4_5931481914610289721.mp3
2.25M
💠 شرح #نهج_البلاغه
🔸 حکمت 67
🎙 استاد محمدی شاهرودی
@Montazeranezohour
منتظران ظهور
ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﻣﻬﺰﻳﺎﺭ
ﺻﺪﻭﻕ (ﺭﻩ) ﺩﺭ «ﻛﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ» ﺍﺯ ﻣﻮﺳﻰ ﺑﻦ ﻣﺘﻮﻛﻞ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺣﻤﻴﺮﻯ، ﺍﺯ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﻣﻬﺰﻳﺎﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ:
«ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺳﻔﺮﻯ ﺑﻤﺪﻳﻨﻪ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭﻟﺎﺩ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﺴﻜﺮﻯ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺗﻰ ﻧﻤﻮﺩﻡ، ﻭﻟﻰ ﭼﻴﺰﻯ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻡ ﻧﺸﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﻤﻜﻪ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﺎ ﻣﮕﺮ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺍﻃﻠﺎﻋﻰ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﻡ ﺭﻭﺯﻯ ﺩﺭ ﺍﺛﻨﺎﻯ ﻃﻮﺍﻑ ﺟﻮﺍﻧﻰ ﮔﻨﺪﻡ- ﮔﻮﻥ ﻭ ﺯﻳﺒﺎ ﺭﻭﻯ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻤﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻴﻜﺮﺩ. ﻣﻦ ﺑﺂﺭﺯﻭﻯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﻄﺮﻑ ﺍﻭ ﺭﻓﺘﻢ. ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻮﻯ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﺪﻡ ﺳﻠﺎﻡ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﻭ ﺍﻭ ﺟﻮﺍﺑﻰ ﺍﺯ ﺳﻠﺎﻡ ﻣﻦ ﺑﻬﺘﺮ ﺩﺍﺩ. ﺳﭙﺲ ﭘﺮﺳﻴﺪ:
ﺍﻫﻞ ﻛﺠﺎﺋﻰ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﻋﺮﺍﻕ ﻣﻴﺒﺎﺷﻢ. ﮔﻔﺖ: ﻛﺪﺍﻡ ﻋﺮﺍﻕ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻫﻮﺍﺯ. ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﺩﻳﺪﻧﺖ ﺧﻮﺷﻮﻗﺘﻢ. ﺁﻳﺎ ﺩﺭ ﺍﻫﻮﺍﺯ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﻦ ﺣﻤﺪﺍﻥ ﺧﺼﻴﺒﻰ ﺭﺍ ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﻰ؟ ﮔﻔﺘﻢ:
ﺍﻭ ﻧﺪﺍﻯ ﺣﻖ ﺭﺍ ﻟﺒﻴﻚ ﮔﻔﺖ. ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﺣﻤﺖ ﻛﻨﺪ. ﺷﺒﻬﺎﻯ ﺩﺭﺍﺯﻯ ﺭﺍ ﺑﻌﺒﺎﺩﺕ ﮔﺬﺭﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﻮﻯ ﻋﻄﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩ. ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺍﺑﻦ ﻣﻬﺰﻳﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﻰ؟ ﮔﻔﺘﻢ:
ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﻣﻬﺰﻳﺎﺭ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ. ﭘﺲ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﻌﺎﻧﻘﻪ ﻃﻮﻟﺎﻧﻰ ﻧﻤﻮﺩ، ﺁﻧﮕﺎﻩ ﭘﺮﺳﻴﺪ:
ﺍﻯ ﺍﺑﻮ ﺍﺳﺤﺎق! ﻣﺮﺣﺒﺎ ﺑتو! ﺁﻥ ﻋﻠﺎﻣﺘﻰ ﻛﻪ ﺑﻮﺍﺳﻄﻪ ﺁﺷﻨﺎﺋﻰ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﺴﻜﺮﻯ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺍﺷﺘﻰ ﻧﺰﺩ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ، ﭼﻪ ﻛﺮﺩﻯ؟ ﮔﻔﺘﻢ؛ ﺷﺎﻳﺪ ﻣﻘﺼﻮﺩﺕ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﺴﻜﺮﻯ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻤﻦ ﻟﻄﻒ ﻓﺮﻣﻮﺩ؟!. ﮔﻔﺖ:
ﺁﺭﻯ، ﻣﻘﺼﻮﺩﻡ ﻫﻤﺎﻧﺴﺖ. ﻭﻗﺘﻰ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﻭ ﻧﻈﺮﺵ ﺑﺂﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻮﺳﻴﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻧﻘﺶ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
