میخوام حرفایِ اربعینمو پس بگیرم. دوست ندارم عراق زندگی کنم. عراقیا خیلی بیچارن. لیاقت عراقیا بیشتر از زندگی یه همچین جاییه.
از بارون دیشب کوچه ها رو آب گرفته. کسی که مارو سوار کرد تا حرم ببره وسط راه از هر یه دریاچه ای که میگذشت و موتور بالا پایین میرفت و ماهم تمام ائمه رو صدا میزدیم، یه دور بهمون میخندید. پرسید شهر به نظرتون کثیفه؟ مام گفتیم کثیف؟ عالیه عالیه. پرسیدیم شما بلدیه [شهرداری] دارید؟ یارو برگشت گفت شنو بلدیه؟ اصلا شهرداری چی هست، ما خودمون شهرداری ایم. بیا عزیزم بیا، این نتیجه غش کردن تو بغل آمریکاست.
برام حقیقتا مهم نیست که دیگه بقیه چطور فکر میکنن. واقعا خوشحالم از ایرانی بودن. آره درسته فرهنگ اینجا قشنگ تره. بیشتر دوسش دارم ولی ایرانی بودن بهتره. ترجیح میدم.
دوشب را فکر کردم که چه برایتان بنویسم. چیزی که هم تکراری نباشد و هم بیانگر حرفِ دل. در نهایت اما به بن بست رسیدم. اکنون فقط در ذهنم دارم که خیلی از وقت ها گمان میکنم همین نزدیکی ها در کوچه و پس کوچه ها کنارم قدم می زنید. حتی خواستم از این بنویسم اما نشد. شاید اصلا نباید من بنویسم برایتان. من..
بنابراین فقط دعا کردم زودتر بیایید. تولدتان کمی با تاخیر مبارکِ همه ما باشد💚!
هدایت شده از توییتر انقلابی
مهدی رسولی رفته برای رای اولیهای زنجان سخنرانی کرده و دعوتشون کرده برای شرکت در انتخابات؛ خدا حفظت کنه حاج مهدی❤️
🗣 امید ملایی
@twtenghelabi
بعد از چندین سال اربعین اومدن این اولین سالی بود که من اون سمتِ صحن حرمِ امام علی، همون سمتی ک ایوون هست رو میدیدم.
و اولین سالی بود که بی دغدغه زیارت کردم. انگار که برای اولین بار اومده بودم نجف. از دفعات شلوغ قبلی چیزی یادم نبود و .. و فکر کنم که من بهشت رو دیدم.