گاهی احساس میکنم بعضی آدمایِ دورم، یا آدم هایی که باهاشون در یک اجتماع زندگی میکنم، آدم بودن رو گذاشتن تویِ صندوق، درش رو قفل کردن و کلید روهم انداختن وسطِ اقیانوسِ حماقت. واقعا ممکنه؟ نه واقعا؟
دلم میخواد یه "باشه، عزیزم شما خوبی" ِ بزرگ بزنم رویِ پیشونیم و سعی کنم از این به بعد اینقدر برای هر آدم بی ارزشی حرص نخورم.
سلام انسانِ کوچک تازه متولد شده. سلام مهربونِ عجیب و غریب. سلام دخترک غمگین. ازت ممنونم که چشماتو باز کردی و به دنیا سلام کردی، ممنونم که به دنیا اومدی که من یه سها بینِ دوستام داشته باشم. میلادت مباااارک سهایِ عزیزِ من:)
هدایت شده از ؛کاتوره
[ دختر دو ساله کاپشن صورتی با گوشواره قلبی ]
فردا اولین باریه که سر تحویل پروژه با کارِ ناقص حاضر میشم. تازه اینهمه ام از بقیه کمک گرفتم و چه و چه. تازه تا همینجاشم زشت شده.