«ﻳﺎ ﺍﻟﻠﻪ ﻳﺎ ﻣﺤﻤﺪ ﻳﺎ ﻋﻠﻰ» ﺧﻮﺍﻧﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﻗﺮﺑﺎﻥ ﭘﺪﺭﻡ ﮔﺮﺩم! ﻛﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺑﺴﻴﺎﺭﻯ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻛﻪ ﺑﺂﻥ ﺍﺣﺘﻴﺎﺝ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﻭﻯ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﻫﻤﻪ ﻧﻮﻉ ﺍﺣﺎﺩﻳﺚ ﻭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﻤﻮﺩﻡ. ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻯ ﺍﺑﻮ ﺍﺳﺤﺎق! ﻣﻄﻠﺐ ﻣﻬﻤﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺣﺞ ﻗﺼﺪ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻯ ﺑﻤﻦ ﺍﻃﻠﺎﻉ ﺑﺪه! ﮔﻔﺘﻢ:
ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻫﻢ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺑﺘﻮ ﻣﻴﮕﻮﻳﻢ. ﮔﻔﺖ:
ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻰ ﺑﭙﺮﺱ ﺗﺎ ﺑﺨﻮﺍﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺷﺮﺡ ﺩﻫﻢ. ﮔﻔﺘﻢ:
ﺁﻳﺎ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﺎﺩ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﺴﻜﺮﻯ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﺧﺒﺮﻯ ﺩﺍﺭﻯ؟ ﮔﻔﺖ:
ﺁﺭﻯ ﻭ ﺍﻟله! ﻣﻦ ﻧﻮﺭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺒﻴﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﻣﻮﺳﻰ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻴﺒﻴﻨﻢ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﺰﺩ ﺗﻮ ﺁﻣﺪﻩﺍﻡ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻮ ﺧﺒﺮ ﺁﻭﺭﻡ. ﺍﮔﺮ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻰ ﺑﺸﺮﻑ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﺎﺋﺰ ﺷﻮﻯ ﻭ ﺩﻳﺪﮔﺎﻧﺖ ﺑﻨﻮﺭ ﺟﻤﺎﻝ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﻭﺷﻦ ﮔﺮﺩﺩ، ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﻄﺎﺋﻒ ﺑﻴﺎ ﻭﻟﻰ ﺍﺯ ﺭﻓﻘﺎﻳﺖ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﺩﺍﺭ ﺗﺎ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻜﺘﻮﻡ ﺑﻤﺎﻧﺪ....
🕋مهدی موعود ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) - ترجمه جلد سیزدهم از بحارالانوار-۵۶۶
#مهدی_موعود_بحارالانوار
@Montazeranezohour
⚡️حکایات و حکمتها
⭕️تولد حضرت زهرا (س)
چون خديجه با رسول اسلام صلى الله عليه و آله ازدواج كرد، زنان مكه بر اثر عداوتى كه با پيامبر صلى الله عليه و آله داشتند از خديجه جدا شدند و رفت و آمد با آن حسنه روزگار را ترك كردند، خديجه كبرى از اين جهت در غم و غصه بود تا به زهرا حامله شد، از آن وقت به بعد شادى عجيبى براى او آمد و با حمل خود به انس نشست و اين معنا را از رسول خدا صلى الله عليه و آله پنهان مى داشت.
روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله بر او وارد شد، شنيد خديجه سخن مى گويد،
پرسيد: با كه سخن مى گفتى؟
عرضه داشت: با فرزندى كه در شكم دارم،
حضرت فرمود:
آرى، اى خديجه! اينك جبرييل به من خبر داد كه اين طفلى كه در رحم دارى دختر است و اوست نسل طاهر با ميمنت و بركت كه خداوند نسل مرا از او به وجود مى آورد و از او امامان و پيشوايان دين به هم رسند و حق تعالى پس از انقطاع وحى آنان را خليفه هاى خود گرداند.
