هدایت شده از منِ عَجیبُ غَریب.
من و کاکائو هر دو ثانیه یه بار سرکار:
صوت سفیری البلبلی
هدایت شده از ؛کاتوره
محرم داره میرسه و کاش امسال بتونیم هدف و معنای واقعیشو درک کنیم ..
من از ایستگاهی ک باید پیاده میشدم سه تا رد شدم و وای وای وای، خدایا چرا اصلا اسم ایستگاهه اونی ک تویِ نقشه بود نیست؟
امروز میخواستم از ایستگاهِ شهدای هیفده شهریور که پیاده میشم و مسیرِ ایستگاه رو تا خونه طی میکنم، تویِ خیابون خراسون برای خودم یه گلدونِ کوچیک بخرم، به عنوانِ یه هدیه برای خودم چون کارآموزی رو تموم کردم. درسته که من هنوز استرس دارم از اونجا بهم زنگ بزنن، درسته خسته کننده بود، درسته اون چیز هایی که میخواستم رو یاد نگرفتم، درسته با ادما سخت ارتباط گرفتم، درسته آخرش دیگه از همه چیز متنفر شدم، درسته امروز به عنوان آخرین روز سه بار تویِ استدیو گریه کردم، درسته از به آدمی اونجا متنفر بودم و درسته که اصلا به عنوان تجربهیِ مفید و خوبی ازش یاد نمیکنم اما من تمومش کردم دختر! من یکی از بزرگترین چالش هایِ دورهیِ منتهی به نوجوونی رو تموم کردم، من فهمیدم آدم کارمندی نیستم، من ابعادِ متفاوتی از خودم رو پیدا کردم و یکی از یک کابوسِ بزرگ رو برای خودم به پایان رسوندم، باریکلا بهم. درسته برات گلدون نخریدم ولی خیلی دوست دارم.