یاسهاسبزخواهندشد ؛
تا قبل از اون من فقط این نوع ارتباط رو با موجودی به اسم برادر تجربه کردم. طوری که همزمان هم میخوام سر به تنش نباشه و در عین حال میتونم تمامِ ساعات روز قوربون صدقهیِ تمامِ اعضا و جوارهش برم. امشب اینقدر ازش عصبیم که میتونم نقشهیِ قتلشو طراحی کنم ولی فردا صبحش وقتی میبینمش گل از گلم میشکفه. پایه ترین آدم برای مسخره بازی، منفجر میشیم وقتی بهم میرسیم. پایه ترین آدم برای چصناله کردن و اجتماعِ تمام خصلت های متضادِ یک دوست در کنار هم، مثلا شیرینِ تلخ، منطقیِ خل، دوستداشتنی نفهم و یه سری فوش دیگه که نمیتونم بنویسم.
تولدت مبارک، خیلی میخوامت.
چشمک* ؛)💜
یاسهاسبزخواهندشد ؛
اصلا و ابدا اشاره به شخص مذکور نیست در آینده، اصلا.
واقعا دیگه نمیدونم باید چیکار کنم این غمی که نشسته نمیذاره به زندگیم برسم پاشه جمع کنه بره. نوشتن؟ خب نوشتم. کشیدن؟ خب کشیدم. خواب؟ خب خوابیدم. الان دیگه چی؟ گریه؟ کردم بابا کردم. باید یه دلیلی یه راهی باشه، نصفِ عمر من صرفِ پیدا کردنِ دلیل و راه برای حال های بدمه.
هدایت شده از مُرتاح
امام یک انسانِ تحول خواه و تحول انگیز بود. #خمینی_کبیر
گوشی من هر چند وقت یک بار یه فنا میره، دیگ شارژ نمیشه و اینطور وقتا هیچ کاریش نمیشه کرد. چند وقت پیش گفتم این گوشی رو یکی ببره یه جایی که میشناسه درست کنه. رفتن برام یه کابل خریدن اوردن گفتن مشکل کابله اینو استفاده کن حل میشه، گفتم ثانیه ای صد بار شارژش وصل میشه قطع میشه، این مربوط به کابله؟ گفتن اره گفتم باشه و استفاده کردم. الان باز همون مشکلِ کوفتی رو دارم. و عمیقا هیچکس حرفِ منو نه اون موقع نه الآن جدی نمیگیره که میگم گوشیم خرابه، خراااااب. این گوشی و هر چی که توشه به درک واقعاااا! میتونم دو هفته خاموشش کنم بذارمش کنار و اصلا سرش نیام و خیال خودم رو راحت کنم که من به یه گوشی خراب کاری ندارم ولی این فشارِ روانی ای که در اثر جدی نگرفتن حرفم، بهم تحمیل میکنن، واقعا نصفِ عمرمو کم میکنه، برای هیچکس مهم نیست. خدایِ من. چرا گوشی خراب خریدید، چرا؟ کی گفت اینو بخرید؟ کی مشاوره خرید اینو داد. آره بابا آرومم. کوبیدن مشت تویِ دیوار*