هدایت شده از مهدی کرار
✴️ چقدر نورانی میشه اون خانم یا آقایی که در رابطه با همسرش سختی تحمل کنه ✨
🔹و بعدش وقتی خدا میخواد یه چیزی توی دنیا بهش بده،
بگه خدایا بهم نده...😌
من توی قیامت خیلی محتاج ترم...😢
🌸 مولای من... اگه توی این دنیا میخوای بهم چیزی بدی، از "لطف و کرمت" بهم عنایت کن...
هدایت شده از مهدی کرار
🌺 این بندۀ خدا چقدر داره قشنگ با خدا عشقبازی میکنه...
✅ لذّت رو این جور آدما میبرن، توی دنیا و آخرت...🌸
ادامه دارد ...
✅🌷🎨🌳🌺
هدایت شده از مهدی کرار
تشکر از توجه و همراهی شما بزرگوارانِ منتظر ظهور اباصالح المهدی(عجّ الله تعالی)☘✋
و در پایان منتظر شنیدن نظرات و سوالات شما بزرگواران هستیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد بعدد ما احاط به علمک و عجل فرجهم به حق حضرت زینب سلام الله علیها🌺🌺
هدایت شده از یا کریم الصفح
امین یا رب العالمین
سلام علی ال یاسین سلام علیکم
اجرتون با مولا و عاقبتتون ختم به شهادت
اللهم صل علی محمد وال محمد بعدد ما احاط به علمک وعجل فرجهم بحق حضرت زینب سلام الله علیها
کانال "منتظران ظهور"
مُزَمِّل (مهدی کرار): 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 بسم الله الرحمن الرحیم1⃣1⃣ 🥀سلام علی آل یاسین🥀 #داستان_حضرت_زهر
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
بسم الله الرحمن الرحیم2⃣1⃣
🥀سلام علی آل یاسین🥀
#داستان_حضرت_زهرا سلام الله علیها
هر نیمه شب ...
تا نزدیک به شهادت حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها(دهه دوم)
اگر خداوند اذن دهد جهت تسلیت به منتقم خون مادر سادات حضرت صاحب الامر عجّ الله تعالی فی فرج الشریف
متنی را آماده نموده ایم که تقدیم نگاه پرمهر منتظران حضرتش خواهیم کرد
باشد که مقبول درگاهشان افتد🤲
هر نیمه شب بعد از دعای فرج منتظرمان باشید🍂
حدود ساعت 00:15 بامداد
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
هدایت شده از مهدی کرار
على جان! بيا زير بغل مرا بگير و تا مسجد ببر ...
پيامبر با آن حال نزار به مسجد درآمد، [ صحيح بخارى- ج 1 ] ابوبكر را در ميانه ى نماز كنار زد و خود در محراب ايستاد، نه، نتوانست بايستد، نشست و نماز را- صلاه المضطرين- نشسته خواند.
بعد پيامبر، پدرم على را احضار كرد تا آخرين وصاياى خويش را با او بگويد. عايشه و حفصه با شنيدن اين كلام به دنبال پدران خويش، ابوبكر و عمر فرستادند و پيامبر با ديدن آندو چهره درهم كشيد و
گفت:
هدایت شده از مهدی کرار
فَاِنْ تَكُ لى حاجَة اَبْعَثُ اِلَيْكَمْ. [ طبرى- جلد 3- صفحه 195. ] - اگر نيازى به شما بود، خبرتان مى كنم.
مادر! اولين ابرهاى تيره ى فتنه، زمانى آشكار شد كه پيامبر در بستر ارتحال افتاد.
پيامبر فرمان داد:
- كاغذى بياوريد كه رهنماى مكتوبى برايتان بگذارم تا پس از من گمراه نشويد.
معلوم بود كه پيامبر در چه مورد مى خواهد سند بگذارد، عمر ممانعت كرد و كاش فقط ممانعت مى كرد، فرياد زد:
- اِنّ الرَّجُلَ لَيَهْجُرْ. و حَسْبُنا كِتابَ اللَّه. [ اِنّ رسولّ اللَّه قَدْ غَلَبُه الْوَجْع- اَوْ يَهْجُرْ- وَ عِنْدَكُمُ الْقُرْآن وَ حَسْبُنا كِتّابَ اللَّه (اين ماجرا را صحيح بخارى در پنج مورد آورده است.). ] - اين مرد هذيان مى گويد. و كتاب خدا براى ما كافى است. پدرت را مى گفت، جدمان را، پيامبر را.🥀
هدایت شده از مهدی کرار
داغت تازه مى شود، اما اين نسبت را به كسى مى داد كه وحى مطلق بود، خدا درباره ى او تصريح كرده بود:
- ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، اِنْ هُوَ اِلّا وَحْىٌ يوُحى.
پيامبر جز به زبان وحى سخن نمى گويد، جز به دستور خدا حرف نمى زند و جز حرف خدا را منتقل نمى كند.
پيامبر به شنيدن اين حرف، دلش شكست و اشك در چشمانش نشست ولى ماجرا را پى نگرفت.
هدایت شده از مهدی کرار
پنجه ى انكارى كه مى تواند حنجره ى وحى را بفشرد، كاغذ را بهتر مى تواند مچاله كند.
« مادر نگو كه »مصيبتى چون مصيبت تو نيست.« »لا يَوْمَ كَيَوْمُكَ يا اَباعَبْدِاللَّه.« قصه ى مصيبت من اگر چه در عاشورا به اوج مى رسد اما از اينجا آغاز مى شود.
آن خطى كه در عاشورا مقابل من قرار مى گيرد، آغاز انشعابش از اينجاست.
پيامبر در گوشَت چيزى گفت كه چون ابر بهارى گريستى و چيز ديگرى گفت كه چون غنچه سحرى شكفته شدى.
از خبر قطعى ارتحالش غم عالم بر دل تو نشست و خبر رفتن خودت، دلت را تسكين بخشيد.
هدایت شده از مهدی کرار
آرى، شهادتت، مصيبت هاى تو را تمام مى كند، اما مصيبت هاى تازه اى مى آفريند،
آرى تو آسوده مى شوى، اما بال ديگر ما نيز كنده مى شود.
پس از پيامبر و تو، اسلام ديگر قدرت بال گشادن نمى يابد.
پيامبر با شنيدن آن نافرمانى، دستور داد اتاق را خلوت كنند. همه جز اهل بيت بروند.