برای آب کشیدن بیابد. لذا روی تخته سنگی دراز کشید و بی حال افتاد. پس از لحظاتی، یک گله آهو پدیدار شد و بر سر چاه آمدند. بلافاصله، آب از چاه بیرون آمد و همه آن حیوانات از آن نوشیدند و رفتند. با رفتن آنها، آب چاه هم پایین رفت! آن فرد با دیدن این منظره، دلش شکست و رو به آسمان کرد و گفت: خدایا! می خواستی با همان چشمی که به آهوهایت نگاه کردی، به من هم نگاه کنی! همان لحظه ندا آمد: ای بنده من، تو چشمت به دنبال دلو و طناب بود، باید بروی و آن را پیدا کنی. اما آن زبان بسته ها، امیدی به غیر از من نداشتند، لذا من هم به آنها آب دادم @shahidbabeknoori🍃
✅داستان آموزنده 🔶️پادشاهی دستور داد ۱۰سگ وحشی تربیت کنند تا هر وزیری را که از او اشتباهی سرزد، جلوی آنها بیندازند و سگها او را با درندگی تمام بخورند!!! 🔶️روزی یکی از وزرا رأیی داد که مورد پسند پادشاه واقع نشد! بنابراین دستور داد او را جلوی سگ ها بیندازند... 🔶️وزیر گفت:ده سال خدمت شما را کرده ام حالا اینطور با من معامله میکنید؟! حال که چنین است ۱۰ روز تا اجرای حکم به من مهلت دهید... 🔶️پادشاه نیز پذیرفت. 🔶️وزیر پیش نگهبان سگ ها رفت و گفت:میخواهم به مدت ۱۰ روز خدمت سگها را بکنم... 🔶️نگهبان پرسید: از این کار چه سودی میبری! 🔶️گفت: به زودی خواهی فهمید... 🔶️نگهبان گفت: باشد؛ اشکالی ندارد! 🔶️وزیر شروع کرد به فراهم کردن اسباب راحتی برای سگ‌ها: غذا دادن، شستشوی آنها و... 🔶️ده روز گذشت و وقت اجرای حکم فرا رسید... 🔶️دستور دادند وزیر را جلوی سگ‌ها بیندازند. 🔶️مطابق دستور عمل شد و خود پادشاه هم نظاره گر صحنه بود. ولی با چیز عجیبی روبرو شد! 🔶️همه سگ ها به پای وزیر افتادند و تکان نمیخورند! 🔶️پادشاه پرسید:با این سگ ها چکار کردی؟ 🔶️وزیر جواب داد: ۱۰ روز خدمت این ها را کردم، فراموش نکردند؛ ولی ۱۰ سال خدمت شما را کردم، همه را فراموش کردید... 🔶️پادشاه سرش را پایین انداخت و دستور به آزادی او داد. ~♡@shahidbabeknoori♡~
⁉️اگر نماز نخوانم چطور میشود⁉️ 💚حضرت فاطمه علیه السلام فرمود:از پدرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درباره ی مردان و زنانی که به نمازشان اهمیت نمیدهند و سبک میشمارند سؤال کردم که جزای آنها چیست؟ ♥پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوند آنها را به 15 بلا گرفتاری میکند: 🥀 شش عذاب در دنیا: 1و2. برکت را از عمر و رزق و روزی او میگیرد؛ 3. سیمای (نیک) صالحین را از چهره اش محو میکند؛ 4. هر کاری بکند، بدون پاداش خواهد بود؛ 5. دعایش مستجاب نخواهد شد؛ 6. برای وی بهره ای از دعای صالحین نخواهد بود. 🥀سه عذاب هنگام مرگ: 7. خوار و ذلیل میمیرد؛ 8و9. گرسنه و تشنه جان خواهد داد، به طوریکه اگر از همه ی نهرهای دنیا به او آب داده شود، تشنگی او برطرف نخواهد شد؛ 🥀سه عذاب در قبر: 10. خداوند فرشته ای را برمیگزیند تا آسایش او را در قبر سلب نماید؛ 11. قبرش را تنگ گرداند؛ 12. قبرش تاریک خواهد بود؛ 🥀سه عذاب در قیامت: 13. ملکی او را به سوی موقف حساب می کشاند، در حالیکه مردم او را مینگرند؛ 14. حسابرسی او در قیامت سخت خواهد بود؛ 15. خداوند با نظر رحمت به او نمی نگرد، و او را از گناه پاک نمی کند و برای او عذاب دردناک است. @shahidbabeknoori
° ° در حسرت شهادتی ماندیم که تنها تلاشمان برایش ادعا به چریک بودن است!🌿 ° @shahidbabeknoori🌱
خواهرم گاهی به زیرپایت هم نگاهی بینداز🥀 @shahidbabeknoori🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 ؛ 📝 « بی قرار » 🔅 ظهور وقتیه که امام زمان صدا بزنه خدایا ! اینا دیگه طاقت ندارند ... 😭 👤 حجت الاسلام و المسلمین پناهیان @shahidbabeknoori
• ‌• شھید‌عاشقۍ‌است..🌿 کہ‌دل‌ڪنده‌ازمعشوق‌هایش... بہ‌معشوقۍ‌بزࢪگتر ..♥️ تولدت‌مبارڪ‌بࢪادࢪ‌شھیدم..🔗🌱 • • @shahidbabeknoori🦋
