eitaa logo
مستندعشق 🌷
354 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
26 فایل
﷽ بترسید از آنان که دعای بعدِ نمازشان شهادت است...💔 . . ویژه یاد و خاطره شهداء . . محفل شهداء را ترک نکنید🌷 کپی مطالب آزاد🥀 خادم‌الشهداء: @MoghuofehMahdavi9401
مشاهده در ایتا
دانلود
شهيد نور خدا صادقي زندگي شهيد صادقي آكنده از هزاران رنج و مشقت بود او در يك روستا از يك خانواده تنگدست ديده به جهان گشود و در سن 4 سالگي مادرش را از دست داد و چشمه جوشان مهر مادري در زندگي او براي هميشه به خشكي گرائيد پس از رسيدن به سن 12 سالگي تصميم گرفت براي ادامه زندگي به شهر نزد پدر و مادر بزرگش نقل مكان كند. گاه گاهي براي تهيه پول لباس و ساير احتياجات خود به تهران مي رفت پس از پشت سر گذاشتن دوران نوجواني به جواني پر شور و با اخلاق مبدل شد بطوري كه نغمه هاي صبحگاهي او همه را از خواب بيدار مي كرد. خداوند چنان نوري را در قلب اين انسان رنج ديده و وارسته از دنيا قرار داده بود كه هيچگاه خاموش شدني نبود با آنكه از نعمت سواد خواندن و نوشتن محروم بود اما هميشه در مجالس ديني و مذهبي شركت مي كرد. با تشكيل بسيج مردمي مشتاقانه وارد بسيج و بلافاصله به جبهه هاي حق عليه باطل شتافت و سرانجام به درجه رفيع شهادت نائل گرديد. 🆔https://eitaa.com/Mostanade_Eshq
شهيد دار بگ جمالي به نقل از خواهر شهيد شهيد در سال 1351 در يكي از روستاهاي اطراف كوهدشت ديده به جهان گشود. از خانواده اي مستضعف و كشاورز بود. با خانواده بسيار مهربان بود، حديث خوشرويي او هنوز هم بين قبيله زبانزد است پس از گذراندن دوران ابتدايي وارد مقطع راهنمايي شد و در اوايل سال سوم راهنمايي به خاطر عشق به وطن و رهبر به عنوان بسيجي به جبهه حق عليه باطل رفت. ايشان تقریبا يك ماه در جبهه بودند در طي اين يك ماه نامه هايي فرستاد و در تمام نامه هايش آمده كه جايم خوب است و جاي هيچگونه نگراني نيست و خواسته بود كه براي پيروزي رزمندگان دعا كنيم و هميشه پشتيبان رهبر كبير انقلاب باشيم و همچنين چنين ابياتي راذكر كرده بود: ”نمي دانم چرا رنگم زرد شده، همه مي گويند هواي سرزمين است اما خود دانم عشق دين است.” پدر و مادر نازنينم، خواهر و برادر روي زمين. ايثار و فداكاري او را از زبان دوستانش شنيده ام كه عمليات تمام شده بود و در حال برگشت به پشت خط بوديم كه صداي ناله اي به گوش آمد برادرم از دوستانش خواسته بود كه برگردند تا ببينند چه كسي است كه دوستانش مخالفت مي كنند و خودش تنها مي رود به دنبال صدا و مي بيند كه دوستش شهيد سيد تقي نيكزاد است او را بلند مي كند و بر دوش مي اندازد در حالي كه مي خواهند به بالاي تپه برسند دشمن نور افكن مي اندازد آنها را مي بيند و خمپاره مي اندازد و دقيقا به آنها اصابت مي كند و هردوي آنها را به شهادت مي رساند. يادش گرامي باد 🆔https://eitaa.com/Mostanade_Eshq