چون موقع به دنيا آمدن فاطمه رسيد، خديجه كبرى به سوى زنان قريش فرستاد تا نزد او حاضر شوند، ايشان در جواب گفتند:
ما را با تو كارى نيست، چون همسر يتيم فقيرى هستى، خديجه از جواب متكبران دوران سخت اندوهگين شد، در اين حالت چهار زن را نزد خود ديد، از ديدن آنان وحشت كرد،
ايشان گفتند:
🔴مترس كه ما رسولان پروردگاريم، منم ساره زوجه ابراهيم، دوم آسيه بنت مزاحم كه رفيق تو در بهشت است، سوم مريم دختر عمران، چهارم كلثوم خواهر موسى بن عمران. خداوند، ما را براى كمك به تو فرستاده، در آن وقت زهرا عليها السلام متولد شد، در حالى كه تمام هويت او را پاكى و پاكيزگى گرفته بود و نورى از او درخشيدن داشت كه تمام جهان را روشن كرد،
پس آن جناب به سخن آمد و گفت:
اشْهَدُ انْ لا الهَ الّا اللّهُ وَانَّ ابى رَسُولُ اللّهِ سَيِّدُ الْانْبِياءِ وَانَّ بَعْلى سَيِّدُ الْاوْصِياءِ وَوُلْدى سادَةُ الْاسْباطِ.
شهادت مى دهم كه خدايى جز خداى يگانه نيست، مسلماً پدرم رسول خدا سرور همه پيامبران دست و همسرم سرور همه اوصياست و فرزندانم سرور همه نسل ها هستند.
📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامى ج 11 نوشته حضرت استاد حسین انصاریان
#حکایات_و_حکمتها
@Montazeranezohour
سحر میان دعاها به خویش میگویم....
❤️عاشقانه های مهدوی❤️
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#عاشقانه_های_مهدوی
@Montazeranezohour
مهارتهای زندگی💪
زمینه سازان ظهور💚(فرزند پروری)
راه هایی برای کمک به رفتارهای خشن کودکان👇
1. از تنبیه های غیر علمی دوری کنید
2. نقش خود را به خوبی ایفا کنید. یک مدل مناسب می تواند عصبانیت خود را کنترل و مدیریت کند.
3. پاداشی را برای رفتارهای غیر خشن در نظر بگیرید
4. خودتان الگوی خوبی برای او باشید
5. عدم مقاومت افراطی در برابر رفتارهای خشن
6. والدینی خونگرم و حامی باشید
7. به کودکان خود مهارت های رفتاری را آموخته و آنها را مدل کنید
8. جایگزین هایی را برای خشم و عصبانیت پیدا کرده و به کودک خود بیاموزید
9. مدیریت خشم
بسیار شفاف با کودک در مورد احساسات صحبت کنید. به آنها کمک کنید تا احساسات خودشان به روشی سالم و مناسب بیان کنند و تمامی راه های مناسب برای مدیریت خشم را درنظر بگیرند.
10. مهارت های خود را در تربیت آنها افزایش دهید
11. هرگونه اضطراب و استرس را حذف کنید
12. همواره بعد از بروز خشم به خود و فرزندتان وقت استراحتی بدهید. این کار باعث فروکش کردن عصبانیت و ایجاد آرامش میشود.
#مهارتهای_زندگی
#زمینه_سازان_ظهور
@Montazeranezohour
💎نكات مهدوی💎
ادامه ی مبحث🌀در كتب روايی برای وجود نازنين امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشريف) چه خصوصيات و ويژگی هايی ذكر شده است؟
ز - سیرت اجتماعی
چون امام مهدی(علیه السّلام)، در آید - پس از سختی ها که افتد و جنگ ها که رود - ظلم و ستم را براندازد و سراسر زمین را از عدل و داد بپا کند. هیچ جايی در زمین باقی نماند، مگر این که از برکت عدل و احسان او فیض برد و زنده شود، حتی جانوران و گیاهان نیز از این برکت و عدالت و داد و نکویی بهره مند گردند(26) و همه مردم، در زمان حضرت مهدی(علیه السّلام)، توانگر و بی نیاز شوند.(27)
عدالت امام مهدی(علیه السّلام) چنان باشد که بر هیچ کس، در هیچ چیز، به هیچ گونه، ستمی نرود. نخستین نشانه عدل او آن است که سخنگویانِ حکومت او، در مکه، فریاد زنند: «هر کس نماز فریضه خویش را، در کنار حجر الأسود و محل طواف، خوانده است، اکنون می خواهد نماز نافله بخواند، به کناری رود، تا حق کسی پایمال نگردد و هر کس می خواهد نماز فریضه بخواند، بیاید و بخواند».(28)
ادامه ی مبحث در جلسه ی آینده...
