eitaa logo
سید محمدجواد موسوی‌فرد
1.1هزار دنبال‌کننده
611 عکس
217 ویدیو
7 فایل
طلبه حوزه علمیه قم، روضه خوان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام شاید اینجا برای اندکی عمیق‌تر شدن در اعتقادات و مسائل اجتماعی مناسب باشد ارتباط با بنده: https://eitaa.com/Mousavifard
مشاهده در ایتا
دانلود
؟ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔸مقدمه: مشروعیت سیاسی بدین معناست که چرا «حاکم» حق دستور دادن داشته باشد و ما نداشته باشیم، و در واقع مشروعیت به معنای «حق حاکمیت» است. اما چه کسی حق حاکمیت دارد؟ ویژگی اول «حاکم» آن است که کفایت سیاسی داشته باشد یعنی توان مدیریت و اداره امور کشور را داشته باشد و الا هیچ ترجیحی بر سایرین ندارد. اما آیا این مقدار کفایت می کند؟ خیر، لازم است «حاکم» از طرف منبع قدرت منصوب گردد تا مشروعیت داشته باشد، منبع قدرت در نظریه «دموکراسی» مردم هستند و در نظریه «تئوکراسی» خداوند است. در «جمهوری اسلامی» مشروعیت امری ترکیبی از اجازه امام معصوم و مشروط به مقبولیت حاکم از جانب مردم است. 🍃🍃🍃 🔹اصل بحث: 1- اگر در یک نظام سیاسی مثل نظام سیاسی انبیاء عظام، مردم نقش داشته باشند انقلاب های انبیاء مشروط به تشخیص و اجرای مردم است. اگر مردم درست تشخیص دادند و اجرا کردند انقلاب انبیاء به ثمر می نشیند و در غیر این صورت عقیم می ماند. 🍃🍃🍃 🔸2- آنچه سبب شد انبیاء و نبی مکرم اسلام به هدف کامل خود نرسند آن بوده که دیکتاتور و زورگوی بی جهت نبودند و به تعبیر عامیانه «مردم را آدم حساب می کردند». وقتی امر به دست مردم باشد و مردم، مردمِ اهل صبر و بصیرتی نباشند و عده ای دروغ گو با حقه بازی در صدد فریب مردم باشند البته امر خلافت غصب خواهد شد. 🍃🍃🍃 🔹3- روایت معروف فاطمه زهرا سلام الله علیها در توضیح شأن امامت همین را می رساند که «امام» معصوم به شرط حضور مردم حاکمیت را در دست خواهد گرفت. مَحْمُودِ بْنِ لَبِيدٍ قَال‏ قُلْتُ [لفاطمۀ الزهراء] يَا سَيِّدَتِي إِنِّي سَائِلُكِ عَنْ مَسْأَلَةٍ تَتَلَجْلَجُ فِي صَدْرِي قَالَتْ سَلْ قُلْتُ هَلْ نَصَّ رَسُولُ اللَّهِ قَبْلَ وَفَاتِهِ عَلَى عَلِيٍّ بِالْإِمَامَةِ قَالَتْ وَا عَجَباً أَنَسِيتُمْ يَوْمَ غَدِيرِ خُم‏؟ قُلْتُ يَا سَيِّدَتِي فَمَا بَالُهُ قَعَدَ عَنْ حَقِّهِ قَالَتْ يَا بَا عُمَرَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: «مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ إِذْ تُؤْتَى وَ لَا تَأْتِي‏».(کفایۀ الاثر خزازی قمی، ص 198)