اگر برمیگشتم به عقب، خب در واقع اگ رمیتونستم که نمیتونم هیچوقت کانال نمیزدم. اونموقع زدم چون فکر میکردم کسی رو ندارم درکم کنه و اینجا حرف زدم. اینجا که نه اون چنلِ قبلیم.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
اگر برمیگشتم به عقب، خب در واقع اگ رمیتونستم که نمیتونم هیچوقت کانال نمیزدم. اونموقع زدم چون فکر میک
اینجا در کنار تجربه های خوبش باعث اتفاقات بدی شد، باعث شد یه سری ادما رو از دست بدم. وابسته شدم به اینجا اگار که هزار و ششصد و سیزده تا دوستی دارم که نمیشناسمشون ولی اگر همین فردا دیگه اینجا نباشه و من حرفامو برای این ادما ننویسم احساس تنهایی میکنم.
خیلی وقتا هم حس میکنم چه دلیلی داره من وقت اینهمه ادمو با اتفاقات روزمره ای بگیرم که ممکنه برای هر آدمی بیفته؟
نمیدونم. ولی بازم میدونم وابستگی به اینجا، به روزمره نویسی، به کانال داشتن، به همه ی اتفاقاتی که بعد از تاسیس یه کانال میفته، خیلی بده خیلی خیلی بده.
در هر صورت توصیم اینه که چنل نزنید یا اگر زدید پرایوت باشه. ادما رو جمع نکنید. تهش احساس تنها بهتون دست میده.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
واقعا به وجود یه پلیس راهنمایی رانندگی تو زندگیم نیاز دارم.
چرا اینقدر کیوتید؟:)))