تولدِ من؟ پارکِ جلویِ مدرسه. پیتزا، کادو، پاندا، سیگارِ شمعی، گلِ نرگس، میدون خراسون. روز قشنگِ ولادت.
#ولاکس
یاسهاسبزخواهندشد ؛
این کادویِ زهراست به من.
یه پاندایی که منو بغل کرده، خودشه.
بعد کُلی کِشمَکِش، بلاخره تولد! خداروشکر بابتِ امروز. بابتِ هر ثانیه اش. بابت اینکه من فکر نمیکردم اینقدر خوب پیش بره ولی رفت و دمِ شما گرم.
خیلی از امروز خوشحالم، قبلنا بلد بودن با ریز جزئیات اتفاقات رو شرح بدم ولی جدیدا نه. در این حد بگم که رفتیم پارک و من به حسابِ خودم، با پولِ شخصی و با توحه به صفت بخشنده بودن و ریچ گرل بودنم برای بچه ها ناهار تهیه کردم، اینقدر خوردیم از چشامون زد بیرون.