◽️پی نوشت:
(26). در این باره روایات بسیار است و معروف.
(27). همان، ج 51، ص 146.
(28). الکافی، همان، ج 4، ص 427.
#نكات_مهدوی
#آموزش_مهدوی
@Montazeranezohour
با یادگیری پایه ای اصول عقائد، پازل های ایمانی ذهنت را درست بچین🧠💪
📚ده درس پیامبر شناسی
✔️درس چهارم بهترین راه شناخت پیامبر
🔸️2-كارهايى كه يك مرتاض مى كند، مرتاض ديگرى نيز همانند آن را انجام مى دهد يعنى از قدرت بشر بيرون نيست.
🔹️به همين دليل مرتاض خارق العاده گر، هرگز ديگران دعوت به مقابله به مثل نمى كند و به اصطلاح «تحدى» نمى نمايد، چون كه مى داند در گوشه و كنار شهر خود يا شهرهاى ديگر افرادى مثل او وجود دارند.
#اصول_عقائد
@Montazeranezohour
📖شنبه ی هر هفته همراه با مطلب آموزشیِ "امام زمان(عج) در قرآن"
#امام_زمان_درقرآن
#آموزش_مهدوی
@Montazeranezohour
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
قرار شبانه ما قرائت دعای فرج جهت تعجیل در ظهور حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
باهم زمزمه می کنیم...
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
#دعای_فرج
@Montazeranezohour
خدایا ببخشای مرا ..
آنقدر که حسرت نداشته هایم را خوردم
شاکر داشته هایم نبودم.
#خدایا_شکرت
#شب_بخیر نزدیکترینم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 سلام بر مهدی
🌹روزِ من... با نام تو شروع میشود
🍀سلام بر تو ای راهنمای بهسوی خشنودی خدا
«بِسم الله الرحمن الرحیم»
❤️ سلام امام مهربان زمانم
صبحتان بخیر ❤️
به رسم شروع روزهای انتظارمان می خوانیم:
💠يا اللّٰهُ یا رَحْمَانُ یا رَحیم،يَا مُقَلِّبَ القُلُوب ثَبِّتْ قَلبی عَلی دینِک
💠دعای زمان غیبت؛
▫️اللَّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّك
▫️اللَّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَك
▫️اللَّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی
💠توسل به امام زمان(عج)؛
يا وَصِيَّ الْحَسَن وَ الْخَلَفَ الْحُجَّهَ أَيُّهَا الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّه، يَا حُجَّهَ اللَّهِ عَلَي خَلْقِه يَا سَيِّدَنا وَمَولانا،
إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكَ إلَي اللَّه و قَدَّمْنَاكَ بَيْنَ يَدَیْ حَاجَاتِنا،یا وَجِيهاً عِنْدَاللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَاللَّه
🌀به امید آنکه امروز را آنگونه بگذرانیم که شایسته ی نام "منتظر مهدی(عج)" باشیم🌀
#شروع_منتظرانه
@Montazeranezohour
چله قرائت #دعای_عهد به نیت:
🍃رفع موانع ظهور وگرفتاریهای جمع
و تعجیل در ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
و
🤝تجدید بیعت جمعی با مولایمان
❇️ امام صادق علیه السلام فرمودند: «هر کسی این دعا را در چهل صبح بخواند، از انصار قائم ما میشود و اگر پیش از ظهور وفات کرده باشد، خدا او را از قبر خارج میکند (و جزو رجعتکنندگان قرار میدهد)»
📚 ابن مشهدی، المزار، صفحه ۶۶۳
📆 روز یازدهم
#دعای_عهد
#همصدایی
@Montazeranezohour
💛💖💛💖💛💖💛💖💛💖💛
منور مي كنيم قلوبمان را با قرائت صفحه اي از قرآن
جهت تعجيل در فرج و سلامتی امام زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف)
🎁ثواب قرائت تقدیم به مولايمان (ارواحنا فداه)
#تصویر_صفحه_ی_قرآن
#تفسیرقرآن
@Montazeranezohour
