حکایت برجام و بغداد!
بعد از سفری نسبتا طولانی،
روز برگشت به ایران، پروازِ ما از فرودگاه بین المللی #بغداد بود...
شرکت #آتا، جمهوری اسلامی ایران...
بحمدالله، برخی آثار #برجام را دیدم!
👈 به قدری برجامِ مشکلِ آب حل کُنِ ما، مؤثر افتاده بود که فرودگاه بغداد به علت بدهیِ شرکت به فرودگاه، فقط چهار ساعتِ ناقابل! مانع پروازِ ما شد و یک عده مسافرِ "حماسه آفرین در انتخابات" معطل شدند!😒
👈 به قدری برجام در رفع تحریمِ هواپیما های ما مؤثر بود که طیاره ی ما هنوز روی باند نرفته، دچار نقص فنی شد و همان مسافرینِ حماسه آفرین، با صبر و تحملی مثال زدنی! حدود سه ساعت با بدترین وضعیتِ ممکن، در هواپیما نشستند تا ماشین های حمل هواپیما، هواپیمای 72 تُنیِ ما را کِشان کِشان به کناری برسانند تا مسافرین پیاده بشوند و باز هم در فرودگاه حدود شش ساعتی به انتظار بنشینند... .
👈 خدا را شکر عزت به پاسپورتِ من بازگشته است، این را در برخورد برخی افسران عراقی با برخی هم وطنانم مشاهده کردم!!!
👈 چه قدر شورانگیز!! بود که منِ عمامه به سر، حتی باید نگاه سنگین مسافرین غیر ایرانی پرواز را هم تحمل می کردم...😔
👈 و چه جالب و تلخ بود حرف فروشنده عراقی در فرودگاه که هنگام خرید، با تعجب می پرسید "ما تو جنگیم شما چرا پولتون بی ارزش شده!؟"
گفتم "ما هم در حال جنگیم البته جنگ اقتصادی"
البته در دلم گفتم چه کنیم که فرمانده های اقتصاد مقاومتیِ ما به جای جنگ، یار کمکیِ این و آن در انتخابات می شوند!!
👈 برخی همراهان از بی کفایتیِ وزیر مربوطه در کشور حرف می زدند که بحمدالله #مجلسِ ما با تلاشی "رفع #حصر گونه" و "#کنسرت در مشهد بپا کن" به دنبال استیضاح اوست!☺️
البته از طرف همان وزیر به دوستان گفتم که: "نگران نباشید ما همه بیمه هستیم"!!
#نقد #سیاسی
#طلبه_ای_در_قم
آنچه باید می نوشتم و فرصت نشد
💎 @Moshfeghoun 💐
حرمِ بی حریم...
🔸 قصد زیارت #کاظمین علیهما السلام در #بغداد کردیم، تصمیم گرفتیم در #بغداد چرخی بزنیم و بعد مشرّف بشویم...
🔸 با دیدن سر و شکل خیابان ها و برخی مردم و پاساژها و مشروب فروشی ها و خانه های فساد علنی اش، با حسرت فقط در ذهنم این سؤال وجود داشت که آیا اینجا پایتخت کشوری است که شش امامِ معصوم را در خود جای داده است!؟ آیا اینجا شهری است که در یکی از مناطقش پدر و پسر #امام_رضا (ع) مدفون هستند!؟
🔸 از خیابان کنار شط عبور می کردیم...
سمت راست خیابان، مشروب فروشی ها بود و سمتِ چپ خیابان، جوانانی که از همان مغازه ها مشروب خریداری کرده بودند و دسته دسته از ابتدا تا انتهای خیابان حضور داشتند...😔
🔸 از راننده سؤال کردم:
_ صاحبان مشروب فروشی چه دینی دارند؟
_ "اکثرا" مسیحی هستند...
_ مسلمان و شیعه هم بینشان هست!؟
_ تعدادشان خیلی کم است!!!
🔸 پرسیدم:
_ جوان های آن طرف خیابان چه طور؟
_ این ها فاسدند...
_ می دانم، دینشان چیست؟
_ مختلفند ولی #شیعه در بینشان زیاد هست!!!
در خلال صحبت ها فهمیدم که تعداد خانه های فساد بعد از صدام چند برابر شده است...😔
🔸 با بغضی در گلو به منطقه کاظمیه رسیدیم...
قسمت هایی از #حرم، از دور معلوم بود، سلامی عرض کردم و بعد وارد خیابانی دیگر شدیم که عکس نیمه برهنه ی خانمی _احتمالا جهت تبلیغات کالا_ به چشمم خورد...
با خود گفتم با همه انتقاداتِ بعضا به حق و بیشتر نا به حقی که به آقای #علم_الهدی وارد است اما خدا حفظش کند... اگر نبود به احتمال زیاد آینده ی #مشهد همین می شد... حَرَمی بی حریم... و سندی دیگر بر غربت و مظلومیت #اهل_بیت (ع) .
#نقد
#طلبه_ای_در_قم
آنچه باید می نوشتم و فرصت نشد
💎 @Moshfeghoun 💐