💌 داستان کودکانه مرتبط با آیه ۹۶ سوره مبارکه مریم
من خیلی عمو جونم رو دوست دارم یعنی توی فامیل همه دوستش دارند!
یک بار از پدربزرگم پرسیدم شما نمیدونید عموجان مهرهای مارش رو از کجا آورده؟
با تعجّب گفت: این حرفا چیه؟
گفتم: آخه یکی میگفت: عموت مهرهای مار دارد که اینقدر همه دوستش دارند!
پدر بزرگم حسابی خندید، گفت: نه عزیزم! این حرفها خرافاته! راز عموی شما یک چیز دیگر است ...
اون از بچگیش خیلی پسر خوبی بود و همیشه به من و مادرش کمک میکرد. نماز میخواند و مهربون بود.
یک بار که نوجوان بود میدیدم، گاهی یک آیه از قرآن رو مینوشت، به اتاقهای دیواری میرفت.
ازش پرسیدم اینا چیه؟ گفت: بابا جون من هر هفته یک آیه رو میزنم اینجا و بعد سعی میکنم بهش عمل کنم تا خدا بیشتر دوست داشته باشم...
الآنم هم اگر همه دوستشان دارند فقط به خاطر همین کارهای خوبش هستند، خدا یک کاری کرده که همه دوستشان داشته باشند.
#زندگی_با_آیه_ها
#آیه_روز_شانزدهم
#رمضان_۱۴۰۳
#کودکانه
@atashbe_ekhtear