4_5935788598577073242.mp3
2.41M
💠 شرح #نهج_البلاغه
🔸 حکمت 68
🎙 استاد محمدی شاهرودی
@Montazeranezohour
منتظران ظهور
...ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﻣﻬﺰﻳﺎﺭ ﮔﻔﺖ:
ﺑﺎ ﻭﻯ ﺑﻄﺎﺋﻒ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻳﮕﺴﺘﺎﻧﻰ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﭼﺎﺩﺭﻯ ﺩﻳﺪﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺳﻴﻨﻪ ﺗﻞ ﺭﻳﮕﻰ ﻧﺼﺐ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﺁﻥ ﺻﺤﻨﻪ ﺑﻴﺎﺑﺎﻥ ﺭﻭﺷﻦ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭ ﻧﺨﺴﺖ ﺑﺪﺭﻭﻥ ﭼﺎﺩﺭ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﻭﺭﻭﺩ ﻣﻦ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﮕﻴﺮﺩ،
ﭘﺲ ﺑﺂﻧﻬﺎ ﺳﻠﺎﻡ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻃﻠﺎﻉ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ. ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ (ﻛﻪ ﻣﻴﺎﻥ ﭼﺎﺩﺭ ﺑﻮﺩ) ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﺶ (ﻡ ﺡ ﻡ ﺩ) ﺑﻮﺩ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ. ﺩﻳﺪﻡ ﺭﻧﮓ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺑﺎﺯ، ﭘﻴﺸﺎﻧﻴﺶ ﺭﻭﺷﻦ، ﻣﻴﺎﻥ ﺍﺑﺮﻭﺍﻧﺶ ﮔﺸﺎﺩﻩ، ﺭﺧﺴﺎﺭﺵ ﺻﺎﻑ، ﺑﻴﻨﻴﺶ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﻭ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﺮﺁﻣﺪﻩ، ﻭ ﺩﺭ ﻃﺮﺍﻭﺕ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺷﺎﺧﻪ ﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻮﺋﻰ ﺻﻔﺤﻪ ﭘﻴﺸﺎﻧﻴﺶ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﺭﺧﺸﺎﻧﻰ ﺍﺳﺖ،
ﻛﻪ ﻣﻴﺪﺭﺧﺸﺪ ﺑﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺧﺎﻟﻰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﺎﺭﻩ ﻣﺸﻜﻰ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﻧﻘﺮﻩ ﺧﺎﻡ، ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻮﻯ ﺳﺮ ﻣﺒﺎﺭﻛﺶ ﻧﺘﺎﺑﻴﺪﻩ ﻭ ﺗﺎ ﻧﺮﻣﻰ ﮔﻮﺷﺶ ﻣﻴﺮﺳﻴﺪ. ﻗﻴﺎﻓﻪ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻫﻴﭻ ﭼﺸﻤﻰ ﻧﺪﻳﺪﻩ، ﻭ ﺯﻳﺒﺎﺋﻰ ﻭ ﻭﻗﺎﺭ ﻭ ﺣﺠﺐ ﻭ ﺣﻴﺎﻯ ﺑﻰ ﻧﻈﻴﺮﺵ ﺭﺍ ﻧﻤﻴﺘﻮﺍﻥ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﻛﺮﺩ.
ﭼﻮﻥ ﻧﻈﺮﻡ ﺑﻮﻯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺑﺴﻮﻳﺶ ﺷﺘﺎﻓﺘﻢ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﻴﺪﻡ. ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﺍﻯ ﺍﺑﻮ ﺍﺳﺤﺎق! ﺧﻮﺵ ﺁﻣﺪ! ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ، ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻭﻋﺪﻩ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﻤﻦ ﻣﻴﺪﺍﺩ،
ﻭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻗﻠﺒﻰ ﻛﻪ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ، ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺑﻌﺪ ﻣﻨﺰﻝ ﻭ ﺗﺄﺧﻴﺮ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ، ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻈﺮﻡ ﻣﺠﺴﻢ ﻣﻴﻨﻤﻮﺩ، ﺑﻄﻮﺭﻯ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﻟﺬﺕ ﺻﺤﺒﺖ ﻭ ﺧﻴﺎﻝ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻳﻚ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻰ ﺧﺒﺮ ﻧﺒﻮﺩﻳﻢ.
