#سوال_تنهامسیری_ها
#خانواده
#حسرت
سلام. وقت بخیر
منو همسرم ازدواج سنتی داشتیم، اما بعد از ازدواج زندگی بسیار عاشقانه ای داشتیم
اما این عاشقانه ها فقط ۳سال دوام داشت
بعد از اون و با اومدن اولین فرزند همسرم رفتارهایی میکرد که قلب نازک من رو جریحه دار میکرد و آبی بود روی آتش عشق سوزانمون.
گذشت و گذشت، بدیها بود و خوبیها هم بود
تا اینکه سه سال پیش تو خرید زمین سرش کلاه گذاشتن و چند میلیونی از دست دادیم و بماند که من چقدر غصه خوردم و در حالیکه ماه هشتم بارداری رو میگذروندم چه اوضاعی برامون پیش اومد که من مرگ خودمو از خدا میخواستم
اما همه مون گفتیم اشکال نداره،باید راه و رسمشو یاد میگرفت تا توی معامله های بزرگتر ضرر نکنه
اماااااا سال پیش تمام سرمایه زندگیمون، پولهایی که بمدت نُه سال جمع کردیم و مقدار زیادی طلا و چندتا وام و پولهایی که از دیگران قرض گرفتیم به قصد خرید خانه رو یکجا کردیم و یکماه در به در دنبال خونه مناسب گشتیم و در حالیکه خونه ای رو پسند کردیم و قرار قولنامه گذاشته شد، آقا دومرتبه به همکارش اعتماد کرد و مثلا واحدی رو از دوست همین همکار پیش خرید کرد که بعدها فهمیدیم قضیه کلاهبرداری بوده و تمام.
این سالها کوچکترین پیشرفتی نداشتیم
از طرف من همش خساست و پول جمع کردن،از طرف همسرم همش پول به باد دادن
من آدمی بودم که همه مطمئن بودن خیلی زود صاحبخونه میشیم،چون از مجردی به حسابگری و قناعت معروف بودم
اما حالا بعد از اینهمه سال،آس و پاس بدون هیچ سرمایه ای و با حقوق۵میلیونی که ۴میلیونش بابت قسط وامها میره
چند روزی روی خودم کار میکنم تا گذشته ها رو، نُه سالی که بسیار به خودم سخت گرفتم تا پول جمع کنیم و صابخونه بشیم رو فراموش کنم و به زندگی برگردم
اما این کار نشدنی هست.
اینم بگم همسرم برعکس من بسیار خیالپرداز و فاز مثبت
طوری رفتار میکنه که همین رفتارشم برا من عذابه،شاید اگر پشیمونی وشرمندگی رو تو چشماش میدیدم،بی خیال میشدم
اما انگار نه انگار.البته که اون تو این سالها به خودش سخت نگرفت که بخواد الان مثل من بسوزه
لباس خریدنش سرجاش،تحصیل تو دانشگاه آزاد سرجاش،خورد و خوراکش سرجاش
فقط من بیچاره جوونی خودمو و کودکی بچه هامو تباه کردم بخاطر هیـــــــــــچ
بهترین روزهای جوونیم از دستم رفته و نمیتونم مسبب این وضع که همسرم هست رو ببخشم
چه کنم؟😔
〰〰〰〰〰〰〰〰🔸🔸🔸