4_5877548210683121602.mp3
2.69M
❤️عشاق امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، این صوت ویژه را ذخیره بفرمایید حتما بشنوید.
👌از دست ندهید❌
🎧آنچه می شنوید؛
✍اللهم کن لولیک...
نجوایی است، بر زبان ما!
🔻اما قلبمان،
به ستون های دنیا،زنجیر شده است!
دعایمان،بوی بی دردی می دهد؛
که به اجابت نمی رسد!😔
#صوت_های_مهدوی
@Montazeranezohour
⏱چله های انتظار⏱
😊عزت نفس💪۲۵
🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹
#انتقام ، یه مانعِ بزرگ، در مسیر محبوبیت و عزّتِ شماست!
🔥 از این مانعِ مشتعل و سوزاننده، عبور کن!
خودت و عزتت را یکجا می سوزاند.
🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹
صوت را از دست ندهید👇
#چله_های_انتظار
#عزت_نفس
@Montazeranezohour
منتظران ظهور
...ﻭ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻏﻴﺒﺖ ﺷﻴﺦ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ:
ﺟﻤﺎﻋﺘﻰ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎ ﺍﺯ ﺷﻴﺦ ﺻﺪﻭﻕ، ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﺑﻮ ﺟﻌﻔﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻰ ﺍﺳﻮﺩ ﮔﻔﺖ:
ﻣﻦ ﺍﻣﻮﺍﻟﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﻮﻗﻮﻓﺎﺕ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﻰ ﺁﻣﺪ ﻧﺰﺩ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﻣﻴﺒﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﻴﮕﺮﻓﺖ ﺩﻭ ﻳﺎ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﻭﻓﺎﺕ ﻛﻨﺪ، ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎﻯ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮﺵ، ﭼﻴﺰﻯ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﺭﺍ ﭘﻴﺶ ﺍﻭ ﺑﺮﺩﻡ، ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺤﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﺭﻭﺡ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻧﻤﺎﻳﻢ.
ﻣﻦ ﻫﻢ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺭﺳﻴﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﻯ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ. ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﺭﻭﺡ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﺑﻤﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺷﻜﻮﻩ ﻧﻤﻮﺩ، ﻭ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﻗﺒﺾ ﺭﺳﻴﺪ ﻣﺎﻝ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﻯ (ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﺭﻭﺡ) ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﻧﻜﻨﻢ، ﻭ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﺭﻭﺡ ﻣﻴﺮﺳﺪ ﻣﺜﻞ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﻦ ﻣﻴﺮﺳﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺍﻣﻮﺍﻟﻰ ﻧﺰﺩ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﺭﻭﺡ ﺑﺮﺩﻡ ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﻧﻜﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﻛﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻫﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﻏﻴﺒﺖ ﺷﻴﺦ ﺑﻬﻤﻴﻦ ﺳﻨﺪ ﺍﺯ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻣﺘﻴﻞ ﺍﺯ ﻋﻤﻮﻳﺶ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﺍﺑﻦ ﻣﺘﻴﻞ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ:
ﻣﻮﻗﻊ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺭﺿﻰ ﺍﻟﻠﱠﻪ ﻋﻨﻪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺟﻨﺐ ﺳﺮ ﻭﻯ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺳﺆﺍﻝ ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﻣﻴﻨﻤﻮﺩﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﺭﻭﺡ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺳﻤﺖ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﭘﺎﻯ ﺍﻭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ.
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺭﻭ ﻛﺮﺩ ﺑﺠﺎﻧﺐ ﻣﻦ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﻣﺄﻣﻮﺭ ﻫﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﻭﺻﻴﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺤﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﺭﻭﺡ ﻧﻤﺎﻳﻢ. ﭘﺲ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺳﺮ ﺍﻭ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻢ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻘﺎﺳﻢ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﺭﻭﺡ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﺟﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺎﻧﺪﻡ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﭘﺎﻯ ﺍﻭ ﻧﺸﺴﺖ!
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺩﺭ ﻛﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻧﻴﺰ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ. ...
🕋مهدی موعود ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) - ترجمه جلد سیزدهم از بحارالانوار-۴۹۴
#مهدی_موعود_بحارالانوار
@Montazeranezohour
💚قرار ظهر روزهای انتظارمان؛قرائت دعای سلامتی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)💚
#دعای_سلامتی_امام_زمان_عج
@Montazeranezohour
🔺 گاهی باید تجدید کرد...
«به شوخی به یکی از دوستانم گفتم:
من ٢٢ ساعت متوالی خوابیده ام!
گفت: بدون غذا؟!
همین سخن را به دوست دیگرم گفتم:
گفت: بدون نماز؟!
و این گونه خدای هرکس را شناختم...»
#چمران اینگونه در شوخی های خودش هم خدا را میدید.
🔻 و اما ما...
لازم است گاهی تجدید نفس کنیم
و بنگریم
که چقدر خدا را بنده ایم و کشتی اش را سوار؟!
و بپرسیم از خود، که امروزم چگونه بود؟
«با مهدی؟!» یا «بدون مهدی؟!»