ڪـٰاش‌مۍشُـد‌بَـچِـہ‌هـٰارا‌جَـمع‌ڪَرد سَـنگَـر‌آن‌روزهـٰارا‌گَـرم‌ڪَردシ.💔 •• 🌱 @shahidbabeknoori
🕊💫 ـ________________ مادرش‌میگفت:یک‌هفته‌ قبل‌از‌شهادت؛شب‌از‌لای‌در‌ دیدم‌سر‌سجاده‌داره‌گریه‌ میکنه‌و‌با‌امام‌زمان‌حرف‌میزنه رفیق‌چی‌گفتی‌که‌دل‌آقارو‌بردی؟ سفارش‌ماروهم‌میکنی...؟ •🌱 @shahidbabeknoori
•○|🥀💔|○• دقٺ کردین چشاے شہدا چہ قشنگہ:) انگاری اصلا تو یہ عالم دیگہ سیر میکنن میدونے چرا؟؟؟ اخہ این چشا بجاے اینکہ با نگاه نامحرم ٺلقے کنہ با نگاه خدا تلقے کردھ... بجای اینکہ دو دو بزنہ موقع دیدن چھره نامحرم و دیدن فیلم و عکس مبٺذل اشک ریختہ واسہ اقاش امام حسین اونا نگاشونو از غیر خدا گرفتن معطوف کردن به لطف و رحمٺ خدا معطوف کردن بہ مہربونی خدا نگاشونو ٺقدیم کردن بخدا چشاشون پیش خدا امانٺہ چشایے کہ پیش خدا امانٺہ معلومہ خوشگلہ دیگہ🌿 ………………………………………………… √بیاین ماهم چشامونو ٺقدیم خدا کنیم @shahidbabeknoori
『 🥀🔗 』 -جدی‌گرفته‌ایم‌زندگیِ‌دنیایی‌را وشوخی‌گرفته‌ایم‌قیامت را ..💔 کاش‌قبل‌ازاینکه‌بیدارمان‌کنند ، بیدارشویم .🌱! 🌿. @shahidbabeknoori
چفیہ... پرچمـ... چـادر... همہ از یڪ خانواده اند... امــا چفیہ بر دوش شـهدا پرچم بہ دست رزمـندگان و چادر برسَرِ توست اے خواهر...:) [ .دِلرُباۍِ‌مَھدےعَج‌صلواٺ📿] . @shahidbabeknoori🕊
🎙 میگم مشتی اونی که داری باهاش چت میکنی بهش میگی آبجی و آخرش به چیزای دیگه ختم میشه؛ یکی مثه خودته . ‌. + جان؟ نکنه چفیه هم میندازی؟ نمازتم اول وقته دیگه؟ باریکلا واقعا بچه حزب اللهی واقعی تویی بقیه اداتو در میارن:))) . . 🚶🏻‍♂ @shahidbabeknoori
🌿🕊 ⇦نام‌ونام‌‌خانوادگی:شهید ناصر رنجبر🧔🏻 ⇦تاریخ‌تولد: ۲۹ فروردین ۱۳۶۷👶🏻 ⇦تاریخ‌شھادت: ۴ فروردین ۱۳۴۳🌱 ⇦محل‌تولد: شهرری ⇦محل‌شھادٺ: خرمال🌃 ⇦محل‌دفن:گلزار شهدای بهشت زهرا(سلام الله علیها) قطعه ۴۰ ⇦وضعیت‌تأهل: مجرد ⇦تعدادفرزندان: -👥 @shahidbabeknoori
شهید رنجبر در خانواده ای فقیر و در یک شب سرد زمستانی به دنیا آمد. از سن پنج سالگی تعدای گوسفند را که در منزل داشتند به چرا می برد. در هفت سالگی به مدرسه رفت و تا پنجم ابتدایی در یک کلاس و با یک معلم درس خواند و راهنمایی را تا سال دوم ادامه داد؛ ولی مشکلات زندگی و فقر خانواده او را مجبور به ترک تحصیل کرد. سپس به کارگری و شبانی روی آورد. هر چند که این کارها هیچ گاه او را از یاد خدا غافل نمی کرد. تا این که در اواخر سال ۶۱ از طرف بسیج سپاه خرامه عازم جبهه شد و مدت سه ماه در جبهه دشت عباس در آشپزخانه لشکر ۱۹ فجر به خدمت مشغول شد. پس از اتمام این مأموریت به دیدار خانواده آمد و پس از آن که مرخصی۱۰روزه او به پایان رسید، با همراهی تعدادی از دوستان هم محلی اش عازم جبهه غرب شد و مدتی بعد به پادگان جلدیان اعزام گردید تا این که عملیات والفجر۲ آغاز شد. مأموریت او حمل مجروحین بود. اما در روز دوم عملیات اسلحه به دست می گیرد و به مبارزه می پردازد تا این که در عصر روز دوم عملیات در پشت تپه های آزادی مشرف به پادگان حاجی عمران عراق به وسیله اصابت ترکش خمپاره به ناحیه سر به شهادت می رسد. @shahidbabeknoori🕊
وصیتنامه شهید رنجبر: بسم الله الرحمن الرحیم هیهات منا الذله دور است از ما که ذلت را بپذیریم.امام حسین(ع) انگیزه من از این که به جبهه می روم، این است که برای پایداری و کمک به دین مقدس اسلام می روم تا مشت محکمی به دهان یاوه گویان شرق و غرب بزنم. تنها خواهشی که من از خانواده ام دارم این است که اگر من در جبهه شهید شدم گریه و زاری نکنند تا دشمنان اسلام خوشحال شوند و از پدرم و مادرم می خواهم که در زندگی خود علی وار و فاطمه وار زندگی کنند و برادرانم و خواهرانم را حسین وار و زینب وار به بار بیاورند. امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنند. نماز شب و نماز جمعه را فراموش نکنند که دشمنان اسلام از نماز جمعه می ترسند. ان شاء الله @shahidbabeknoori🕊