در پى تبعید حضرت امام (ره) به نجف اشرف، ایشان نیز به نجف مشرف و مشغول تحصیل شد و در محضر امام راحل(ره) از درس خارج فقه و اصول معظم له بهره مند شد. پس از حدود شش سال تحصیل در نجف، هنگامى که اعلامیه هاى امام خمینى (ره) را در کیف خود جاسازى کرده بود تا به ایران بیاورد، در مرز خسروى باز داشت شد و ساواک ایشان را به زندان قصر شیرین، سپس به زندان کرمانشاه و زندان کمیته مشترک و پس از آن به زندان اوین منتقل کرد و او را مورد شکنجه و بازجویى قرار داد. پس از آزادى از زندان، فصل جدیدى در فعالیتهاى سیاسى ایشان آغاز شد و همراه با شهید مجاهد، سید على اندرزگو علاوه برمبارزات سیاسی، به سازماندهى جهاد مسلحانه همت گماشتند و در این دوره بارها مورد تعقیب ساواک قرار گرفتند. مرحوم ابوترابى به واسطه حشر و نشر فراوان با شهید اندرزگو، عمیقاً با خصوصیات اخلاقى و صفات حسنه آن مجاهد فى سبیل الله آشنا شده بود و خاطرات بسیارى از او به یاد داشت. ادامه دارد… یادشهداباصلوات اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @Mostanade_Eshq
محرم که می شود حیاط مسجد را پوش می زنند، فرش ها را پهن می کنند و عکس های بزرگ امام خمینی(ره) وآیت الله خامنه ای (مدظله العالی) را می چسبانند سردر مسجد. محرم که می شود، عکس خیلی از شهدا قاب می شود و می خورد روی دیوار شبستان : عکس شهدای گردان_یازهرا (سلام الله علیها) . محرم که می شود ، دسته دسته آدم را میبینی که از ته میدان پیاده می آیند سمت مسجد، زن و مرد، پدری که دست پسرش را گرفته و مادری که نوزادش را بغل کرده... و توریست هایی که با تعجب می ایستند دم در و نگاه می کنند به جمعیت عظیم سینه زن . آن وقت یکی از همین بچه های هیئت می آید سراغشان، غذای نذری می دهد دستشان ، و برایشان از امام حسین (علیه السلام) می گوید.شاید بچه های جدید هیئت ندانند، ولی قدیمی ها هنوز هم وقتی پرچم به درو دیوار مسجد می زدند . یاد و نوحه های که شب های دوشنبه توی حسینیه گردان یا زهرا(سلام الله) می خواند. اصلاً خیلی هایشان معتقدند ماندگاری این هیئت، هیئت رزمندگان اسلام اصفهان به خاطر خلوص نیت عمو صادقی است. سید اکبر صادقی ، فرمانده گردان یا زهرا (سلام الله علیها) که بچه ها از بس دوستش داشتند عمو صدایش می زدند. او بود که با چند نفر دیگر دور هم جمع شدند و این هیئت را راه انداختند. از بس عاشق امام حسین علیه السلام بود. پدرش هم همین طور بود. اصلاً سید توی خانواده ای به دنیا آمده و بزرگ شده بود که عاشق اهل بیت بودند. پدرش در یک مغازه در بازار ، روی اسمشان قسم می خوردند. آن قدر به ترک محرمات و انجام واجبات مقید بود که صدایش می زدند ((آشیخ)) تا این آخری ها هم که به رحمت خدا رفت، کسی نبود توی شهر ومحله و بازار که از دستش رنجیده باشد یا کوچک ترین آزاری دیده باشد . از آن آدم هایی بود که می گویند اهل تقوایند. موذن مسجد بود و در کار های مسجد هم کمک می کرد. در حفظ و قرائت قرآن سر آمد بود. بچه هایش می گویند هرچه از قرآن بلدند،کاز پدر بوده است. ادامه دارد… یادشهدا باصلوات اللهم‌صل‌علی‌محمدو‌آل‌محمدوعجل‌فرجهم اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @Mostanade_Eshq