🍃🌺اللّهمَ عجِّل لِولیکَ الفرَج🌺🍃
#مناسبتی #شهید_چمران
@montazeranezohour
⚡️حکایات و حکمتها
⭕️حکایت نمک خوردن و حرمت صاحب نمک
✍️یعقوب لیث ، چهره پرآوازه سیستان و پایه گذار انقلابى رهایى بخش بر ضدّ حکومت خونخوار و ظالم و ستمکار عباسى ، در ابتداى جوانى روى گرزاده اى بیش نبود .مدتى به کار روى گرى مشغول بود و پاداش کارش را سخاوتمندانه با جوانان هم سن و سالش مى خورد .سخاوت و شجاعت و آزادمنشى او ، عامل گرد آمدن جوانانى متهور و سخت کوش به گرد او شد .با دست برداشتن از روى گرى ، همراه جوانان مجذوبش به شغلى دیگر روى آورد .
از آن شغل هم روى گردان شد و بنا گذاشت همراه یارانش دستبردى به خزانه اموال امیر سیستان بزند .
از آنجا که خزانه در حفاظت نیرویى کارآمد قرار داشت و دستبرد به آن به آسانى ممکن نبود ، بنا گذاشتند از بیرون شهر با کندن کانالى تا زیر کف خزانه به اموال امیر دست یابند و با شتاب و سرعت همه را تصرف کنند .کندن کانال شش ماه به طول انجامید .
عاقبت نیمه شبى با سوراخ کردن کف خزانه وارد خزانه شدند و همه طلا و نقره و جواهرات قیمتى و درهم و دینار را به صورتى که ماموران بیرون خزانه نفهمند در کیسه هاى متعددى جمع کردند و آماده بردن اموال از راه کانال به بیرون شهر بودند که یعقوب در تاریکى نیمه شب چشمش به چیزى گوهر مانند افتاد که درخشندگى خاصّى داشت .
از آنجا که تاریکى شدید مانع شناخت آن بود ، با زبانش عنصر بدست آمده را امتحان کرد و یافت که قطعه اى نمک بلورین است ، به تمام همراهانش دستور داد اموال را بگذارید و از راه کانال به طرف بیرون شهر حرکت کنید .جوانان مطیع او با دست خالى به بیرون شهر آمدند و علّت این کار را از یعقوب جویا شدند .
یعقوب گفت : با این که پس از شش ماه زحمت مداوم ، خود را به خزانه رساندیم و اقتضا داشت همه اموال گرد آمده در خزانه را تصرف کنیم ، ولى من با چشیدن نمک امیر سیستان ، از مردانگى و انصاف دور دیدم که اموال او را به غارت بریم !!
ماموران حفاظت ، پس از باز کردن درِ خزانه ، از دیدن وضع خزانه و کانالى که با مهارت هر چه تمامتر زده شده بود ، و به ویژه از بجا ماندن اموال و طلا و نقره و درهم و دینار شگفت زده شدند و جریان امر را به امیر سیستان گزارش دادند . امیر دستور داد جارچیان در شهر آواز بردارند که دزد خزانه هر که هست ، خود را به امیر بشناساند تا از لطف و احسان امیر بهره مند شود .
یعقوب بدون دغدغه خاطر خود را به امیر سیستان معرفى کرد و از این که نمک خورده و نمکدان شکستن را دور از مردانگى و انصاف دیده ، داد سخن داد .
امیر سیستان از بودن چنین جوان شجاع ، پرکار ، باانصاف و داراى صفت مردانگى بسیار خوشحال شد و او را به منصب باارزش امارت لشکر سیستان برگزید و یعقوب از همانجا راه ترقى و کمال را تا درگیر شدن با حکومت عباسیان آلوده براى نجات مظلومان پیمود .
📚برگرفته از کتاب شرح دعای کمیل نوشته استاد انصاریان
#حکایات_و_حکمتها
@Montazeranezohour
9.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅 ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بیتو به جان آمد وقت است که بازآیی...
❤️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج❤️
❤️سه شنبه های جمکرانی❤️
#سه_شنبه_های_جمکرانی
#امام_زمان
@Montazeranezohour
با یادگیری پایه ای اصول عقائد، پازل های ایمانی ذهنت را درست بچین🧠💪
📚ده درس عدل الهی
✔️درس نهم هدایت و ضلالت به دست خدا است!
🔹️امّا آنها كه اين بهانه را براى پرده پوشى بر خطاها و گناهان خود جوركرده اند در حقيقت از يك نكته غافلند كه ما مى گوييم خدا از ازل مى دانسته ما به ميل و اراده و اختيار خود اطاعت يا گناه مى كنيم، يعنى اختيار و ارادۀ ما نيز در علم خدا بوده است. پس ما اگر مجبور شويم علم خدا جهل مى شود.
#اصول_عقائد
@Montazeranezohour
💡سه شنبه ی هر هفته همراه با مطلب آموزشیِ "تمثیلات و مثال های مهدوی"
#تمثیلات_مهدوی
#آموزش_مهدوی
@Montazeranezohour