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻣﺎ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻭ ﻓﺮﺍﻕ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ. ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺳﺎﺑﻖ ﻭ ﻟﺎﺣﻖ ﻣﻦ؛ ﭘﺮﺳﺶ ﻓﺮﻣﻮﺩ.
ﻋﺮﺿﻜﺮﺩﻡ:
ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻗﺮﺑﺎﻧﺖ ﺷﻮﺩ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﻣﻮﻗﻊ ﺭﺣﻠﺖ ﻣﻮﻟﺎﻳﻢ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﺴﻜﺮﻯ (ﻉ) ﺗﺎ ﻛﻨﻮﻥ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺷﻬﺮ ﺑﺸﻬﺮ ﺩﺭ ﺟﺴﺘﺠﻮﻯ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻢ، ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺩﺭﻫﺎﻯ ﺍﻣﻴﺪ ﺑﺮﻭﻳﻢ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﻴﺸﺪ، ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻣﻨﺖ ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﻛﺴﻰ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﺪﻣﺖ ﺷﻤﺎ ﺁﻭﺭﺩ. ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻛﻪ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﻯ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﻥ ﺣﻀﺮﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﻤﻦ ﺍﻟﻬﺎﻡ ﻧﻤﻮﺩ. ﺣﻀﺮﺕ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﻣﻮﺳﻰ ﺭﺍ ﻣﻌﺮﻓﻰ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺲ ﻣﺮﺍ ﺑﮕﻮﺷﻪ ﺧﻠﻮﺗﻰ ﺑﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﭘﺪﺭﻡ ﺑﺎ ﻣﻦ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺑﺴﺖ ﻛﻪ ﺟﺰ ﺩﺭ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺗﺮﻳﻦ ﻭ ﺩﻭﺭﺗﺮﻳﻦ ﻧﻘﺎﻁ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﺴﻜﻦ ﻧﻜﻨﻢ ﺗﺎ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﻣﺨﻔﻰ ﺷﻮﺩ، ﻭ ﺟﺎﻳﻢ ﺍﺯ ﻧﻘﺸﻪ ﻫﺎﻯ ﮔﻤﺮﺍﻫﺎﻥ ﻣﺤﻔﻮﻅ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻄﺮﺍﺕ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﺮﻛﺶ ﻭ ﺑﺪ ﺍﻧﺪﻳﺶ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﻄﺮﻑ ﺗﻠﻬﺎﻯ ﺷﻨﺰﺍﺭ ﻭ ﺑﻴﺎﺑﺎﻧﻬﺎﻯ ﺧﺸﻚ ﻭ ﺭﻳﮕﺰﺍﺭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ، ﻭ ﭘﺎﻳﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﺳﺎﺯﺩ،
ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﭘﺪﺭﻡ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﺯ ﺣﻜﻤﺘﻬﺎﻯ ﻣﺨﺰﻭﻥ ﻭ ﻋﻠﻮﻡ ﻣﻜﺘﻮﻡ ﭼﻴﺰ ﮔﻮﺍﺭﺍ ﺑﻰ ﻧﻴﺎﺯﻫﺎﺋﻰ ﺑﻤﻦ ﺁﻣﻮﺧﺖ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺷﻤﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺑﺘﻮ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﺗﺮﺩﺍﻧﺪ....
🕋مهدی موعود ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) - ترجمه جلد سیزدهم از بحارالانوار-۵۶۷
#مهدی_موعود_بحارالانوار
@Montazeranezohour
💚قرار ظهر روزهای انتظارمان؛قرائت دعای سلامتی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)💚
#دعای_سلامتی_امام_زمان_عج
@Montazeranezohour
منتظران ظهور
#مهارتهای_زندگی #زمینه_سازان_ظهور @Montazeranezohour
مهارتهای زندگی💪
زمینه سازان ظهور💚(فرزند پروری)
فرزندم، دلبندم ،عزیزتر از جانم
از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری.
به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی.
این روزها فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی.
هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم.
روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...
امشب یک دل سیر گریه کردم.
امشب با همین فکر ها تو را در آغوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها و سالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...
تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه...
روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد....
روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد.
روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز...
روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم... شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!
این روزها فهمیدم باید از تک تک لحظه هایم لذت ببرم.
#مهارتهای_زندگی
#زمینه_سازان_ظهور
@Montazeranezohour